بازسازی باورها

فهرست کتاب

اقتدای حضرت علی سبه خلفا در نمازهایش

اقتدای حضرت علی سبه خلفا در نمازهایش

علی سهمچنین نمازهای پنجگانه‌اش پشت سر خلفا خوانده است [۳۴۰]؛ همانگونه که شیخ حر عاملی می‌گوید:

«قد أنکحهم رسول الله جوصلی علی ÷وراءهم» [۳۴۱]. «رسول خدا صبا آنها (یعنی خلفا) پیوند خانوادگی برقرار نموده و علی پشت سرشان نماز خوانده است».

شیخ طوسی نیز می‌گوید: «در این (یعنی اقتدای علی به آنها در نمازش) هیچ شکی نیست، و برای ما کاملاً آشکار است» [۳۴۲].

هرکس با خلوص نیت به این حقیقت بنگرد که علی سبا آن همه بزرگواری و فضیلتش پشت سر خلفا نماز خوانده و آنها را به عنوان امام خود چه در امور سیاسی و چه در امور دینی قبول فرموده، باید به فضیلت و بزرگواری خلفا اذعان نماید [۳۴۳].

آیا تیجانی و همفکرانش این شأن و شایستگی را دارند که علی سدر نمازش به آنها اقتدا کند؟! در حالیکه علی سبا این کار خود آن لیاقت و شایستگی را برای خلفا به اثبات رسانده است، آیا این نیز می‌تواند تقیه باشد؟ جوابش را از سید عبدالحسین شرف الدین از علمای مشهور شیعه می‌شنویم که در کتاب «أجوبة مسائل موسی جارالله» آورده است:

«اما صلاته وراء أبی بکر وعمر فلیست تقیة، إذ حاشا الإمام أن یجعل عبادته تقیة ویجوز للشیعی أن یقتدی بالسنی» [۳۴۴]. «اما نماز امام پشت سر أبوبکر و عمر از راه تقیه نبود، زیرا امام والاتر از آن است که عبادتش را از روی تقیه انجام دهد. بنابراین، جایز است که شیعی در نمازش به سنی اقتدا کند».

به فرض اینکه علی سدر دوران خلافت‌شان زمانی که خلفا زنده بودند، با همه آنان از راه تقیه رفتار کرده و کارهایش را به دلخواه خود انجام نداده باشد، پس چرا بعد از شهادت یا وفات‌شان محبت و عملکردش نسبت به آنها فرق نکرد! مگر از مرده آنها هم می‌ترسید؟!.

باری! علی سبارها و بارها بعد از خلافت هر خلیفه‌ای در خلوت و در میان مردم از آنها تمجید و ستایش کرده است، تمام اینها یک طرف و پیوند فامیلی میان آنها و نیز نامگذاری فرزندانش به نامهای خلفا از طرف دیگر خوب است، مورد توجه و تأمل دوستان قرار بگیرد!

[۳۴۰] الإحتجاج، طبرسی، ص۵۳- کتاب سلیم بن قیس، ص۲۵۳،مرآة العقول، مجلسی، ص۳۸۸، چاپ ایران. [۳۴۱] وسائل الشیعة، کتاب الصلاة، ص۵۳۴. [۳۴۲] تلخیص الشافي، ص ۳۵۴، چاپ ایران. [۳۴۳] البته این رفتار تنها به علی ساختصاص نداشته، بلکه دیگر فرزندانش نیز با خلفای وقت نماز می‌گزارده‌اند، چنان که در منابع مختلف از جمله «وسائل الشیعة» آمده است. [۳۴۴] نقل از «مشعل اتحاد»، تألیف محمد رضا حکیمی و بی آزار شیرازی، ص۲۶.