قائلین به مهدویت حضرت عسکری
عده دیگـری از شیعیان منکر وفات حضرت عسکری شدند وقائل به مهدویت وغیبت آن حضرت شدند، مبنای آنها: عدم جواز مرگ امام بدون اینکه فرزند ظاهری داشته باشد، چون زمین بدون امام باقی نمیماند وناپدید شدن امام از انواع غیبت به حساب آوردند [۲۴۴].
عدهأی دگـر مرگ حضرت عسکری را قبول داشتند امام قائل به عودتش بعد از مرگ شدند، وبه حدیثی تکیه کردند که میگوید: (القائم زنده میشود بعد از اینکه مرده بود)، زنده میشود چون فرزندی نداشتند واین سبب میشود که بگـوئیم مرگ امام صحیح بوده. چون اگـر فرزندی داشتند دلیلی برای برگـشتنش نمیماند، چون با وجود فرزند امامت ثابت میماند وامام قبلی به امام بعدی وصیت میکند. روی این حساب شکی باقی نمیماند که حضرت عسکری امام قائم میباشند. چون شکی در مرگ عسکری وجود ندارد وفرزند ووصیت ووصی نداشته، پس نتیجه میگـیریم که آن حضرت قائم میباشند. وروی روایتی که در این زمینه نقل شده تکیه کردند روایت میگوید: (وقتی خبر قائم به مردم میرسد میگـویند: چون فلان ممکن امام باشد در صورتیکه استخوانهایش هم پوسیده شده؟) آن حضرت امروز زنده میباشند اما مستور وغائب هستند، خضرتش ظهور خواهد کرد وبه رتق وفتق امور مردم رسیدگـی خواهد کرد، وزمین را پر از داد خواهد کرد بعد از اینکه مملو از ظلم وجور بوده [۲۴۵].
عده دیگـری قائل به برگـشتنش بعد از مرگ شدند، اما در آینده. ودلیل تسمیتش به (القائم) همین بوده که ایشان بعد از مرگ قیام میکنند. این عده قولهائی از خود درست کردند ومضمون این احادیث از حرکات شیعه (واقفيه) به استعاره گـرفته شده [۲۴۶].
صدوق میگوید: این گـروه بنام (واقفيه علي الحسن العسكري) نامیده شدند، ومدعی شدند که فعلاً غیبت اتفاق افتاده. و آنها نمیدانستند که چه کسی غیبت کرده است [۲۴۷].
[۲۴۴] النوبختي: فرق الشيعة ص ۹۸، الاشعري القمي: المقالات والفرق ص ۱۰۶. [۲۴۵] النوبختي: فرق الشيعة ص ۹۶-۹۸، الشعري القمي: المقالات والفرق ص ۱۰۷. [۲۴۶] مصادر فوق. [۲۴۷] الصدوق: اكمال الدين، ص ۴۰.