در جواب میگوییم:
۱- آیه به هیچ وجه در زمان و مکان غدیر نازل نگشته، و هیچ ربطی به موضوع «امامت» و جانشینی ندارد، بلکه در اوایل هجرت زمانی که پیامبر صبا اهل کتاب در مدینه روبهرو گشت؛ نازل شده است، همانگونه که در آیه ۱۳ به بعد سوره مائده در مقام مذمت اهل کتاب یهودی و نصاری آمده است:
﴿فَبِمَا نَقۡضِهِم مِّيثَٰقَهُمۡ لَعَنَّٰهُمۡ﴾ [المائدة: ۱۳].
«آنان را به سبب پیمانشکنی شان لعنت کردیم».
از این آیه به بعد تا آیه ۴۰ تماماً بحث از عصیان و طغیان یهود و شرح رویگردانی و تعدی آنان از حدود الهی است، و در ضمن نکوهش آنان مسلمانان را نیز از دوستی و یاری ایشان نهی فرموده و به دوستی خدا و رسولش ترغیب میکنند، آنگاه از آیات ۴۱ به بعد متوجه نصاری شده و آنان را به سبب عملنکردن به انجیل مذمت و نکوهش میکند و رسول خود را به بیاعتنایی به رفتار اهل کتاب و حکم بر طبق آنچه بر او نازل شده امر نموده و مسلمانان را نیز به طور کلی از دوستی با یهود و نصاری نهی فرموده و به دوستی خدا و رسولش و مؤمنانی که خاشعانه نماز به پا میدارند و زکات میپردازند، دستور داده و مطلب را تعقیب میکند، تا اینکه به آیه مورد نظر میرسد!.
با توجه به آیه: او مأمور بوده که رهنمودها و آیاتی را که بر او نازل شده صراحتاً و بدون ترس و واهمه به اهل کتاب ابلاغ نماید: «بلغ ما أنزل إلیک من ربک!» که این معنا در آیه بعدی بلافاصله آمده است، در واقع این آیه جدای از آیه بعدی نیست؛ چنان که میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلرَّسُولُ بَلِّغۡ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَۖ وَإِن لَّمۡ تَفۡعَلۡ فَمَا بَلَّغۡتَ رِسَالَتَهُۥۚ وَٱللَّهُ يَعۡصِمُكَ مِنَ ٱلنَّاسِۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡكَٰفِرِينَ ٦٧ قُلۡ يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ لَسۡتُمۡ عَلَىٰ شَيۡءٍ حَتَّىٰ تُقِيمُواْ ٱلتَّوۡرَىٰةَ وَٱلۡإِنجِيلَ وَمَآ أُنزِلَ إِلَيۡكُم مِّن رَّبِّكُمۡۗ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرٗا مِّنۡهُم مَّآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَ طُغۡيَٰنٗا وَكُفۡرٗاۖ فَلَا تَأۡسَ عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡكَٰفِرِينَ٦٨﴾ [المائدة: ۶۷-۶۸].
«ای پیامبر! هرآنچه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده (به تمام و کمال و بدون ترس) به مردم برسان (و آنان را بدان دعوت کن) اگر چنین نکنی، رسالت خدا را (به مردم) نرساندهای، و خداوند تو را از (خطرات و گزند) مردم (مخالف) محفوظ و مصون میدارد، به راستی خداوند قوم کافران را هدایت نمیکند، بگو: ای اهل کتاب! شما بر هیچ چیزی پابند و بر اصل و اساسی نیستید، مگر آنکه (این همه ادعا را کنار بگذارید و عملاً احکام) تورات و انجیل و آنچه از سوی پروردگارتان (به نام قرآن) برایتان نازل شده است برپا دارید (و در زندگی خود پیاده کنید) ولی (ای پیامبر! بدان که) آنچه از سوی پروردگارت نازل شده است، بر عصیان و طغیان و کفر و ظلم بسیاری از آنان میافزاید (و این قرآن به خاطر روح لجاجت شان در آنان تأثیر معکوس بر جای میگذارد!) بنابراین، (آسودهخاطر باش و) به حال کافران اندوهگین و متأسف مباش!)...».
تیجانی میگوید: در این آیه منظور از ﴿مَّآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ﴾مقام «خلافت و امامت» است نه معنای موجود در آیه بعدی که بلافاصله به پیامبر صامر کرده که قاطعانه و بدون ترس [۱۲۷]به اهل کتاب که از آیه ۱۳ به بعد بحث از تجاوز و فسق و ستمشان است، بگویید: «بنابراین، شما بر هیچ اصل و اساسی (آسمانی) قرار ندارید!».
اگر منظور از «ما»ی موصول در آن آیه امامت و خلافت میبود، بایستی آیهای در قرآن راجع به خلافت نازل شده بود؛ زیرا خداوند میفرماید: «آنچه را که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است ابلاغ کن» در حال که هیچ آیهای را جز چند جمله تحریف شده، از طرف برخی از آنان که حاکی از دستکاری در قرآن و افترای واضح بر آن است، نمییابیم که در مورد خلافت و جانشینی علی سنازل شده باشد!.
موضوع دیگر این است که در آیه بعدی یعنی آیه ۶۸ نیز «مَا أُنزِلَ إلِیکَ مِن رَّبِک» آمده و نشان میدهد که منظور از آن همان موضوعی است که پیامبر صمأمور بوده به اهل کتاب ابلاغ نماید، در واقع آیه نفیاً و اثباتاً مربوط به موضوع خلافت نیست، در غیر این صورت تمام ارتباط میان آن آیات قرآن از هم گسسته و فصاحت و بلاغت و محورهای موضوعی قرآن را زیر سؤال برده است! [۱۲۸].
۱- بنابر ادعای تیجانی منظور از «الناس؛ مردم» و «القوم الکافرین، گروه کافران» همان اصحاب پیامبر صمیباشد، همانگونه که بسیاری از گویندگان و نویسندگان میگویند: «منکر امامت حضرت علی کافر است» [۱۲۹]، در این صورت باید گفت: تمام اصحاب پیامبر صجز سه نفر پناه بر خدا کافر بودهاند، و نتیجه بیست و سه سال زحمات و تلاشهای پیامبر صجز چند نفر انگشت شمار انسان مؤمن نبوده است! معنای این ادعا آن است که آنچه از اسلام به دست ما رسیده، پناه بر خدا از طریق همین کفار بوده است.
بسیار واضح است که اگر چنین باشد، نمیتوان به روایات منقل از آنها اعتماد کرد، و در نتیجه احکام اسلام به طور کلی از حجیت و اعتبار ساقط میشوند.! آری! این است نتیجه ادعای تیجانی... چگونه اصحاب گرامی پیامبر صکه تحت تربیت و تعلیم مستقیم پیامبر صقرار داشتند و در راه خدا جان و مالشان را تقدیم کرده و بارها در صحنههای جهاد حضور پیدا کردند، کافر بودهاند؟!.
در آیه بعدی یعنی آیه ۶۸ نیز ﴿ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡكَٰفِرِينَ﴾تکرار شده که به همان اهل کتاب با آن سوابق زشتشان اشاره میکند و منظور از ﴿ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡكَٰفِرِينَ﴾در آیه ۶۷ را روشن میسازد.
۲- آیه میفرماید: «آنچه را بر تو نازل میشود، بگو و نترس! چون ما از تو محافظت میکنیم و تو را از آسیب و خطرات احتمالی مردم مصون میداریم!»!... اگر منظور تبلیغ امامت و جانشینی علی سبود، دیگر بیمی از کافران و آزار و اذیتشان در کار نبود؛ چون همگی مسلمان بودند و آزاری به پیامبر نمیرساندند، و بیست و سه سال بود که پیامبر صدر میان آنها بود و به مسئولیت ابلاغ رسالت عمل میکرد، هرگز از کسی از آنان نترسید و به خاطر هیچکس از آنان سکوت نکرد!، بلکه تمام رسالت خدا را قاطعانه و بدون کم و کاست ابلاغ کرد [۱۳۰].
۳- اگر آیه به موضوع تبلیغ خلافت علی سارتباط داشت، پیامبر صآن را صراحتاً تبلیغ میفرمود که «ای مسلمانان! بدانید که علی بعد از من جانشین و خلیفه من و رهبر شماست!»، و اگر تیجانی میگوید: آن را در «غدیرخم» تبلیغ کرد، مگر مسلمانان تنها به حاضر ین در آنجا محدود میشدند؟ چرا در خود مکه و مدینه نیز آن را تبلیغ نفرمود، و آن را مجدداً در جاهای دیگر تکرار نکرد؟ چرا فقط در غدیرخم!؟.
به خاطر رویدادی که برای حضرت علی سپیش آمده بود و بحث آن به زودی خواهد آمد، رسول خدا صفرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلَيٌّ مَوْلاهُ» که این هم به هیچ وجه دال بر خلافت و امامت علی سنیست!.
دیگر این که چرا تمام مسلمانان و از جمله خود علی سبا أبوبکر سبیعت کردند و امر الهی مبنی بر تعیین حضرت علی را نادیده گرفتند؟! چرا کسی و از جمله علی سنگفت که خداوند در مورد امامت من آیه نازل کرده، و پیامبر صهم در غدیرخم آن را ابلاغ فرموده است؟!.
[۱۲۷] زیرا خداوند در باره پیامبران میفرماید: ﴿ٱلَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَٰلَٰتِ ٱللَّهِ وَيَخۡشَوۡنَهُۥ وَلَا يَخۡشَوۡنَ أَحَدًا إِلَّا ٱللَّهَۗ وَكَفَىٰ بِٱللَّهِ حَسِيبٗا ٣٩﴾[الأحزاب: ۳۹]. «کسانی هستند که رسالات خدا را (به مردم) ابلاغ میکنند و تنها از خدا میترسند و از هیچکس غیر از او نمیهراسند، و همین بس که خدا حسابگر (همه شان) است». [۱۲۸] آیا ابلاغ همین است که در قرآن به «امامت» که یکی از اصول دین است! حتی کوچکترین اشارهای نشود؟! آنها چون دیدهاند، پس از این آیه هیچ مطلبی که ادعایشان را ثابت کند موجود نیست، و موضوع با «قل، بگو» آغاز شده، لذا گروهی به تحریف یا حذف آیه دست زدهاند! برخی نیز پذیرفتهاند که آیهای در باره «امامت» منصوصه در قرآن نیامده، ولی گفتهاند: علتنبودن اشارهای به ائمه دوازدهگانه در قرآن آن است که اگر در کتاب خدا ذکر میشدند، دشمنان شان آن آیات را از قرآن حذف میکردند!!. [۱۲۹] مراجعه شود به خطبه غدیریه، از کتاب احتجاج طبرسی که روایت میکند: «فخشی رسول الله من قومه» پس رسول خدا جاز قومش ترسید» «من انکره کان کافرا» کسی که علی را انکار کند کافر است» و... [۱۳۰] خداوند میفرماید: ﴿مَّا عَلَى ٱلرَّسُولِ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُ﴾[المائدة: ۹۹]. «پیامبر وظیفهای غیر از تبلیغ و رساندن (پیامهای الهی را ندارد)...» حال چطور ممکن است که رسول خداج تنها وظیفهای که بر عهدهاش بوده انجام ندهد؟!.