خلاصه کلام
این بود مطالب بنده در پاسخ به کتابهای تیجانی، پیرامون مسایل مورد اختلاف شیعه و سنی، اما سخن آخر خود را با گزیده تعدیل شدهای از سخنان یکی از نویسندگان و صاحبنظران «اصلاحی و اعتدالی» شیعه به پایان میبرم، او میگوید:
۱- پیامبر صمعصوم بالذات و شخصاً آگاه بر امور غیبی نبوده، و خداوند هیچگونه خاصیت مافوق بشری را در وجود شریفش ننهاده و تمام تواناییهایش در این زمینهها، محدود به هدایت وحی میشده است، هرچند در پرتو ارتباط با خداوند و اطاعت امرش به والاترین انسانها مبدل گشت، و از این نظر برای همه مسلمانان «اسو» است، اما وجودی «فوق انسانی» که بتواند به «اراده خویش» قانون وضع کند معجزه بیاورد، به خواسته درخواستکنندگان پاسخ گوید، گرفتارانی را نجات بخشد و... نبوده است.
۲- در مورد تعیین امیرالمومنین علی سبه جانشینی توسط پیامبر صاز طرف خداوند هیچ دلیلی در کتاب و سنت صحیح وجود ندارد، هرچند علی ساز بزرگترین صحابه بوده، ولی مسلمانان ملزم به گزینش او برای حکومت پس از پیامبر صنبودهاند؛ زیرا اولاً: نه نصی از پیامبر صدر این مورد وجود داشته، و ثانیاً: نه افضلیت دینی و علمی و اخلاقی، شرط کافی برای حکومت است.
۳- خاندان پیامبر صاز فاطمه گرفته تا تمام فرزندان علی ساگرچه با فضیلت و محترمند، ولی شارعان دین و کسانی که دین را «فقط» بتوان از طریق ایشان و آثارشان آموخت نبودهاند، و عطیه خاصی نیز از طرف خداوند به آنان اعطاء نشده که بتوانند حاجات برآورند و یا خشمشان، همواره خشم خدا و خشنودیشان، همواره خشنوی خدا باشد.
۴- برخلاف باورهای رایجی که در بین ماست، هیچگونه ضدیتی بین علی و خلفای سهگانه شوجود نداشته، بلکه علی سبرای خلفاء طبق روایات شیعه احترام قائل بوده و از ایشان همواره تجلیل نموده و آنان را همآهنگ با آیات قرآن و سنت پیامبر صخادم به اسلام و دلسوز به امور مؤمنین میدانست.
۵- واجب الاتباع برای مسلمانان (قرآن) و (نصوص و قوانینی) است که توسط پیامبر صخارج از قرآن ولی همآهنگ با آن، (قطعاً و یقیناً) صادر گشته و خارج از این مقولات آنچه هرآنکس بگوید، نظرات شخصی است که ممکن است صحیح و مفید و یا اشتباه و مضر باشند.
۶- در کتابهای تاریخی و روایی شیعه و سنی احادیث نادرست و ضعیف بسیاری که با روح دین سازگار نیستند وجود دارند. برای تشخیص سره از ناسره در آنها باید مطالب هریک را به «قرآن» و «سنت» قطعی رسول خدا صعرضه کرد، و در صورتی که منطبق بود پذیرفت.
۷- اسلام دین «خداشناسی» و «خداپرستی» است، و تنها راه کمال انسان و نجاتش در تقوای الهی به معنی شناخت قوانین خدا و اطاعت از آنها و دوری از نواهیاش و ارتباط «مستقیم» با خدا است... «وسیله» قرارادادن ارواح مردگان اعم از ارواح انبیاء، اولیاء، امامان و امامزادگان در عبادت و دعا به درگاه خداوند سبحان و آنها را باب فیض الهی و قائم مقام خدا دانستند، با روح دین و تعالیم خود ائمه سازگاری ندارند.
موارد هفتگانه فوق اساس اختلاف میان ما مسلمانان است، من از همگان تقاضا میکنم ساعتی خود را از تلقینات و مأنوسات فکری و عادات گذشته فارغ ساخته، و در این نکات به دقت بیندیشند، اگر بنده تند گفته و بدعمل کرده ام، مهم نیست؛ میتوانید به حسابم برسید و مرا رسوای خاص و عام سازید! ولی وای بر ما! اگر خواسته یا ناخواسته دین خدا را تحریف کنیم و مطالبی جز آیین پاک و راستین خداوند را به نام دین به مردم تحویل دهیم! به دهان امثال من میتوانید سنگ بکوبید، ولی جواب خدا را چه خواهید داد؟!.
خوشبختانه هم ما و هم شما به «آخرت» معتقدیم!. آیا به هنگام حضور در محکمه کبرای الهی از اینکه خدا را از طریق بزرگانی همچون: امیرالمؤمنین علی و حسین و فاطمه ش(و شیخ عبدالقادر گیلانی و شیخ بدوی) و غیره... نخواندیم، یا برای فاطمه زهراء و امام حسین اشک نریختیم، یا به زیارت قبورشان نرفتیم، یا لعن أبوبکر و عمر و عثمان و علی و سایر صحابه رسول خدا صرا نکردیم، یا در عزاداری ایشان شرکت ننمودیم و... از این قبیل امور بازخواست میشویم؟! و یا خواهند پرسید: چرا رعایت حق و انصاف و عدالت را نکردید، و بدون تحقیق و بررسی کافی در قرآن بر پایه وابستگیها و شیفتگی نسبت به شخصیتها عقاید و نظران «منقول» و چه بسا «مجهول» از ایشان را به عنوان مقاصد قرآنی به مردم عرضه کردید؟!.
چرا مهر و علاقه به اهل بیت و یا اصحاب و مشایخ از اطاعت امر خدا بر ما واجبتر شده؟! آیا خدا ما را شیفته بزرگان میخواست، یا میخواست خود در پرتو هدایتش تربیت شویم و به هدف خلقت خویش نایل آییم؟!. خوب به این مطالب توجه کنیم و صحنه آخرت را در نظر بیاوریم، و ببینیم چه پاسخی برای خدا خواهیم داشت؟!.
آری برادر! اساس بدبختی ما در کجاندیشیها و تندرویهاست، و این خسارتی است که در برابر بیگانگی با «اسلام اصیل و راستین» میپردازیم!. بیاییم به جای لجاجتها، پندار و کردار خود را در برابر خدا خالص سازیم، و دست در دست هم اسلام را که امانت الهی نزد ماست، از تاریکی آلودگیها و انحرافات پاک سازیم، شاید تا به حال بعضی مسائل برای ما چنانکه باید روشن نبود، ولی خداوند برای هدایت و تربیت بندگانش «حوادث» پیش میآورد... در شرایطی واقع شده ایم که قبلاً فکرش را هم نمیکردیم! اکنون اساس اعتقادات و باورهایمان زیر سؤال است، این آزمایش بزرگ الهی است که ما را به بازنگری در «ارزشها» فرا میخواند، و امید که در این بازنگری به حق برسیم و با حق پیوند ببندیم و خود و اجتماعمان را از این کجاندیشیها و تندرویها برهانیم... آیا به راستی از عهده این آزمایش بزرگ الهی برخواهیم آمد؟!.