ادامه توطئههای گروه سبأیه
توطئهها و مقدماتی که عبدالله بن سبا و گروه او [۵۱]ترتیب داده بودند منجر به درگیریهای سیاسی بسیاری گردید، و زمینه تضعیف خلافت راشده و پیدایش ملوکیت و پادشاهی را فراهم و شرایط مناسبی را برای ایجاد اختلافات اعتقادی و مذهبی نیز به وجود آورد، اختلافاتی که بذر آن را از راه ترویج عقاید افراطی و من درآوردی در مورد حضرت علی سو فرزندانش در بین مردم پاشید و سبب رشد روزافزون آن گردید.
البته علاوه بر باند سبأیه آنچه که زمینهی رشد و شکوفایی آن فرقهها را فراهم آورد همان نوپایی و عدم استقرار واقعی نظام خلافت راشده بود، به ویژه در عصر دو خلیفه بزرگوار حضرت عثمان و حضرت علی براهکارها و ابزارهای کارآمدی برای مدیریت پدیدهی اختلافات سیاسی و اعتقادی وجود نداشت، از طرف دیگر تعداد بسیار زیادی از مردم در ممالک همجوار حجاز مسلمان شده و قلمرو اسلام به ویژه بعد از خلفای راشدین گسترش بسیاری پیدا کرده بود، و بیشتر آن تازه مسلمان شدهها آشنایی لازم را در مورد اسلام نداشته و برخی هم در مورد پذیرش دین نوین در شک و دودلی قرار داشتند، و غالباً عقاید و باورهای موروثی ایشان نیز با اسلام در آمیخته بود، به همین سبب خرافات و اباطیلی که از طرف ابن سبا ترویج میشد به سادگی مورد قبول عامه مردم قرار میگرفت.
در آغاز احساس نمیشد که خطری جدی از جانب سبأیه و فتنههایشان نظام اسلامی را تهدید میکند، و تنها گمان میرفت که اقدامات آنان شورش سیاسی زودگذری باشد که با توجه به برخی از شکایات و اعتراضات از پارهای از اقدامات سیاسی و اداری خلیفه سوم ترتیب داده شده بود، اما تصور نمیرفت که پشتسر آن تئوری، فلسفه و اهداف خاصی قرار داشته باشند.
اما همین که در نتیجهی شبه کودتای باند سبأیه عثمان سبه شهادت رسید، طوفان اختلاف و نزاعها زمینه را برای جنگهای داخلی فراهم کرد که نمونه بارز آن جنگهای جمل، صفین، نهروان و قضیه «حکمیت» بود که یکی پس از دیگری علی رغم خواست باطنی اصحاب رسول خدا صروی دادند.
در نتیجه این پرسشها را در اذهان بسیاری از مردم ایجاد کرد و در تمام مناطق موضوع روز شد که:
• در مورد این اختلافات و جنگ و خونریزیها کدام طرف حق به جانب است و به چه دلیل؟.
• چرا خلیفه و امام و بزرگان باید مرتکب چنان اشتباهاتی بشوند؟.
• کدام طرف باطل و ناحق است و علل باطل بودنش چیست؟.
• اگر هردو طرف حق به جانب هستند، این قضاوت بر پایه چه دلایلی قرار دارد؟.
• آنانی که در بارهی طرفین مُهر سکوت بر لب نهادهاند و در واقع بیطرفاند، برای این موضعگیریشان چه دلیلی دارند؟و...الخ؟.
در واقع بسیاری از پاسخهایی که به این سؤالات داده میشدند و آراء و نظراتی که ارائه میگردیدند، غالباً رنگ و بوی سیاسی داشتند و صاحبان هریک از آن نظریهها تمامی توان خود را در جهت اثبات و پیشبرد عقاید خود بکار میگرفتند، و برای حفظ و تحکیم موقعیت سیاسی شان کم و بیش از مبانی دین مایه میگرفتند، و هرطرف میکوشید با استفاده از هر راهکار و اقدامی مشروع و یا نامشروع بینش و روش خویش را بر بینش و روش طرف مقابل پیروز گرداند، لذا دوران روایتسازی و جعل احادیث و تأویلتراشیهای گوناگون آغاز گردید و روایات و احادیث زیادی به نفع هریک از گروهها ساخته میشد، تا تعداد هرچه بیشتری از مردم به آنها گرایش پیدا کنند و بیشتر مورد توجه قرار بگیرند.
بدین ترتیب آن گرایشهای سیاسی کمکم به صورت فرقههای مذهبی درآمدند، برای مثال:
• از درون گرایش مخالف «حکمیت در مورد نزاع میان علی و معاویه هنگام جنگ صفین، فرقه «خوارج» پدید آمد.
• از داخل باند برانداز سبأیه به رهبری عبدالله بن سبا (غلات و افراطیهای) شیعه به وجود آمدند.
• و از میان مخالفین هردوی آنها (معتزله و مرجئه) پا به عرصه وجود نهادند..
جنگ و خونریزیهایی که در آغاز آن اختلافات صورت گرفت، در زمان بنی امیه و بنی عباس به اشکال دیگر ادامه پیدا کرد، در واقع در چهارچوب اختلاف نظرهای عقیدتی و سیاسی باقی نماندند، بلکه روزبهروز شدیدتر شدند و وحدت ملی مسلمانان را با چالشی بزرگ روبهرو ساختند!.
جر و بحث پیرامون آن اختلافات در هر منزل و محفلی جریان داشت و غالباً از لابلای آن مناقشات مسائل سیاسی، دینی، اعقتادی و فلسفی تازهای پدید میآمدند، و با تعارض پیداکردن آنها در درون فرقههای اصلی گروههای کوچک دیگری شکل میگرفتند، و نه تنها دامنه تعصبات گسترش مییافت، بلکه زمینه را برای برخوردهای فیزیکی فراهم میکرد.
کوفه مرکز عراق آن زمان مهد ومیدان اصلی طوفان آن تعارضها و نزاعها بود، زیرا همین منطقه از عراق شاهد جنگهای: «جمل، صفین و نهروان» بود، در این سرزمین بود که واقعهی دلخراش شهادت حضرت حسین و یارانششبه وقوع پیوست، همانجا بود که قتل و سربریدن اصحاب رواج پیدا کرد و بازار جعل روایات و احادیث به نام پیامبر صو اصحاب و پیشوایان رونق یافت، روایات در ارتباط با تقویت جایگاه باورهای مسلکی و فرقهای جعل شدند.
اهل کوفه مدام اهل افراط و تفریط بودهاند، در جایی که لازم بود از خود نرمش نشان بدهند، با شدت و تندی برخورد میکردند و در جایی هم (مانند دفاع از حضرت حسین) که لازم بود قاطعانه و غیرتمندانه به میدان بیایند، بسیار بد عمل نمودند و با خیال آسوده به تمامی تعهدات خود پشت کردند.!
شهر و منطقه کوفه مرکز فعالیت باند عبدالله بن سبا و یارانش شده بود که به غلو و زیادهروی در طرح پرسشها و ایجاد شبه در امور دینی شهرت داشتند.
میگویند: یک نفر اهل کوفه از عبدالله بن عمر سدر بارهی حکم شرعی وجود خون پشه بر لباس نمازگزار سؤال نمود.
عبدالله بن عمر سدر پاسخ گفت: «شما را به خدا! اهل کوفه را نگاه کنید! در حالیکه خون فرزند دختر رسول خدا حسین بن علی را بر زمین ریختهاند، در بارهی حکم شرعی خون پشه از من سؤال میکنند؟! [۵۲].
در آن دوران گروههای زیادی به وجود آمدند که همی آنها در حقیقت از چهار فرقه اصلی: «خوارج»، «غلاتشیعه»، مرجئه» و «معتزله» منشعب شدند که ما در اینجا به صورت کوتاه تنها به بررسی چگونگی پیدایش هریک از آن چهار گروه اصلی و بیان کوتاه باورهایشان میپردازیم.
[۵۱. [ ]- یکی از رهبران مذهبی یهودی اهل یمن بود که در زمان خلافت خلیفه سوم به مسلمان شدن تظاهر میکرد. [۵۲. [ ]- شرح صحیح بخاری ج۹، ص۳۹.