توسل مردود
۵- علما در مورد مردودبودن توسل به خداوند از طریق دعاهای اهل قبور اتفاق نظر دارند، زیرا مناجات و مخاطب قراردادن پیامبران و صالحان و مطرحنمودن مشکلات و نیازمندیها با ایشان و امید و انتظار برآوردهشدن شان توسط آنان پس از مرگشان (از روی علم و عمد) شرک محسوب میگردد.
چرا آنگونه آدمهای سادهدل باید به جای دعا و درخواست از خداوندی که از هرچیزی و هرکسی به ایشان نزدیکتر است و قدرت برآوردهنمودن نیازها و رفع مشکلات ایشان را دارد، به بیراهه میروند و به اصحاب قبور متوسل میشوند؟ آیا رویگردانی از خداوند بینا، شنوا، توانا و حاظر در همه جا نشانهی ضعف معرفت و اختلال در بصیرت نیست؟.
چیزی که بسیار تعجب برانگیز میباشد این است که در میان ما اشخاصی هستند که شکوایه و درخواستهای خود را به صورت مکتوب برای بزرگانی که صدها سال پیش فوت کردهاند نوشته و بر روی ضریح آنان میگذارند! عده ای دیگر با نگرانی و فروتنی به قبور صالحین پناه میبرند و چیزهایی را که بجز خداوند کسی توانایی انجام دادنشان را ندارد، از آنان میخواهند!.
آدمی نکته سنج نقل میکرد که روزی در زیارتگاه مشهوری نشسته بوده و دیده که مردی پریشان حال کنار ضریح آمد و از صاحب قبر که میگویند یکی از اولیا بوده خواست که به خانمش برای وضع حمل کمک کند! او سپس با عجله مزار را ترک کرد و رفت، پس از او مرد دیگری آمد و از صاحب قبر خواست که هوای پسر او را که در کنکور دانشگاه شرکت کرده داشته باشد!. آن آدم ظریف و نکتهدان میگوید: به این شخص دومی نزدیک شدم و گفتم: دوست عزیز! جناب شیخ منزل تشریف ندارند، آقایی که خانمش برای وضع حمل مشکل داشت آمد و او را با خود برد، لطفاً وقت دیگری مراجعه کنید؟!.
واقعیت آن است که درخواست حل مشکلات و رفع احتیاجات زندگان از مردگان به صورت شوخی زشت و بیمزهای درآمده است، و در مورد این روش ناروا متأسفانه اقرار به اشتباه و توبه از کمتر کسی شنیده میشود.
به موضوع توسل به رسول خدا صبرای دعا در پیشگاه خداوند بازمیگردیم که اختلاف نظر میان دو طرف با اختلاف میان پیروان دو دین مشابهت پیدا کرده است؛ چیزی که به هیچ وجه آن را نمیتوان معقول و مقبول به شمار آورد، در فاصلهی میان عمل و عکس العمل قضاوتها و احکام ناصوابی صورت گرفته است، تا جایی که ابن تیمیه زیارت قبر رسول خدا را مکروه میشمارد.
چرا؟ مگر دیدار از قبرستان مستحب نیست؟ چرا باید قبر مبارک رسول خدا را از آن استثنا کرد؟ در این مورد تردیدی وجود ندارد که این رای ابن تیمیه در راستای «سد ذریعه» و جلوگیری از توسلی بوده که آن را ناروا میشمرده است، در همین ارتباط بوده که مخالفانش علیه او خنجر بران زبانشان را از نیام برکشیده و برخوردهای ناصوابی با او نمودهاند!. ما بر این باوریم که به این نزاع پوچ و بی سرانجام باید پایان داد، و بر این آتش آب آشتی باید ریخت، و از توسل به تهمت و تلاش برای تشنج دوری نمود و حکیمانه به موضوع نگریست! [۳۸۹].
[۳۸۹] مبانی وحدت فکری و فرهنگی- محمد غزالی- ص۲۲۱.