بخش سوم:
آشنایی با «اهل البیت»
آیة الله ابوالفضل برقعی در کتاب «عرضه روایات اصول بر قرآن و عقول» میگوید: «شیعیان امامیه برای اثبات منزلت «اهل بیت» به روایتی از رسول خدا صکه فرمودهاند: «شما را به کتاب خدا و اهل بیتم سفارش میکنم، و من از خدای عزوجل خواسته ام میان آنها و قرآن فاصله نیندازد، تا روزی که با من برروی حوض بهشت ملاقات مینمایند» استناد میکنند.
میگوییم: ما قطعاً این سخن را قبول داریم، اما چرا شیخ کلینی کتاب خود را از روایاتی خلاف قرآن و عقل پر کرده، به صورتی که مسلک و مرام اهل بیت را به کلی از قرآن جدا و بیگانه نشان میدهند، چرا روایان روایاتهای موجود در «اصول کافی» به ویژه این روایت را به أئمه نسبت دادهاند؟! ناگزیریم بگوییم که یا کلینی و روایانش این سخن را قبول نداشتهاند، یا قصد داشتهاند ائمه را با قرآن بیگانه جلوه دهند!.
اضافه بر این «اهل بیت» یعنی خانواده و خانوادهی پیامبر منحصر به حضرات علی و حسنینبنیست، بلکه همسران رسول خدا صنیز اهل بیت و خانواده او به شمار میآیند.
در این حدیث برای اثبات امامت علی و حسنین ببه «آیهی تطهیر» استدلال میکنند، ما نیز آن را در اینجا میآوریم و توضیح میدهیم تا موضوع برای خوانندگان نیز روشن شود:
آیهی تطهیر در سورهی احزاب در میان آیاتی است که کلاً راجع به زنان رسول خداصاست، چنانکه آیهی ۲۸ چنین آغاز میشود: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ قُل لِّأَزۡوَٰجِكَ﴾[الأحزاب: ۲۸]. «ای پیامبر! همسران خویش را بگو!» در آیهی ۳۰ فرموده: ﴿يَٰنِسَآءَ ٱلنَّبِيِّ مَن يَأۡتِ مِنكُنَّ بِفَٰحِشَةٖ﴾[الأحزاب: ۳۰]. «ای زنان پیامبر! هرکه از شما کار زشت و گناهی آشکار مرتکب شود....» و در آیهی ۳۱ فرموده: ﴿وَمَن يَقۡنُتۡ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ﴾[الأحزاب: ۳۱]. «و هرکس از شما خدا و رسولش را اطاعت کند....» تا میرسد به آیهی ۳۲ که می فرماید:
﴿يَٰنِسَآءَ ٱلنَّبِيِّ لَسۡتُنَّ كَأَحَدٖ مِّنَ ٱلنِّسَآءِ إِنِ ٱتَّقَيۡتُنَّۚ فَلَا تَخۡضَعۡنَ بِٱلۡقَوۡلِ فَيَطۡمَعَ ٱلَّذِي فِي قَلۡبِهِۦ مَرَضٞ وَقُلۡنَ قَوۡلٗا مَّعۡرُوفٗا ٣٢ وَقَرۡنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجۡنَ تَبَرُّجَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ ٱلۡأُولَىٰۖ وَأَقِمۡنَ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتِينَ ٱلزَّكَوٰةَ وَأَطِعۡنَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا ٣٣﴾ [الأحزاب: ۳۲-۳۳].
«ای زنان پیامبر! اگر پرهیزگاری و پارسایی را پیشه کنید همسان دیگر زنان نیستید، پس در گفتار خود نرمی نکنید تا آن که در دلش بیماری است، در شما طمع نیاورد و گفتاری پسندیده بگویید، در خانههایتان آرام گیرید و جلوهگری و خودنمایی جاهلیت پیشین را در پیش مگیرید و نماز به پا دارید و زکات بپردازید و خدا و رسولش را اطاعت کنید، به راستی خدا میخواهد از شما اهل این خانه ناپاکی را بزداید و شما را کاملاً پاکیزه گرداند و به یاد آورید آنچه در خانههای شما از آیههای خدا تلاوت میشود».
پیش از آن که آیه را مورد تأمل قرار دهیم لازم است خواننده محترم توجه داشته باشد: آیهی تطهیر (که برای اثبات معصومبودن امامان به آن استدلال میکنند) آیه مستقلی نیست، بلکه جزئی از آیهی ۳۳ است. حال میگوییم:
اولاً: چنان که ملاحظه میشود: آیهی ۳۲ با خطاب «یا نساء النبی= ای زنان پیامبر» آغاز میشود، آیهی ۳۳ نیز با «واو عطف» آغاز شده و معطوف است به آیهی ۳۲. «إذهاب رجس» نیز آیهای مستقل نیست، بلکه جزئی از آیهی ۳۳ است، پس نمیتوانیم بهانهای بیاوریم که اعتمادی به وجود یک آیه در سیاق و ساختار آیات قبل و بعد نیست، شاید آیهی مذکور زمان دیگری نازل شده، ولی هنگام جمعآوری قرآن میان این آیات قرار گرفته است؟!.
اما کارشناسان «علوم القرآن» در این مورد اتفاق نظر دارند که آیات قرآن زیرنظر پیامبر جمعآوری شده و جای آیات هرسوره توسط خود آن حضرت مشخص گردیده است، در نتیجه آن ادعا کاملاً باطل است.
ثانیاً: آیهی ۲۸ سورهی احزاب در رابطه با همسران رسول خدا صنازل شده، و آیات مذکور دارای یک سیاق است و مخاطبین آیات ایشاناند، چنانچه گفته شود: چرا در آیهی ۳۳ ضمیر «کُم» که برای مذکر است، استعمال شده؟ جواب آن است که لفظ «أهل» مذکر است و طبعاً ضمیر آن نیز مذکر آمده است.
اگر گفته شود: در این جا مصداق و معنی «أهل» مورد نظر بودهاند نه خود لفظ، اگر مصداق «أهل» در این آیات همسران پیامبر بودهاند، پس چرا ضمیر مؤنث بکار گرفته نشده است؟.
در پاسخ باید گفت: زیرا پیامبر خود نیز اهل همان خانه بوده، و خداوند نیز برای این که رسول خود را نیز مخاطب قرار دهد و او را نیز به «تزکیه و تطهیر» نفس مکلف گرداند، وی را نیز در انتهای آیه به مخاطبین دیگر افزوده است، لذا او نیز جزو مصادیق «اهل بیت» قرار گرفته است، و چون بنا به قواعد زبان عربی در جمعی از زنان که یک مذکر موجود باشد، آن جمع در حکم مذکر خواهد بود، از این رو در قسمت اخیر آیه ضمیر مذکر استعمال شده است، مؤید سخن ما این آیات از قرآن است که میفرماید:
﴿وَٱمۡرَأَتُهُۥ قَآئِمَةٞ فَضَحِكَتۡ فَبَشَّرۡنَٰهَا بِإِسۡحَٰقَ وَمِن وَرَآءِ إِسۡحَٰقَ يَعۡقُوبَ ٧١ قَالَتۡ يَٰوَيۡلَتَىٰٓ ءَأَلِدُ وَأَنَا۠ عَجُوزٞ وَهَٰذَا بَعۡلِي شَيۡخًاۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَيۡءٌ عَجِيبٞ ٧٢ قَالُوٓاْ أَتَعۡجَبِينَ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِۖ رَحۡمَتُ ٱللَّهِ وَبَرَكَٰتُهُۥ عَلَيۡكُمۡ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِۚ إِنَّهُۥ حَمِيدٞ مَّجِيدٞ ٧٣﴾ [هود: ۷۱-۷۳].
«و همسر ابراهیم که ایستاده بود خندید، پس او را به اسحاق و پس از اسحاق به یعقوب بشارت دادیم، [همسرش] گفت: وای بر من، آیا من که پیرزنی هستم و شوهرم کهنسال است، میزایم؟ به راستی این چیزی شگفت است، [فرشتگان] گفتند: آیا از کار خدا تعجب میکنی، رحمت و برکات خداوند بر شما اهل بیت باد، به حق خداوند ستوده و بزرگوار است».
در این آیات چون حضرت ابراهیم نیز از مصادیق اهل خانه بوده، لذا ضمیر مذکر «کُم» استعمال شده است، در حالی که مخاطب اول آیه مؤنث بوده است، در سورهی «طه» نیز حضرت موسی ÷به خانواده خود که همسرش قطعاً جزو آن بوده میفرماید: ﴿فَقَالَ لِأَهۡلِهِ ٱمۡكُثُوٓاْ﴾[طه: ۱۰]. «موسی به خانوادهاش گفت: بایستید» که در درجه اول مقصود همسر آن حضرت بوده، ولی به اعتبار لفظ «أهل» و یا به اعتبار مصادیق آن که همسرش نیز جزو آن است لفظ مذکر «اُمکُثُوا» استعمال شده است. بنابراین، در آیات سورهی احزاب نیز به ملاحظه وجود رسول خدا در میان اهل خانه و همسرانش خطاب مذکر آمده است.
ثالثاً: در عرف زبان عربی به «داماد» اهل بیت گفته نمیشود، زیرا برای مثال: حضرت علی سخود دارای خانه و اهل بیت مستقل بود و نمیتوان او را اهل بیت پیامبر صبر شمرد».