بررسی روایت منزلت «يَا عَلِيُّ، أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلا أَنَّهُ لا نَبِيَّ بَعْدِي»
این حدیث صحیح دومی است که تیجانی در کتاب خود آنگاه که هدایت شدم به آن استدلال کرده، و به دنبال آن چنین نتیجهگیری میکند:
«بر خردمندان پوشیده نیست که در این حدیث چه ویژگیهایی برای امیرالمؤمنین علی نهفته است، زیرا وزارت، جانشینی و خلافت او را به اثبات میرساند، همانگونه که در غیاب موسی هنگامی که برای ملاقات خداوند به میقات رفته بود، هارون وصی، وزیر و جانشین او بود.
اینجا نیز به همان معنی است و نسخهای از همان اصل است، جز اینکه هارون پیامبر بود، اما علی پیامبر نیست، زیرا این را همین حدیث مستثنایش کرده و از آن برداشت میشود که علی از همه اصحاب برتر و با فضیلتتر است، و هیچکس جز پیامبر صاز او برتر نیست»... (ص۲۴۲)
در پاسخ باید گفت:
این سخن پیامبر صنیز به دنبال رویداد «تبوک» برای تبرئه حضرت علی ساز اتهامات منافقین علیه او گفته شد، همانگونه که تمامی تواریخ معتبر آوردهاند:
«زمانی که پیامبر صسپاه بزرگی را برای رفتن به جنگ تبوک آماده و تجهیز میکرد، گروه زیادی از منافقین برای عدم حضور در این جنگ طاقت فرسا که در قرآن به «الساعة العسرة» یاد شده است، بهانهجویی میکردند و از سختی راه، گرمای هوا، کمی آذوقه و مشکلات دیگر سخن میگفتند، به ویژه زمان خروج برای حضور در جنگ تبوک با فصل برداشت محصولات کشاورزی همزمان بود.
به هرحال، پیامبر صهمراه با سپاه که حدود سی هزار نفر بودند، به طرف مرزهای روم و در جهت شمال غربی شبه جزیره حرکت کردند، عبدالله بن أبی سردسته منافقان نیز ابتدا از روی اکراه و با هدف اجرای طرحی با آنان همراه شد، او پس از طی مسافتی از راه بازگشت، هدف او از این کار این بود: همانگونه که با گفتههای خود در باره حضور در جنگ قبلاً در دل مردم ایجاد تردید میکرد، با این رفتار خود نیز در آنها تردید به وجود آورد [۱۴۵].
رسول الله صمثل همیشه که در هر غزوهای شخص توانا و مورد اعتمادی را به عنوان جانشین خود در مدینه معین میفرمود، در جریان این غزوه «محمد بن مسلمه انصاری س» را به عنوان امیر و جانشین خود در مدینه تعیین نمود، و حضرت علی سرا نیز برای اداره امور خانواده و اهل بیت خویش مأمور کرد.
این اقدام رسول الله صشباهت زیادی به اقدام دیگر او در جریان هجرتش از مکه به مدینه داشت که علی سرا برای بازگردانیدن امانتها به مردم در مکه باقی گذاشت، در اینجا نیز او را در مدینه مأمور نمود، تا خانواده خود و پیامبر صرا در این مدت سرپرستی کند [۱۴۶].
علی سنیز همچون همیشه امر پیامبر صرا اطاعت نمود و در مدینه باقی ماند، اما در این میان منافقان که از هرچیزی برای ایجاد تردید و فسادانگیزی استفاده میکردند کوشیدند: با سخنچینی، شایعه پراکنی و طرح گفتههای ناروا، پیوندهای موجود بین افراد را برهم بزنند، همین که علی سرا در مدینه دیدند تعجب کردند و گفتند: چه شده که پیامبر علی را به همراه خود نبرده، و در عین حال نیابت حکومت را هم به محمد بن مسلمه سپرده است، پس علی اینجا کارش چیست؟.
آنان در بین مردم به شایعه پراکنی پرداخته و میگفتند: پیامبر علی را به این دلیل در مدینه باقی گذاشته است که او حاضر نبوده در آن جهاد شرکت کند، لذا پیامبر همانگونه که به بهانه جویان دیگر اجازه عدم حضور داد بر او نیز آسان گرفت، و اجازه داد تا در مدینه باقی بماند!... بعضی دیگر از منافقین میگفتند: پیامبر قصد تحقیر او را داشته، چون او را در بین زنان و کودکان بر جای نهاده است! [۱۴۷].
پس از آن که علیساین شایعات را شنید، اسلحه اش را برداشت و خود را به رسول خداصو سپاه اسلام که هنوز در محلی به نام «جُرف» اردو زده بود رساند؛ زیرا علیساین را بر خود گران میدانست که زمینهای برای جهاد در راه خدا پیش آید و او در خانه بماند و شمشیرش را علیه دشمن همچون همیشه به کار نگیرد، آن هم در غزوهای که افراد بسیاری از شرکت در آن سرباز زده بودند.
به همین دلیل به پیامبر صگفت: «ای رسول خدا! مرا در میان زنان و کودکان جانشین خود مساز و....!» در این هنگام همانگونه که کتابهای معتبر روایات و تواریخ معتبر آوردهاند: پیامبر صبه او فرمود: «دروغ گفتهاند! من تو را در غیبت خویش به جانشینی گذاشته ام، برگرد و در میان خانواده من و خود جانشینم باش! آیا از این خوشنود نمیشوی که رابطه تو با من همچون رابطه هارون با موسی باشد؟ جز این که پس از من پیامبر نخواهد آمد» [۱۴۸].
بدین ترتیب هیچ مفهوم و دلالتی که حاکی از جانشینی علی سبعد از پیامبر صباشد، در این حدیث وجود ندارد و مقامی که پیامبر صدر آن این سخن را میفرماید، ربطی به امور سیاسی و خلافت بعد از خود ندارد، بلکه به این مطلب اشاره دارد: همانگونه که هارون ÷در غیاب موسی ÷جانشین او در خانواده اش بود، علی سنیز همین منزلت را نسبت به پیامبر صدارد.
اگر پیامبر صچنین منظوری داشت، محمد بن مسلمه انصاری سرا به امارت مدینه نمیگماشت، بلکه علی سرا والی مدینه میکرد!.
[۱۴۵] قرآن در این باره میفرماید: ﴿لَقَدِ ٱبۡتَغَوُاْ ٱلۡفِتۡنَةَ مِن قَبۡلُ وَقَلَّبُواْ لَكَ ٱلۡأُمُورَ﴾[التوبة: ۴۸]. «منافقان پیش از این هم به فتنهگری و ایجاد فساد (در میان شما) پرداختهاند و (در موارد دیگر نیز) بر ضد تو (ای پیامبر!) توطئهها نموده و نیرنگها کردهاند». [۱۴۶] اسلامشناسی، شریعتی، ص۳۶۲. [۱۴۷] همان مأخذ. [۱۴۸] همان، ص۳۶۲ تا ۳۶۴.