تکامل فکر سیاسی شیعه از شورا تا ولایت فقیه

فهرست کتاب

مبحث ششم: فرو ریختن دعوای اجماع

مبحث ششم: فرو ریختن دعوای اجماع

قبل از اینکه دعوی وجود اجماع بر وجود (امام محمد بن الحسن العسکری) را مورد بررسی قرار دهیم، می‌بایستی کمی صحبت از حجیت اجماع نزد شیعیان امامیه اثنا عشریه کنیم. اجماع نزد شیعیان امامیه دلیل معتبر ومستقلی حساب نمی‌شود، مگـر اینکه اجماع کاشف رأی معصوم باشد، مشروط بر عدم وجود دلیل قرآنی وروائی وعقلی، اگـر اجماع تکیه روی آیه‌ای از آیات قرآن می‌کند، می‌توانیم به آن آیه رجوع کنیم ودرباره آن بحث کنیم. شاید اجتهاد ما با اجتهاد علمای سابقین یکی نباشد، وسابقین اجماع را روی فهمی خاص از آیه‌ای کنند. بنابراین اجماع علمای سابقین ملزم علماء لاحقین نمی‌باشد، وحجیت فقط در قرآن می‌باشد. اما قرآن چیزی در این زمینه به ما نشان نمی‌دهد.

و همین مسئله روی روایت حدیث و حکم عقل منطبق می‌باشد.

اجماع نزد شیعیان در یک صورت حجیت دارد وآن وقتیکه اساساً اجماع در یک مسئله‌ای می‌باشد. وسند ودلیل اجماع را نمی‌دانیم، آنوقت احتمال می‌دهیم که اجماع ذکر شده روی حدیثی مبنی است که آن حدیث بدست ما نرسیده وبالاخره قطع ویقین می‌کنیم که آن حدیث معبر از رأی معصوم بوده، واین نوع اجماع امکان ندارد صورت بگـیرد وتا بحال برای شیعیان حاصل نشده است مگـر در نسل‌های اول که قریب عهد ائمه بود، وبه آن می‌گـویند: (اجماع المتقدمين). اگـر در مسئله‌ای متقدمین اجماع نداشتند ومتأخرین اجماع داشتند، آن اجماع حجیت ندارد چون معبر از رأی معصوم نمی‌باشد، واجماع بحد ذاته حجیت ندارد.

این بود خلاصه موضوع اجماع.

اجماع در مسئله وجود مهدی، از آن نوع خاص اجماع است که در مسائل فقهیه جزئیه نبوده، و بنا بر فرض وجود اجماع، بلکه اجماع مبنی است روی ادله عقلیه ونقلیه وتاریخی. ومعبر از رأی یا قولی از ائمه نمی‌باشد که بدست ما نرسیده. وآنگـهی اجماعی که اشعری قمی و صدوق و نوبختی آن را ادعا می‌کنند، پیرامون وجود (امام محمد بن الحسن العسکری) اساساً وجود نداشت وصورت نگـرفته، وشیعیان امامیه در هیچ موردی اختلاف مانند اختلافشان بر وجود خلفی برای حسن عسکری نداشتند. بدلیل اینکه شیعیان بعد از مرگ حسن عسکری به چهارده فرقه منشعب شدند، بعضی از آن‌ها قائل به مهدویت برادرش (محمد بن علی) وبعضی آن‌ها قائل به امامت ومهدویت برادرش (جعفر بن علی) شدند، وبعضی دیگـر قائل به انقطاع امامت شدند. کسی قائل به وجود و ولادت وامامت ومهدویت (محمد بن الحسن) نشد مگـر یک فرقه از مجموع چهارده فرقه وهمین یک فرقه به نوبه خود با هم اختلاف داشتند وبه چند قسمت تقسیم وموضوع اختلافشان پیرامون نام وهویت المهدی بود.

نوبختی در کتاب (فرق الشيعه) واشعری قمی در کتاب (المقالات والفرق) ومفید در کتاب (الفصول المختاره من العيوب والمحاسن) وطوسی در کتاب (الغيبة) اخبار این فرقه را به تفصیل در کتاب‌هایشان توضیح دادند. بعضی از آن‌ها به بیست فرقه رسیدند، ما در طی صفحات این کتاب تعدادی از این فرقه‌ها را بررسی کردیم. صدوق وطوسی اخبار اختلاف وتشاجر واحتکام این فرقه‌ها به العمری پیرامون وجود خلف برای حسن عسکری نقل کرده‌اند.

نه فقط نمی‌توانیم بگـوئیم در مسئله وجود (امام محمد بن الحسن العسکری) میان شیعیان آن زمان اجماع وجود نداشت، بلکه ما نصی را درست از (امام الحسن العسکری) داریم که می‌گوید: حضرت عسکری به مادرش وصیت کرد، وآن به اجماع همه شیعیان، وبه کسی دیگـری جز مادرش وصیت نکردند، واگـر حضرتش فرزندی ولو در رحم مادرش داشت، قطعاً به او وصیت می‌کرد، واین چیزی است که قطعا صورت نگـرفته است.

از اینجا می‌توان گـفت، باستثنای عده کمی، اجماع علمای شیعه در قرن سوّم وچهارم هجری قائم به ایمان به عدم وجود (محمد بن الحسن العسکری) بود. واین مسئله از طرف عامه علمای شیعه آن زمان ذکر شده مانند: نوبختی، اشعری قمی، کلینی، نعمانی، صدوق، مفید، مرتضی وطوسی که آن‌ها این دوره را بنام (عصر الحیره) نام گـذاری کردند.