نقش غلات در پیدایش باور به وجود مهدی (امام زمان)
براساس منابع معتبر تاریخ شیعی عقیده و نظریه وجود محمد بن حسن عسکری (مهدی) را غلات و متکلمین و مدعیان مستفید (نیابت خاصه) جعل کردهاند، و بعد از تحقیقات مفصل از طرف محققین شیعه از جمله استاد احمد کاتب در کتاب (سیردگرگونی اندیشه شیعه) معلوم میشود که این نظریه در معیار دین و عقاید ائمه هیچ اعتباری نداشته و در واقع امام حسن عسکری دارای فرزند پسری نبوده و منشأ این باور چیزی بجز یک فرضیه و توهم زایده (عصر حیرت) پس از مرگ حضرت عسکری چیزی دیگری نبوده است.
اما سؤال مهمی که مطرح میشود این است که به چه صورت این توهم توانست در طول تاریخ به عقول و قلوب میلیونها مسلمان شیعه و برخی از اهل سنت راه یابد؟!.
در جواب این سؤال باید بگوئیم که عقیده به وجود امام غایب در میان شیعیان نخستین اساساً سابقه نداشته است، هرچند اعتقاد به ضرورت وجود امام هادی و شایسته در اندیشه شیعی وجود داشت، اما به شخص معینی محدود نبود، و تنها یک فرقه از چهارده فرقه بعد از وفات امام حسن عسکری قائل به وجود فرزندی برای حضرت عسکری شد، معنی این سخن این است که شیعیان بعد از امام عسکری بر روی مسئله «مهدویت» اتفاق نظر نداشتند، و بعضی از شیعیان امامیه مدتها بعد به این نظریه گرایش پیدا کردند.
از طرف دیگر پنجاه سال بعد از ادعای غیبت بسیاری از شیعیان، از اعتقاد به وجود امام غایب دست برداشتند، و کلینی در کتاب (الکافی) و ابن الخصیبی در کتاب «الهدایة الکبری) این موضوع را ذکر کردهاند، آنها میگویند: اکثر مردم (شیعیان) و از جمله عدهای از ساکنین شهر مدینة الرسولصبودند، از اعتقاد به وجود فرزندی برای حضرت حسن عسکری دست برداشتند [۴۱۶].
(محمد بن ابی زینب نعمانی) متوفای سال ۳۴۰ هجری و شاگرد کلینی، در کتاب (الغیبة) میگوید:
«ما شاهد بودیم طائفهای که منسوب به تشیع و از قائلین به امامت بودند چگونه دچار انشعاب و تفرقه شدند، و همه آنها بجز عده اندکی از عقیده به وجود امام غایب دست برداشتند، و در باره وجود امام و ولی امر و «حجت خدا» دچار شک و تردید شدند، و فقط عده اندکی از آنها بر این عقیده باقی ماندند» [۴۱۷].
نعمانی در جای دیگری از کتابش میگوید: «چه حیرتی بزرگتر از این حیرت که بسیاری از مردم راه را گم کرده و فقط عده کمی از مردم بر اعتقادشان باقی ماندند» [۴۱۸]. زیرا اکثر شیعیان آن دوره دچار سردرگمی شدند، و نسبت به وجود امام غایب با شک و تردید نگاه میکردند.
نعمانی روایت متعددی را در باره وقوع حیرت و سرگردانی در میان مردم نقل کرده و حالت حیرتی را که عموم شیعیان آن زمان دچارش شدند و صف کرده و میگوید: «عموم مردم میگویند: (امام غایب) کجاست؟ این غیرممکن است که غیبت او این همه سال طول بکشد؟ تا کی غایب میماند؟ تا کی زنده خواهد ماند؟ اکنون هشتاد سال از عمر او میگذرد! عدهای از مردم به مردنش عقیده دارند، و عدهای دیگر اساساً منکر وجود و ولادت او شدند، و عده دیگری وجود مهدی را مورد تمسخر قرار میدهند» [۴۱۹].
نعمانی اضافه میکند و میگوید: «اکثر مردم به بیراهه رفتند و در مورد (امام غایب) دچار پراکندگی گردیده و از ظهور او مأیوس شدند، و عدهای نیز کسانی را که به وجودش باور داشتند مورد تمسخر قرار میدادند و آنها را جاهل و خرافی مینامیدند، شیعیان آرا و باورهای مختلفی داشتند و وحدت عقیده و نظر نداشتند، از تصدیق به وجود (امام مهدی) دچار یأس شدهاند، زیرا غیبت امام بسیار طولکشیده است» [۴۲۰].
شیخ محمد علی بن بابویه ملقب به صدوق (متوفای سال ۳۸۱ هجری) در مقدمه کتاب (اکمال الدین) به حیرت و سردرگمی که شیعیان دچارش شدند، اشاره میکند و میگوید:
«اکثر شیعیانی که به من مراجعه میکنند، در باره (قائم) دچار شک و شبهه شده و توجیهات عقلی و فلسفی را قبول نمیکنند». صدوق در ادامه میگوید: «شیخی از اهل علم و فضل که ساکن شهر بخارا بود نزد من آمد، با هم صحبتی داشتیم، او گفت: اخیراً با شخصی در بخارا که از بزرگان فلاسفه و منطقیون است ملاقات داشته، او در باره (امام مهدی) چیزی به من گفت که مرا دچار شک و حیرت کرده است» [۴۲۱].
کلینی، نعمانی و صدوق روایاتی را نقل کردهاند که منعکس کننده وضع شیعیان در آن زمان است، مانند: سردرگمی بعد از وفات امام حسن عسکری و اختلاف و تفرقه و تکفیر و تکذیب همدیگر، آنان میگویند:
«بعد از فوت امام حسن عسکری و نداشتن فرزند پسر برای ادامه امامت اتباع او همچون کشتی گرفتار آمده به امواج خروشان دریا سرگردان شدند، و به سان شیشه و سفال خرد و متلاشی گردیدند، عدهای از آنان قائل به مرگ صاحب الزمان شدند، و بعضی دیگر از عقیده خود به وجود امام غایب دست برداشتند، و تنها عده اندکی بر همان باور باقی ماندند» [۴۲۲].
کلینی، نعمانی، خصیبی، صدوق و غیره روایتهایی را از فرقههای قدیمی قائل به امامت نقل کردهاند، در قرن چهارم هجری بود که آنها سعی داشتند، این روایات را به مبانی مذهب «شیعه اثنا عشریه» اضافه کنند.
ما به دنبال تحقیق و بررسی صحت و سقم این روایتها نیستیم، اما از همین روایتها میتوان فهمید که عامه شیعیان در آن زمان از عقیده به وجود مهدی غایب (محمد بن حسن عسکری) دست برداشتند، و این پس از آن بود که سالها به وجودش ایمان داشتند.
استاد احمد کاتب اضافه میکند:
«اما سبب اینکه ملاحظه میکنیم: باور به وجود امام غایب در مذهب «امامیه اثنا عشریه» به صورت عقیدهای عمیق و غیرقابل بحث درآمده است، حاصل تبلیغات گسترده مدعیان نیابت امام زمان (بعد فوت امام حسن عسکری) و دست اندرکاران جمعآوری خمس و سهم امام بوده است، تبلیغاتی که آثار آن تا امروز هم ادامه دارد.
آن تبلیغات گسترده با استفاده از روشهای گوناگون زیر صورت گرفته بود:
۱- جعل و سرهمکردن روایات مختلفی پیرامون (امام غایب)؛ اما ما بعد از نقد و بررسی تمامی آن روایتها به این نتیجه رسیدیم که عموماً روایات عقلی و نقلی در باره وجود (امام مهدی) روایاتی ضعیف، جعلی و ثابت نشدهاند.
۲- بمباران فکری: پیروان عقیده و نظریه وجود (امام مهدی) روایتهای دیگری را جعل کردند و مورد بهرهبرداری قرار دادند که دارای معانی تهدیدآمیز و هراسآوری بودند، در آن روایتها آمده: کسانی که مهدی منتظر (محمد بن حسن عسکری) را به هیچ شکلی قبول نداشته باشند فاسق و گمراه میباشند، و حتی میگفتند: انکار (مهدی) مساوی است با انکار رسول الله صو تکذیب وجود او بمنزله تکذیب و انکار نبوت محمد صاست [۴۲۳].
این تهاجم تبلیغاتی بر روی احادیثی قبلی تکیه کرده بودند که در آنها آمده است: «کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد، با مرگ جاهلی از دار دنیا رفته است» [۴۲۴]. و آن را به معرفت (صاحب زمان و امام عصر مهدی منتظر) تفسیر کردند، در آن برداشت ادعا شده که هرکس او را نشناسد یا به او ایمان نداشته باشد، با مرگ جاهلی خواهد مرد، در عین حال هیچگونه دلایل قاطع و طریقهای را برای معرفت یا برای خدمت و اطاعت و همراهیش ارائه نمیدادند.
نائب دوم (محمد بن عثمان عمری) از حضرت حسن عسکری نقل میکند که و میگوید: من از امام حسن عسکری شنیدم که میگفت: «کسی که بمیرد و فرزندم را نشناسد، با مرگ جاهلیت مرده است» [۴۲۵]. نایب دوم (عمری) با شککنندگان، خشنتر برخورد کرده و گفته است: «شککنندگان به وجود مهدی دین را از دست داده و معاند و دشمن حق میباشند». او همچنین نامهای را بنام مهدی منتشر کرد که در آن به تندی به کسی که به (مهدی صاحب زمان) ایمان نداشته باشد، حمله کرده و او را به جهنمیبودن و تیرهروزی تهدید کرده است.
شیخ عبدالله بن جعفر حمیری قمی و سعد بن عبدالله اشعری قمی نقش بسزائی در نشر آن نامهها در میان شیعیان داشتند.
۳- ادعیه و زیارات: شاید ادعیه و زیارات مهمترین عامل تبلیغاتی است که در تقویت اعتقاد به وجود (مهدی موعود) در میان برخی از شیعیان سهم زیادی داشتهاند، زیرا آنان بعد از هر نماز و در هر مناسبتی به خواندن این ادعیه و زیارات مخصوصاً در کنار قبور ائمه اهل البیت اقدام میکنند، این ادعیه و زیارات رایج به دو روش صورت میگیرند:
الف- دعاهایی عام که به (محمد بن حسن عسکری) محدود نمیباشد، بلکه پیرامون امامت و رهبری شایسته میباشند، مانند: دعای صاحب الامر، و دعا در زمان غیبت امام، این ادعیه و روایات از امامان پیشین مثل: امام باقر، امام صادق یا امام موسی کاظم یا امام رضا روایت شدهاند، و این با عمومیت ضرورت وجود امامی در هر عصر و زمانی تناسب دارد، زیرا میدانیم و متوجه هستیم که این ادعیه هویت امام مهدی را در یک فرد مشخص بیان نمیکنند، همان چیزی که در فصلهایی از کتاب «سیردگرگونی اندیشه شیعی» مورد بررسی علمی قرار گرفتند.
این موضوع نشان میدهد که این دعاها از میراث و فرهنگ قدیمی و فرقههای دیگر شیعه از قبیل «واقفیه» که قائل به مهدویت امام کاظم بودند گرفته شدهاند، اما شیعیان بعدی این ادعیه را به (مهدی موعود) ارتباط دادهاند، من توجه خوانندگان را به این موضوع جلب میکنم که آن دعاهای دارای معانی عمومی هستند و از فردی به نام مهدی غایب که فرزند امام حسن عسکری باشد، سخن نمیگویند [۴۲۶].
ب- دعاهای خاص و محدود بنام (محمد بن حسن عسکری یا مهدی موعود» میباشند، مانند: دعاهای ماه مبارک رمضان، دعای افتتاح، دعای شروع و اختتام روز سیزدهم ماه مبارک، دعای عهد، دعای ندبه، زیارات مختلفه که برای مراقد اهل البیت درست شده، یا زیارت (سرداب غیبت) در سامراء... که مجموع این ادعیه و زیارات بطور جداگانه و بعدها نوشته شدهاند، و مفاهیمشان را از ادعیه عمومی که قبلاً موجود بودهاند برگرفتهاند، و فقط نام مهدی در لابهلای آنها اضافه شده است.
این ادعیه و زیارات بعد از اینکه نام یکایک ائمه اهل البیت را میآورند، مشخصاً نام مهدی را ذکر میکنند، لازم به یادآوری است که آن ادعیه و زیارات در معیار دانش حدیثشناسی فاقد سند معتبر بوده و جزو روایتهای «مرسل و مقطوع» به شمار میآیند، و اکثر آنها به وسیله مدعیان نیابت امام زمان به نامهای: عثمان بن سعید عمری (نائب اول) یا محمد بن عثمان (نائب دوم) یا حسین بن روح نوبختی (نائب سوم) و یا محمد بن جعفر حمیری قمی که یکی از همدستان عمری در قم بوده، جعل و منتشر شدهاند.
سید بن طاووس در کتاب (مهج الدعوات) دعایی را در باره امام غایب نقل میکند و میگوید: «شخصی در عالم خواب آن دعا را به او آموخته است!» [۴۲۷].
مجلسی از علی بن محمد بن عبدالرحمن بشری نقل میکند و می گوید: «وارد مسجد صعصعه در کوفه شدم، مردی را با لباس و عمامه اهل حجاز دیدم، او در حال نشستن بود و این دعار را میخواند: «اللهم! یا ذا المنن السابغة...» بعد از آن او سجدهای طولانی کرد، سپس برخاست و بر شتری سوار شد و رفت، دوستم به من رو کرد و گفت: بخدا سوگند! او صاحب الزمان بود» [۴۲۸].
۱- عادات و رسوم و داستانهایی که با اعتقاد به مهدی موعود ارتباط دارند، زیرا اضافه بر ادعیه و زیارات وارده پیرامون مهدی، عادات و رسومی که در میان بخشی از شیعیان وجود دارند، نقش بسزایی را در تقویت عقیده به وجود (صاحب زمان) در میان عامه مردم داشتهاند.
برخی از این عادات و رسوم عبارتند از: قیام و ادای احترام به هنگام شنیدن نام (قائم منتظر)، چیزی که عموم شیعیان مذهبی امروز آن را انجام میدهند، اینگونه حرکات اعتقاد به وجود مهدی را در میان عامه مردم تقویت میکند و خیلی کم پیش میآید که در مورد صحیح یا ناصحیحبودن آن فکر و یا تحقیق کنند، در حالی که اکثریت عالمان مسلمان تقلید را در مسایل عقیدتی جایز نمیدانند، اما برخی از گویندگان و نویسندگان سنی و شیعی بدون دلیل شرعی یقینی وجود او را قطعی جلوه میدهند، مثل اینکه (مهدی) زنده است، و در میان مردم حضور دارد.
داستانهایی نیز که بعضی از گویندگان و نویسندگان پیرامون مشاهده (مهدی) نقل میکنند، نقش بسرائی در این زمینه دارند، تمامی داستانهایی را که مجلسی تعداد زیادی از آنها را در جلد ۵۱ کتاب (بحال الأنوار) آورده، ادعاهای بدون دلیلی هستند.
در شهر کوفه عراق مسجد مشهوری به نام (مسجد سهله) وجود دارد که به مسجد «صاحب الزمان» شهرت یافته است، در باره این مسجد نقل شده: کسی که در آن به مدت چهل چهارشنبه (چهل هفته) نماز بخواند، میتواند مهدی موعود را ملاقات کند.
در بسیاری از مناطق عراق و ایران جاهایی هستند که به (مقامات مهدی) معروف میباشند، مانند: «مسجد جمکران در قم» که گفته میشود (مهدی) در آن اماکن در حال نماز مشاهده شده است، این امور نقش مهمی را در تقویت اعتقاد به وجود (امام زمان) در بین عامه مردم داشته و دارند.
البته روایت مربوط به مهدی در کتابهای صحیح اهل سنت مانند: «صحیح امام بخاری و صحیح امام مسلم» روایت نشده و در کتب دیگر نیز به حد «تواتر» نرسیده است، از این نظر نمیتواند پایه عقیدهای یقینی قرار گیرد، روایتهای موجود هم مربوط به فرزند امام حسن عسکری و یا هرکس دیگری که قبلاً متولد شده باشد نیست، بلکه از شخصی صحبت می کنند که با هدف حاکمیت شریعت در آیندهای مجهول به دنیا خواهد آمد.
[۴۱۶] الکافی، الکلینی، ج۱ ص۵۸۱، الهدایة الکبری، الخصیبی ص۳۷۰. [۴۱۷] الغیبة- نعمانی: ص۲۰. [۴۱۸] الغیبة- نعمانی: ص۱۶۶. [۴۱۹] الغیبة- نعمانی: ص۱۵۷. [۴۲۰] الغیبة- نعمانی: ص۱۱۳. [۴۲۱] إكمال الدین- شیخ صدوق: ص۳. [۴۲۲] الکافی- کلینی: ج۱ ص۳۳۶ و ۳۳۸ و ۳۴۶، الغیبة- نعمانی: ص۸۰ و ۲۰۶ و ۲۰۸، إكمال الدین- الصدوق: ص۴۰۸. [۴۲۳] إكمال الدین- شیخ صدوق: ص۳۳۸ و ۳۶۱ و ۴۰۹ و ۴۱۰ و ۴۱۲ و ۴۱۳. [۴۲۴] إكمال الدین- شیخ صدوق: ص ۴۱۲ و ۴۱۳. [۴۲۵] إكمال الدین- صدوق: ص۴۰۹. [۴۲۶] الصحیفة المهدویة- ابراهیم بن محسن الکاشانی: ص۹۷- مفاتیح الجنان- شیخ عباس قمی: ص ۵۸۸، الشیعة و الرجعة- شیخ طبسی: ص ۲۰۲، بحار الأنوار- مجلسی: ج۱۸ ص۴۳۹. [۴۲۷] مکیال المکارم في فوائد دعاء القائم- محمد تقی موسوی الاصفهانی، ص۱۰۱. [۴۲۸] الصحیفة المهدویة- کاشانی: ص۱۳۸.