شاگردان مکتب نبوت

فهرست کتاب

عرش خداوند رحمان بخاطر وفاتش لرزید و هفتاد هزار ملائکه در تشییع جنازه او شرکت داشتند

عرش خداوند رحمان بخاطر وفاتش لرزید و هفتاد هزار ملائکه در تشییع جنازه او شرکت داشتند

حال در این چند سطر به کرامات سعد بن معاذ سمی‏پردازیم، کراماتی که عقل‌ها را حیرت زده و شگفت زده می‏کند. پیامبر صنزد سعد رفت و به او فرمود: خداوند بهترین پاداش را بخاطر بزرگی این قوم به تو بدهد، آنچه را که وعده داده بودی اجرا کردی، و خداوند وعده‏اش را در مورد تو اجرا می‏کند[۲۲٧].

این سعد بن معاذ ساست که عرش خداوند متعال بخاطر وفاتش لرزید.

پیامبر صگفت: عرش خداوند رحمان بخاطر مرگ سعد بن معاذ لرزید[۲۲۸].

اسماء دختر یزید بن سکن لمی‏گوید: وقتی که سعد بن معاذ سدرگذشت، مادرش فریاد زد و پیامبر صفرمود: آیا اشکت بند نمی‏آید و ناراحتیت برطرف نمی‏شود اگر بگویم پسرت اولین کسی بود که خداوند بخاطر او خندید و عرش او لرزید[۲۲٩].

امام نووی /می‏گوید: این سخن پیامبر صکه عرش خداوند رحمان برای مرگ سعد بن معاذ سلرزید، علما در مورد تأویل آن اختلاف دارند. عده‏ای معتقدند که ظاهر عرش لرزیده و با آمدن روح سعد خوشحال شده است، و خداوند در لرزیدن عرش برای او تمایز قائل شده است. و این مانعی ندارد چنانکه خداوند متعال می‏فرماید: ﴿وَإِنَّ مِنۡهَا لَمَا يَهۡبِطُ مِنۡ خَشۡيَةِ ٱللَّهِ[البقرة: ٧۴]. «و پاره‏اى از خوف خدا (از فراز کوه) به زیر مى‏افتد». و این همان ظاهر حدیث و به نظر صحیح است.

مازری می‏گوید: بعضی دیگر معتقدند که: این امر حقیقت داشته و عرش بخاطر مرگ او لرزیده است، می‏گوید: و این از لحاظ عقلی قابل انکار نیست. چون عرش نیز نوعی جسم است و قابلیت حرکت و سکون دارد. می‏گوید: اما فضیلت سعد با این حاصل نمی‏شود، مگر اینکه گفته شود که خداوند متعال حرکت عرش را نشانه وفات سعد برای ملائکه قرار داده باشد.

عده دیگری می‏گویند: منظور از لرزیدن عرش، لرزیدن اهل عرش که ملائکه و غیر ملائکه حاملان آن بودند، است. پس مضاف حذف شده است و مراد از لرزیدن، مژده و قبول بوده است و این جزء زبان عربی است که فلانی «اهتز مکارمه»: یعنی بدنش به لرزه افتاد، نه به خاطر پریشانی جسم یا حرکت آن، بلکه آنها می‏خواستند به او خوشامد بگویند و به استقبال او بروند. حربی می‏گوید: کنایه از بزرگ بودن مرگ او است و اعراب چیز بزرگ را به بزرگ‌ترین چیزها نسبت می‏دهند و می‏گوید: زمین از مرگ فلانی تاریک شد و برای او قیامت به پا شد[۲۳۰].

امام ذهبی /می‏گوید: عرش یکی از مخلوقات خداوند است و برای او مسخر شده است هر وقت که بخواهد با خواست و اراده خودش می‏تواند آن را بلرزاند و بخاطر دوستی و علاقه به سعد در آن احساس قرار داده است، همچنانکه خداوند در کوه اُحد و بخاطر دوستی پیامبر صاحساس قرار داد. خداوند می‏فرماید: ﴿يَٰجِبَالُ أَوِّبِي مَعَهُ[سبأ: ۱۰]. «(ما به کوه‌ها) اى کوه‌ها همراه او تسبیح خدا گویید». و می‏فرماید: ﴿تُسَبِّحُ لَهُ ٱلسَّمَٰوَٰتُ ٱلسَّبۡعُ وَٱلۡأَرۡضُ[الإسراء: ۴۴]. «آسمان‌هاى هفتگانه و زمین همه تسبیح او مى‏گویند». پس تعمیم داده و می‏فرماید: ﴿وَإِن مِّن شَيۡءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمۡدِهِ[الإسراء: ۴۴]. «و هر موجودى، تسبیح و حمد او مى‏گوید». و این حق است.

و در صحیح بخاری از قول ابن مسعود آمده که ما تسبیح غذا را در حال خورده شدن می‏شنیدیم[۲۳۱].

و این باب وسیعی است که راهش ایمان است[۲۳۲].

از ابن عمر بنقل شده که گفت: عرش بخاطر محبت دیدار سعد با خدا لرزید[۲۳۳].

[۲۲٧] ارناؤوط می‏گوید: رجالش ثقه هستند. ابن سعد، الطبقات، ۳/۲/٩. [۲۲۸] متفق علیه از جابر و مسلم و احمد از انس روایت کرده‏اند. [۲۲٩] هیثمی، المجمع، ٩/۳۰٩ طبرانی روایت کرده و رجالش رجال صحیحی هستند و حاکم آن را صحیح دانسته است وذهبی در تلخیص با آن موافق است. [۲۳۰] مسلم، بشرح النووی، ۱۶/۳۲. [۲۳۱] بخاری ۳۵٧٩؛ احمد ۱/۴۶۰. [۲۳۲] السیر، امام ذهبی، ۱/۲٩٧. [۲۳۳] ابن سعد ۳/۲/۱۲؛ حاکم ۳/۲۰۶ و آن را صحیح دانسته و ذهبی با او موافقت کرده است.