مبحث پنجم: نقش تبلیغ در تثبیت فرضیه مهدویت
بعد از اینکه روشن شد که نظریه (المهدی محمد بن الحسن العسکری) از وضع غُلات ومتکلمین ومدعیان مستفید (نیابت خاصه) بود، وبعد از اینکه روشن شد که این نظریه هیچ اعتباری در واقع وحقیقت نداشته وآن بجز یک فرضیه وهمی که زایده (عصر حیرت) که پس از مرگ حضرت عسکری وعدم وجود فرزندی برای حضرتش تا وارث امامت شود بوجود آمده است. اما سؤال بزرگ که خود را مطرح میسازد که به چه صورت این نظریه توانست راه به عقلها و قلبهای ملیونها انسان از مسلمانان وشیعههای امامیه اثنی عشریه در طول تاریخ باز کند؟ وچطور این عقیده بر عقلها وقلبها در طول زمانهای متمادی چیره شد؟
در جواب این سؤال باید بگـوئیم که شیعیان در عصر ائمه اهل البیت این نظریه را اصلاً نمیشناختند وهمینطور بعد از وفات حسن عسکری چون وقتی حضرت وفات یافتند خلفی نداشت ومسئله مهدی برای آنها کاملا مجهول بود، ومسئله مهدویت در فکر شیعه اساساً وجود داشت اما به شخصِ معینی محدود نبود، ویک فرقه از چهارده فرقه قائل به وجود فرزندی برای حضرت عسکری شد، واین به این معنی میباشد که شیعیان در فترت غیبت صغری روی مسئله مهدویت اجماعی نداشتند، شاید بعضی از شیعیان امامیه به این نظریه بعداً میل پیدا کردند.
وانگـهی پنجاه سال بعد از غیبت مزعوم شیعیان از نظریه برگـشتند وکلینی در کتاب (الكافي) وابن الخصیبی در کتاب (الهداية الكبري) این مسئله را منعکس ساختند، آنها میگـویند: اکثر مردم (شیعیان) از قول به وجود فرزندی برای حضرت عسکری تراجع کردند در ضمن آنها عدهای از طالبیین شهر مدینة الرسول جبودند [۵۶۵].
شاگـرد کلینی (محمد بن ابی زینب النعمانی) متوفی سال ۳۴۰ هجری، در کتاب (الغيبة) میگـوید: «ما شاهد طائفهای که منسوب به تشیع و از قائلین به امامت متفرق و منشعب شدند بودیم، و همه آنها بجز عده قلیلی به وجود امام و ولی امر و حجت خدا مشکوک شدند، و آنها همچنین در حال شک و ارتیاب میباشند. و آنها به گـمراهی و حیرت و کوری و ضلال کشانده شدند، و فقط عده قلیلی از آنها روی این عقیده شان ماندند» [۵۶۶].
النعمانی در جای دیگـری از کتابش میگوید: «چه حیرتی بزرگـتر از این حیرت که خلق کثیری از مردم را گـمراه کرده؟ فقط عده قلیل ونُزر یسیری از مردم روی اعتقادشان ماندند» [۵۶۷].
برای اینکه اکثر شیعیان آن دوره از حیرت، نسبت به نظریه غیبت با شک وتردید نگـاه میکردند.
النعمانی روایات متعددی درباره وقوع حیرت در میان مردم نقل کرده وحالت حیرت را که عموم شیعیان آن زمان دچارش شدند وصف کرده و میگـوید: «عموم مردم میگـویند: (الخلف) کجا است؟ و این غیر ممکن است؟ تا کی غایب بماند؟ تا کی زنده خواهد ماند؟ الآن بیش از هشتاد سال دارد؟ قسمتی از مردم عقیده به مردنش دارند، وعده دیگـر اصلاً منکر ولادتش و وجودش شدند، و عده دیگـری وجود مهدی را مسخره میکنند» [۵۶۸].
النعمانی اضافه میکند و میگوید: «اکثر مردم چپ وراست رفتند و مردم از (الخلف) متفرق ومأیوس شدند وقائلین به وجودش را مسخره میکنند و به آنها نسبت عجز و ناتوانی میدهند، وقائلین بوجود (امام دوازدهم) شرذمهای از مردم بیش نیستند. وشیعیان آرای مختلف دارند ویکدست نیستند.. شیعیان از تصدیق به وجود (امام مهدی) وحشت دارند چون امام غایب وغیبتش به درازا طول کشید» [۵۶۹].
شیخ محمد علی بن بابویه صدوق (متوفی سال ۳۸۱ هجری) در مقدمه کتابش (اكمال الدين) اشارهای به حیرتی که شیعیان دچارش شدند میکند و میگـوید: «اکثر شیعیانی که به من رجوع میکنند تحت تأثیر غیبت قرار گـرفتند و درباره (قائم) دچار شک و شبهه شدند و از تسلیم شدن به آراء ومقاییس عقلی سرباز زدند». صدوق اضافه میکند و میگـوید: «شیخی از اهل علم وفضل و نباهت از شهر بخارا وارد بر ما شد، در یکی از روزها که با هم صحبتی داشتیم، او گـفت با یک شخصی در بخارا ملاقات داشت، او از کبار فلاسفه ومناطقه بود و چیزی درباره (قائم) بمن گـفت که مرا دچار شک وحیرت کرد» [۵۷۰].
کلینی ونعمانی وصدوق روایاتی نقل کردهاند که منعکس کننده وضع شیعیان در آن زمان بود از قبیل وقوع حیرت بعد از غیبت صاحب الامر و اختلاف شیعیان و تشتت آنان، و همدیگـر را تکفیر وتکذیب کردن، و آنها اضافه میکنند که شیعیان در صورت همدیگـر تُف انداختند ویکدیگـر را لعن کردند وشیعیان آنچنان سقوط کردند که شبیه به سفینهای شدند که در وسط امواج سهمگـین دریا منکفی شده وشیعیان خورد شدند مانند خورد شدن شیشه وسفال، عدهای از شیعیان قائل به مرگ صاحب الزمان شدند وبعضی از شیعیان از عقیده خود مرتد شدند بجز عده کمی از آنان» [۵۷۱].
کلینی ونعمانی وخصیبی وصدوق وغیره روایتهایی نقل کردند که مستورد از فرقههای شیعی دیگـری و از حرکتهای مهدویت قدیمتر شدهاند. آنها سعی داشتند که این روایاتها را روی مذهب شیعه اثنا عشریه در قرن چهارم هجری تطبیق کنند ومادر پی مناقشه وبررسی صحت وسقم این روایتها نیستیم، اما از همین روایتها میتوان فهمید که عامه شیعیان در آن زمان از وجود (محمد بن الحسن العسکری) رجوع کردند و این پس از آن بودکه برای مدتی به وجودش ایمان داشتند.
ملاحظه میکنیم که نظریه امامیه اثنا عشریه به شکل عقیده راسخی وغیر قابل مناقشه در آمده، این نظریه به این مرحله نرسید مگـر بعد از اینکه تبلیغات عظیم مدعیان نیابت ودست اندرکارانشان پیرامون آن انجام دادند، وآثار آن تبلیغات فوق العاده بود وتا به امروز ادامه دارد.
کار این تبلیغات بزرگ وعظیم به شکل زیر میباشد:
۱- تلفیق واختلاق روایات واحادیث مختلفی پیرامون (اثنی عشریه) کردند وما به آن روایتها را مرور کردیم، و آنها را مورد نقد قرار دادیم، عموما احادیث عقلی ونقلی در اثبات وجود (امام مهدی) بود، وما ضعف آن احادیث را ثابت کردیم.
۲- تروریسم فکری: اصحاب نظریه وجود (امام مهدی) روایتهای دیگـر را استخدام کردند که مضمون آن مجموعهای از تهدیدات وجود دارد، در آن روایتها آمده: کسانیکه (مهدی منتظر محمد بن الحسن العسکری) را به هیچ شکلی قبول ندارند یا باو مؤمن نباشند کافر وفاسق وگـمراه میباشند، وحتی گـفتند: که انکار (مهدی) مساوی است با انکار رسول الله جو تکذیبش بمنزله تکذیب وجحد نبوّت محمد جقلمداد شده [۵۷۲].
این حمله تبلیغاتی روی احادیث قدیمی تکیه کرده که در آن آمده: (کسیکه بمیرد وامام زمانش را نشناسد با مرگ جاهلیت از دار دنیا رفته) [۵۷۳].
وآن را تفسیر به معرفت (صاحب الزمان وامام العصر مهدی منتظر) کردند، در آن تفسیر ادعا شده که هرکس که او را نشناسد یا به او ایمان نداشته باشد با مرگ جاهلیت خواهد مرد. با اینکه هیچ راه وطریقی برای معرفتش یا برای خدمت واطاعت ونصرتش وجود ندارد.
نائب دوم (محمد بن عثمان بن سعید العمری) از حضرت حسن عسکری نقل میکند و میگوید: من از حضرت عسکری شنیدم که میگوید: (کسی که بمیرد وفرزندم را نشناسد با مرگ جاهلیت مرده) [۵۷۴]. نایب دوم (العمری) با مشککین خیلی تند برخورد کرده وگـفت: مشککین به وجود المهدی مفارق دین ومرتاب ومعاند ودشمن حق میباشند. و نامهای بنام المهدی بیرون ساخت که در آن حمله به کسیکه ایمان به (مهدی) ندارد کرده، و او را به ویل وثبور تهدید کرده.
شیخ عبد الله بن جعفر الحمیری القمی وسعد بن عبد الله الاشعری القمی نقش بسزائی در نشر این نامهها در میان شیعیان داشتند.
۳- ادعیه وزیارات: شاید ادعیه وزیارات مهمترین عمل تبلیغی که سهم زیادی در ترسیخ نظریه (المهدی محمد بن الحسن العسکری) در میان شیعیان داشتند، و این بخاطر نقش مهم وحیوی و مؤثری که این ادعیه وزیارات در ترسیخ وتثبیت نظریه (المهدی ابن الحسن) در بین مردم داشته، چون شیعیان بعد از هر نمازی ودر هر مناسبتی به خواندن این ادعیه وزیارات مخصوصا نزد قبور ائمه اهل البیت میکنند، این ادعیه وزیارات متداول بر دو روش میباشند:
أ – دعاهای عام و به (محمد بن الحسن العسکری) محدود نمیباشد، بلکه پیرامون مطلق قائم مهدی میباشند، مانند دعای صاحب الامر، ودعا در غیبت امام، واین ادعیه وروایات از امامان پیشین مثل امام باقر وامام صادق یا حضرت کاظم یا حضرت رضا روایت شدهاند، واین با عمومیتی که در باره مهدی تناسب دارد ومتوجه هستیم که این ادعیه هویت امام مهدی را تحدید نمیکنند، و آن چیزیکه در فصلهای گـذشته این کتاب بود، و این نشانهای است که این ادعیه مستورد از تراث وفرهنگ قدیمی شیعه میباشد، یا مستورد از فرق دیگـر شیعه از قبیل واقفیه که قائل به مهدویت کاظم بودند میباشد، شیعیان متأخر وبعضی آخر این ادعیه را روی (مهدی محمد بن الحسن العسکری) تطبیق کردند. ومن توجه خواننده را به عمومیت این ادعیه و اینکه آنها مهدی بالخصوص را معین نکردند جلب میکنم [۵۷۵].
ب – دعاهای خاص و محدود بنام (محمد بن الحسن العسکری) میباشند مانند دعاهای ماه مبارک رمضان، یا دعای افتتاح یا دعای شروع واختتام روز سیزدهم ماه مبارک، یا دعای عهد ودعای ندبه، یا زیارات مختلفه که برای مراقد اهل البیت درست شده، یا زیارت (سرداب غیبه) در سامراء.. که مجموع این ادعیه و زیارات بطور مستقل تألیف شدهاند، و مفاهیمشان را از ادعیه عامی که قبلاً موجود بود اقتباس میکنند، و فقط نام مهدی روی آن اضافه شده است.
این ادعیه وزیاراتیکه تحدیدا نام مهدی را ذکر میکنند بعد از اینکه نام یکایک ائمه اهل البیت سابقین را میشمارد، لازم به یاد آوری است که این ادعیه وزیارات فاقد سند وتکیه بر ارسال روایت میکنند، واکثر این زیارتها صادر از نائب اول عثمان بن سعید العمری یا نائب دوم محمد بن عثمان، یا نائب سوم الحسین بن روح النوبختی یا از محمد بن جعفر الحمیری القمی که یکی از همدستان العمری در قم بوده، صادر شدند.
سید ابن طاووس در کتاب (مهج الدعوات) دعای را نقل میکند که مناسب زمان الغیبه میباشد و میگـوید: کسی در عالم خواب دعا را به ایشان تعلیم کرده! [۵۷۶]
مجلسی از علی بن محمد بن عبد الرحمن البشری نقل میکند میگوید: وارد مسجد صعصعه در کوفه شدم، یکمرتبه مردی را با لباس اهل حجاز که عمامهاش مانند آنان بود، دیدم، او در حال نشستن بود واین دعا را میخواند: (اللهم يا ذا المنن السابغه...) بعد از آن او به سجده طولانی رفت، سپس بلند شد وسوار شتر شد ورفت، دوستم به من برگـشت وگـفت: بخدا سوگـند او صاحب الزمان میباشد [۵۷۷].
۴- عادات و رسوم و داستانهائیکه به (المهدی) مرتبط باشد: بعلاوه ادعیه و زیارات وارده پیرامون مهدی، عادات و رسومی در باره مهدی در جامعه ما وجود دارد، که از آنها نقش بسازائی در ترسیخ عقیده (مهدی) در ذهنهای مردم دارند، واین عادات و تقالید نظریه را به یک عقیده راسخ در اذهان شیعیان تبدیل میکنند. مثلا: قیام و ادای احترام و تحیت و انحنا موقع شنیدن نام (القائم)، چیزیکه عموم شیعیان متدین امروز آن را انجام میدهند. و آن را از روزهای دور انجام میدادند. و این احساس احترام وخشوع و ترس و احساس به وجود مهدی به فرد شیعی میدهد. و طوری با آن بر خورد میکنند کأنه (مهدی) در میان مردم زنده و حاضر میباشد.
داستانهایی که بعضی از علمای شیعه پیرامون مشاهده (مهدی) نقل میکنند، نقش بسزائی در این زمینه دارد، داستانهائی که مجلسی مقدار زیادی از آن را در کتابش (بحار الانوار) در جزء ۵۱ میسراید. این داستانها نقش مهمی در تعزیز وتثبیت نظریه (مهدی) وتحویل آن به یک واقعیت میکند، مخصوصا این داستانها از عدهای زهاد وعبّاد وعلمای بارز نقل شده است.
در عراق ودر شهر کوفه مسجد مشهوری وجود دارد که نامش (مسجد سهله) میباشد، این مسجد مشهور به مسجد صاحب الزمان میباشد. پیرامون این مسجد نقل شده کسیکه در این مسجد برای مدت چهل چهار شنبه (چهل هفته) نماز برگـزار کند، رؤیت مهدی برایش حاصل میشود، اینجا وآنجا در عراق وایران جاهایی هستند که معروف به (مقامات مهدی) میباشند (مثل مسجد جمکران در قم) که گـفته میشود که (مهدی) در آن اماکن در حال نماز مشاهده شده است، که در أثر آن آنجا را به مسجد تبدیل کردند، و این مساجد ومقامات، نقش مهمی در تثبیت نظریه (مهدویت اثنی عشریه) داشتند، و فرضیه را تحویل به واقع مادی کرد، که مردم با آن زندگـی میکنند وکأنه انگار که با چشم میبینند.
چنین ملاحظه میشود که تبلیغات (المهدی) با همه مراحلش چه نقش مهمی در ترسیخ وتثبیت یک فرضیه وهمی بنام (وجود امام مهدی) و تبدیل و تحویل آن به یک حقیقت بدیهی که هیچ شک و جدال نمیتوان در آن ذکر کرد داشت!!
[۵۶۵] الكليني: الكافي، ج۱ ص ۵۱۸، الخصيبي: الهداية الكبري ص ۳۷۰. [۵۶۶] النعماني: الغيبة ص ۲۰. [۵۶۷] النعماني: الغيبة ص۱۶۶. [۵۶۸] النعماني: الغيبة ص ۱۵۷. [۵۶۹] النعماني: الغيبة ص ۱۱۳. [۵۷۰] الصدوق: اكمال الدين ص ۳. [۵۷۱] الكليني: الكافي ج۱ ص ۳۳۶ و۳۳۸ و۳۴۶، النعماني: الغيبة ص ۸۰و۲۰۶و۲۰۸، الصدوق: اكمال الدين ص ۴۰۸. [۵۷۲] الصدوق: اكمال الدين، ص ۳۳۸ و۳۶۱ و۴۰۹ و۴۱۰ و۴۱۲ و۴۱۳. [۵۷۳] الصدوق: اكمال الدين ص ۴۱۲ و۴۱۳. [۵۷۴] الصدوق: اكمال الدين ص ۴۰۹. [۵۷۵] ابراهیم بن المحسن الکاشانی: الصحیفة المهدویة ص ۹۷، الشيخ عباس القمي: مفاتيح الجنان ص ۵۸۸، الشيخ الطبسي: الشيعة والرجعة ص ۲۰۲، المجلسي: بحار الانوار ج۱۸ ص ۴۳۹. [۵۷۶] محمد تقي الموسوي الاصفهاني: مكيال المكارم في فوائد الدعاء للقائم، ص ۱۰۱. [۵۷۷] الكاشاني: الصحيفة المهدوية ص ۱۳۸.