مبحث سوّم: علائم ظهور کدام اند؟
با اینکه هیچ مبرر ومسوغی برای غیبت وجود نداشت، اما قائلین به آن صحبت از تلاش عباسیان برای دستگـیری یا کشتن (امام مهدی) میکنند با این همه آنها نقل میکنند که (امام مهدی) در منزلشان ودر پایتخت خلافت عباسی سامراء، آنهم برای مدت طولانی مخفی شده بود. این بحد ذاته با فلسفه غیبت متناقض میباشد – اگـر قبول کردیم که خوف سبب غیبت باشد - چون غیبت با فلسفه امامت در تناقض میباشد، آنهم غیبت طولانی. در بدو امر قول به غیبت متراوح بین شش روز یا شش ماه یا شش سال بود، بعد از آن به سی سال یا چهل سال یا حتی یکصد وبیست سال عوض شد [۵۴۳].
قائلین به (غیبت) تصور نمیکردند که آن بیش از عمر طبیعی یک انسان بیشتر باشد، لذا شیخ صدوق در قرن چهارم در کتاب (اكمال الدين) ادعای واقفیه را مبنی بر غیبت امام کاظم آنهم بصورت طولانی رد کرد. چون در آن روز عمر امام کاظم از دویست سال هم گـذشته بود. به هرحال روایتهاییکه صحبت از علائم ظهور میکنند یک دلیل تاریخی دیگـری بر عدم وجود (محمد بن الحسن العسکری) میباشد، چون آن روایتها نقل از علائمی میکنند که مدت زمان زیادی بر آن گـذاشته، مانند ظهور بعد از سقوط دولت امویان، وانتقام آنها، یا ظهور در عصر بنی العباس، یا ظهور وقتیکه بنی العباس با هم اختلاف پیدا میکنند، یا ظهور بعد از کشتن (ذي النفس الزكيه).. آنطوریکه روایات الطوسی والنعمانی والکلینی میگـویند.
بعضی از روایتها اشارهای دارند که (امام مهدی) شهر قسطنطینه را فتح خواهد کرد، و این شهری است که برای قرنها متمادی در مقابل مسلمانان عصیان کرده بود، ومسلمانان نتوانستند آن را فتح کنند. و اینکه (الامام المهدی) دیلم وسند وهند وکابل وخزر را فتح خواهد کرد. همه این علائم ظهور اتفاق افتاد اما (امام مهدی) ظاهر نشد، واین سبب میشود که بگـوییم این روایات صحیح نبوده یا در حق اشخاص دیگـری گـفته شدهاند.
بعضی از روایتهای علائم ظهور صحبت از حوادثی معجزهای میکنند که بجز روز قیامت یا بعد از زوال دنیا اتفاق نخواهند افتاد، از قبیل خاموش شدن آفتاب در وسط آسمان، یا طلوع آفتاب از جهت مغرب یا طولانی شدن روز به ۲۴۰ ساعت، یا خروج مردگـان از گـورها است. بعضی دیگـر از روایتها صحبت از تکنولوژی پیشرفتهای میکنند مانند حرف زدن ودیدن (مهدی) از مسافتهای دور؛ چیزیکه شبیه به پخش شبکههای ماهوارهای میمانند، در این روزها این دستگـاها را درست کردهاند اما نه بدست (مهدی قائم) تا سبب شود که ما این دستگـاه را معجزهای از معاجز (مهدی قائم) تلقی کنیم، یا چیزهای عجیب وغریب اتفاق افتاد که با سنت پروردگـار در زندگـانی مخالف میباشد، مانند پسر زاییدن زنها آنهم به تعداد هزاران برای یک شخص بدون اینکه دختری زاییده بشود، آنطوریکه شیخ مفید آن را نقل کرده.
لازم به یادآوریست که همه این روایتها مرسل و از طریق مجاهیل وتندروها (غُلات) و وضاعین میباشد. و آن روایتها هویت مهدی را تشخیص نمیدهند، بلکه بشکل عام به (مهدی) اشاره میکند، که سبب میشود فکر کنیم، روایتها از طرف حرکات مهدویه سابق در قرن اول هجری خلق و وضع شده باشد. بالاخره این روایتها منعکس کننده تطور و پیشرفت نظریه مهدویت در طول تاریخ بود، و اصحاب نظریه (مهدی محمد بن الحسن العسکری) احادیث وارده را روی نظریه شان تطبیق کردند.
[۵۴۳] الطوسي: الغيبه ص ۷۶ وص ۶۸.