پیوندهای خویشاوندی بین اصحاب و اهل بیت
بین خانواده پیامبر صو هرچهار خلیفه پیوند و رابطه خویشاوندی محکمی برقرار بود، برای مثال: عایشه دختر أبوبکر سو حفصه دختر عمر سهمسر پیامبر صبودند [۳۴۵]. از طرفی دخترش فاطمه را به ازدواج علی سدرآورد که چهار فرزند از آنها: «حسن»، «حسین»، «ام کلثوم» و «زینب» برجا ماندند.
همچنین رسول خدا صدختر دیگرش رقیه را به نکاح عثمان سدرآورد که نتیجه آن فرزند پسری به نام عبدالله بود، او در سن هفت سالگی وفات یافت، و چون رقیه نیز در سال دوم هجری در مدینه وفات یافت، پیامبر صدختر دیگرش «ام کلثوم» را به نکاح حضرت عثمان درآورد، و چون ام کلثوم نیز پس از چندی از دنیا رفت، پیامبر صفرمود: «اگر دختر دیگری داشتم، باز به عثمان میدادم» [۳۴۶]، و لذا ملقب به «ذوالنورین» گردید [۳۴۷].
در واقع پیامبر صداماد أبوبکر و عمر بود، و علی و عثمان نیز داماد پیامبرصبودند [۳۴۸].
حضرت علی سنیز دخترش «ام کلثوم» را به ازدواج حضرت عمر سدرآورده و صاحب نوهای به نام «زید» از آن ازدواج شده است [۳۴۹].
همچنین زمانی که جعفر بن أبی طالب برادر علی سبه شهادت رسید، همسرش أسماء بنت عمیس به ازدواج أبوبکر درآمد، نتیجه آن ازدواج تولد پسری به نام «محمد بن أبی بکر» بود که علی ساو را بعدها به ولایت مصر منصوب نمود، زمانی که أبوبکر سنیز وفات یافت، علی سهمسرش را به نکاح خود درآورد و فرزندی به نام «یحیی» از او متولد شد [۳۵۰].
همچنان که در خطبه ۶۷ نهج البلاغه آمده است: «حضر علی سبه محمد فرزند أبوبکر سعلاقه فراوانی داشت و در کنار فرزندان خود او را بزرگ کرد، و به هنگام خلافتش او را به زمامداری مصر منصوب نمود، وقتی دو دختر یزدگرد را به مدینه آوردند، عمر سیکی را به عقد امام حسین و دیگری را به عقد محمد پسر أبوبکر درآورد، امام حسین از شهربانو، «زین العابدین» را صاحب شد و محمد بن أبی بکر نیز او همسرش (خواهر شهربانو) صاحب پسری به نام قاسم گشت. بنابراین، آن دو (زین العابدین و قاسم) پسر خاله بودند [۳۵۱]. قاسم نیز بعدها با دختر عموی خود «أسماء» دختر عبدالرحمن بن أبی بکر ازدواج کرد و از وی دختری به نام «أم فروه» به دنیا آورد که همسر امام باقر و مادر امام صادق گردید، از این جهت است که امام صادق سمیفرمود: «ولدنی أبوبکر مرتین!» [۳۵۲]، «أبوبکر از دو جهت جد من است!».
مورد دیگر که تمام تواریخ آوردهاند: ازدواج حسین بن علی ببا حفصه دختر عبدالرحمن بن أبی بکر، نوه أبوبکر ساست که پس از شهادت امام حسین با عبدالله بن زبیر ازدواج کرد.
همچنین ام کلثوم دختر جعفر بن أبی طالب سهمسر «أبان» پسر عثمان بن عفان بود [۳۵۳]. و سکینه دختر امام حسین سو نوه علی س، همسر علیس، همسر زید، پسر عمرو بن عثمان، نوه عثمان سبود و بعد از وفات شوهرش از او ارث برد [۳۵۴].
نوه دوم علی سفاطمه دختر دیگر امام حسین سهمسر نوه دیگر عثمانسعبدالله بن عمرو بن عثمان بود که بعد از وفات حسن نوه علی سپسر حسن بن علی با او ازدواج کرد و فرزندی به نام محمد از او بدنیا آمد [۳۵۵].
همچنین نوه حسین بن علی سأم قاسم دختر حسن مثنی، همسر نوه دیگر عثمان سمروان پسر أبان بن عثمان بود که او هم پسری به نام محمد بن مروان به دنیا آورد [۳۵۶].
آیا تمامی این پیوندهای خویشاوندی دلیل بر وجود روابط صمیمانه و دوستی و برادری بین خلفا و حضرت علی سو فرزندانش نیست؟! اگر چنین نبوده، چرا بعد از وفاات خلفا آن پیوندهای خویشاوندی همچنان بین فرزندانشان ادامه داشت؟.
[۳۴۵] وسائل الشیعة، کتاب الصلاة، ص۵۳۴. [۳۴۶] منهاج السنة، ابن تیمیة، ج۴- سبل السلام، محمد بن اسماعیل صنعانی، ج۱، ص۴۸. [۳۴۷] مجالس المؤمنین، قاضی نورالله شوشتری (ملقب به شهید ثالث)، ص۸۵- نهج البلاغه، شرح فیض الإسلام، کلام ۱۶۴- قرب الأسناد، حمیری، ص۶ و ۷- منتهی الآمال، قمی، ج۱، ص۱۰۸- تنقیح الرجال، ممقانی، ج۳، ص۷۳- کتا «أمیرالمؤمنین» محمد جواد مغنیه، ص۲۵۶، تحت عنوان علی در عصر عثمان- اسلامشناسی، شریعتی، ص۱۷۲. [۳۴۸] در این مورد نگاه شود به «حیاة القلوب»، مجلسی، ج۲، باب۵۱، ص۵۸۸. [۳۴۹] فروغ کافی، کتاب الطلاق، ج۶، ص۱۱۵- الإستبصار، طوسی، أبواب العدة، باب المتوفی عنها زوجها، ج۳، ص۳۵۳- تهذیب الأحکام، کتاب المیراث، ج۹، ص۲۶۲- حقیقة الشیعه، مقدس اردبیلی، ص۲۷۷، چاپ تهران، مجالس المؤمنین شوشتری، ص۷۶ و ۸۲ و ۸۵- منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج۱، ص۱۸۶، فصل ۶، تحت عنوان «ذکر أولاد أمیرالمؤمنین»، چاپ قدیم ایران. [۳۵۰] مجالس المؤمنین، شوشتری، مجلس چهارم- الإرشاد، مفید، ص۱۸۴. [۳۵۱] الإرشاد، شیخ مفید، ص۲۵۳- منتهی الآمال، قمی، ج۲، ص۳- جلاء العیون، مجلسی، ص۶۷۳ و ۶۷۴. [۳۵۲] کشف الغمة، ج۲، ص۱۲۰ و ۱۴۷ و ۱۵۵ و ۱۶۱- عمدة الطالب، ص۱۹۵- مشعل اتحاد، بی آزار شیرازی، ص۲۷. [۳۵۳] المعارف، ابن قتیبه دینوری، ص۸۶. [۳۵۴] همان، ص۹۴- نسب قریش، زبیری، ج۴، ص۱۲۰- طبقات، إبن سعد، ج۶، ص۳۴۹- جمهرة أنساب العرب، إبن حزم، ج۱، ص۸۶. [۳۵۵] مقاتل الطالبین، أبوالفرج إصفهانی، ص۲۰۲- ناسخ التواریخ، میرزا تقی خان سپهر، ج۶، ص۵۳۴- نسب قریش، ج۴، ص۱۱۴- المعارف، ص۹۳- طبقات، ابن سعد ج۸، ص۳۴۸. [۳۵۶] نسب قریش، ج۲، ص۵۳- جمهرة انساب قریش، ج۱، ص۸۵- کتاب المحبر، بغدادی، ص۴۳۸.