۱- نکاح موقت (صیغه)
تیجانی در کتاب «همراه با راستگویان» فصلی را به این موضوع اختصاص داده و آن را چنین تعریف میکند:
«نکاح متعه یا ازدواج موقت مدت دار مانند ازدواج دائمی با عقدی که مشتمل بر ایجاب و قبول است منقعد میشود، به این معنی که زن خطاب به مرد بگوید: خودم را با فلان مقدار مهریه و برای فلان مدت به عقد ازدواج تو درآوردم، مرد نیز بگوید: قبول میکنم یا راضی هستم».
با توجه به این تعریف، «متعه» یا نکاح موقت به مدت یک ساعت، یک روز، یک هفته، یک ماه و... منعقد میشود و در مقابل مهریه زن یعنی اجرتش پول، طلا یا هرچیزی دیگر... به او پرداخت میگردد.
از امام صادق روایت کردهاند: زمانی که شخصی از او پرسید: وقتی با زنی با قصد نکاح موقت خلوت کردم چه بگویم؟! فرمود: بگویید: تو را طبق کتاب خدا و سنت پیامبرش، به مدت چند روز به متعهی خود درمیآورم، نه وارثی درکار باشد و نه ارثی، در برابر فلان مبلغ پول یعنی میزان اجرتش را کم باشد یا زیاد تعیین کنی» [۴۲۹].
با توجه به این تعریف باید گفت: متعه نوعی وصلت است که نمیتوان نام ازدواج یا نکاح را بر آن نهاد، زیرا دارای هیچیک از احکام و آثار ازدواج واقعی نمیباشد و هدف از آن تنها «اجارهکردن زن و کامجویی از اوست و بس» زیرا:
۱- در ازدواج دائمی، عقد بین طرفین در حضور ولی یا وکیل او و دو شاهد برقرار میشود، اما در متعه عقد بدون شاهد نیز صحیح است، همانگونه که از امام جعفر صادق روایت کردهاند که «متعه میتواند بدون شاهد صورت بگیرد» [۴۳۰].
۲- در ازدواج شرعی مرد تنها میتواند با زن مسلمان یا اهل کتاب (مسیحی یا یهودی) ازدواج کند [۴۳۱]، اما در متعه میتوان با زنان مجوسی، یهودی و مسیحی نیز وصلت کرد، زیرا طبق روایت منتسب به امام صادق و امام رضا هیچ ایرادی ندارد [۴۳۲].
۳- در ازدواج شرعی واجب است که با زن پاکدامن و متدین نکاح صورت بگیرد [۴۳۳]، در حالی که در متعه میتوان با زنان هرزه و زناکار نیز وصلت کرد! [۴۳۴].
۴- در متعه برخلاف ازدواج شرعی حتی میتوان با زن شوهردار طبق روایت منسوب به امام صادق متعه کرد [۴۳۵].
۵- همانگونه که یکی از مراجع فتوا داده است، برخلاف ازدواج حقیقی با دختران نابالغ و خردسال [۴۳۶] نیز میتوان متعه کرد [۴۳۷].
۶- در ازدواج شرعی موافقت پدر یا ولی شرط صحت ازدواج است [۴۳۸]، اما در متعه میتوان بدون اجازهی ولی و سرپرست با دختر یا بیوه براساس روایت منتسب به امام صادق متعه برقرار کرد [۴۳۹].
۷- در ازدواج دائمی مرد بیش از چهار زن نمیتواند باهم داشته باشد، ولی در متعه طبق روایت منسوب به امام صادق و امام زین العابدین میتواند دهها زن متعهای را باهم داشته باشد؛ زیرا طبق روایت زن متعه شده، زنی اجاره شده است! [۴۴۰].
۸- در ازدواج دائمی همسر از شوهرش زمانی که فوت کند ارث میبود، ولی در متعه این چنین نیست [۴۴۱].
۹- در ازدواج شرعی تأمین نفقه، خورد و خوراک، پوشاک و مسکن زن بر شوهر واجب است، چه در حالت عادی و چه در زمان سپریکردن «عده» و طینمودن مدت طلاق، اما در متعه چنین نیست [۴۴۲].
۱۰- در ازدواج دائمی اصل بر آن است که زندگی مشترک زن و شوهر تا زمان مرگ یکی از آنان ادامه پیدا کند، اما در متعه میتواند برای یک ربع ساعت و یا یک روز، یک ما، یک سال و در مقابل هر مبلغی که مرد پیشنهاد بدهد و زن موافقت کند، صورت بگیرد [۴۴۳].
۱۱- ازدواج دائمی، طلاق و احکام خاص خود را دارد، یعنی دست کم در حضور دو شاهد صیغه طلاق خوانده میشود، اما در متعه نه طلاقی درکار است و نه دو شاهد طلاق، بلکه به صرف پایانیافتن مدت متعه، یا پشیمانی هرکدام خود به خود قرارداد فسخ میشود و هرکدام دنبال کار خود میروند [۴۴۴].
۱۲- عدهی طلاق در ازدواج شرعی سپریشدن چهار ماه و ده روز است، اما در متعه تنها دو حیض حداکثر ۴۵ روز است [۴۴۵].
۱۳- در ازدواج دائمی احکام همچون: (ایلاء، ظهار و لعان) وجود دارند، اما در متعه چنین نیست.
بنابراین، چگونه میتوان متعه را ازدواج و نکاح به حساب آورد، و طرفین را زن و شوهر؟! وصلتی که در عقد آن دو شاهد حضور ندارند و نفقه، ارث، طلاق، عده طلاق، ظهار، ایلاء و لعان و دیگر احکامی که در ازدواج وجود دارند درکار نیستند، بلکه بنابر روایت کتب امامیه هدف از آن تنها بهرهگیری و کامجویی از زن از طریق اجاره و کرایهنمودن اوست، و هرگاه مدت اجاره تمام شود، یا زن در مقداری از مدت متعهاش تمکین نکند، به همان مقدار از مهریه و اجرتش کم میشود! اما در ازدواج واقعی تنها با یک بار نزدیکی و کامگیری مرد از زن، پرداخت مهریه به تمام و کمال بر مرد واجب میشود، پس روشن است که متعه نوعی اجارهکردن زن برای کامجویی از اوست، همچون اجارهی او به منظور دایگی و شیردادن به بچه میباشد؛ چنان که از امام باقر روایت کردهاند:
«هراندازه که خواستی میتوانی با زنان متعه کنی، زیرا آنان را اجاره مینمایی!» [۴۴۶].
و در روایتی از ابی الحسن آمده است که از او پرسیده شد: «اگر مردی با زنی متعه کند و بر این شرط توافق کنند که هر روز نزد او برود، یا در روزهای معلومی از او بهره ببرد، اما زن شرطش را به جای نیاورد، به همان اندازه از مهر و اجرت او کم میشود و تنها به میزان مدتی که در اختیار مرد بوده، به زن پرداخت میشود!» [۴۴۷].
چگونه میتوان آن را «نکاح» نامید، در حالی که از مهریهای که ابتدا باهم توافق کردهاند، میتوانند کم کنند و بر حسب روزهایی که زن در اختیار مرد هست «مانند دستمزد کارگر» حق المتعه را با او حساب کنند! در واقع متعه بیش از هرچیز همچون فرهنگ اروپاییها به «دوست دخترگرفتن» و در اصطلاح قرآنی به «اتخاذ اخدان» شباهت دارد، این چیزی است که قرآن آن را برای همیشه حرام کرده است..
اما تیجانی و بسیاری از همفکران او برآنند که متعه در زمان پیامبر صوجود داشته، ولی عمر بن خطاب آن را حرام کرده است، همانگونه که تیجانی در کتاب «همراه با راستگویان» میگوید:
«آنچه نزد ما ثابت شده، این است که عمر بن خطاب خلیفه دوم از آن نهی کرد و به اجتهاد خودش که علمای اهل سنت نیز بر آن شهادت میدهند آن را حرام نمود، ولی ما به هرحال حکم خدا و رسولش را به خاطر رأی و نظر شخصی و اجتهاد عمر رها نمیکنیم و تغییر نمیدهیم». (ص۳۴۵)
در پاسخ باید گفت که آری! در زمان پیامبر صمتعه دو بار در شرایط سخت و اضطراری مباح گردید [۴۴۸]، اما پس از نزول آیاتی از قرآن و نهی پیاپی پیامبر ص(مثل شراب که پس از چند مرحله) برای همیشه حرام گردید.. قرآن متعه را از امور ذاتاً حرام، همچون مردار و خوک و خون و حیوانی که بدون نام خدا و یا برای غیر خدا ذبح شود نام میبرد؛ چنانچه میفرماید:
﴿وَٱلَّذِينَ هُمۡ لِفُرُوجِهِمۡ حَٰفِظُونَ ٥ إِلَّا عَلَىٰٓ أَزۡوَٰجِهِمۡ أَوۡ مَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُهُمۡ فَإِنَّهُمۡ غَيۡرُ مَلُومِينَ ٦ فَمَنِ ٱبۡتَغَىٰ وَرَآءَ ذَٰلِكَ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡعَادُونَ ٧﴾ [المؤمنون: ۵-۷].
«(مؤمنان رستگار) کسانی هستند که عورت خود را (از کار حرام) حفظ میکنند، مگر در مورد همسران یا کنیزان (که در جنگ با مشرکین به اسارت درآمده باشند) که در این صورت جای ملامتشان نیست، پس هرکس غیر از این (دو راه زناشویی؛ یعنی ازدواج با همسران دائمی و جاریهها) را دنبال کند، متجاوز (از حدود شریعت خدا و زناکار) به شمار میآید».
همانگونه که میبینیم: در منطق قرآن تنها رابطه مجاز بین زن و مرد، رابطه ازدواج و یا ملک یمین [۴۴۹] است، و هرچیزی جز آن خوارشمردن زن و پایینآوردن منزلت اوست که همچون کالایی برای ارضای شهوت مرد به کار رفته و سپس کنار نهاده میشود، و مرد بدون اینکه عشق و محبتی به او داشته باشد مدتی را با او زندگی میکند [۴۵۰]، زیرا چگونه میتواند به زنی دلبند شود که دیروز با مرد دیگری بوده و فردا در اختیار یکی دیگر خواهد بود!.
پیامبر جزمانی اجازه متعه را داده که تنها به عنوان یک ضرورت و رفع اضطرار از طریق جواز یک حرام قطعی یعنی متعه بود؛ از طرفی تعدادی از تازه مسلمانان به پارهای از عادات رایج آن زمان همانند: شرابخواری و زناکاری عادت کرده و یک باره کنارنهادن آنها برای برخی از آنان بسیار مشکل بود، یعنی براساس همان قاعدهی معروف: «ضرورتها ممنوعیتها را در حد رفع نیاز موقتاً از میان برمیدارند». همانگونه که قرآن میفرماید:
﴿فَمَنِ ٱضۡطُرَّ غَيۡرَ بَاغٖ وَلَا عَادٖ فَلَآ إِثۡمَ عَلَيۡهِ﴾ [البقرة: ۱۷۳].
«هرکس در حالت ضرورت قرار گرفت هیچ گناهی بر او نیست، به شرطی که به حرامبودن آن ایمان داشته باشد، و (پس از رفع ضرورت) به آن برنگردد».
البته برخی از محققین علوم حدیث روایات مربوط به «متعه» را در کتابهای اهل سنت اندک و ضعیف میدانند، و بر این باورند که «متن و محتوای» آنها با «صفات مؤمنین» مذکور در اول سوره «المؤمنون» و «مقاصد دین» در تشریع ازدواج سازگاری ندارد، و پیامبر هیچگاه چنین اجازهای را به هیچکس نداده تا همراه با گوشت الاغ آن را حرام نماید.
اما بعد از آن که مردم با اسلام خو گرفتند و عشق و ایمان به آن با روح و جانشان درآمیخت و به صبر و خویشتنداری ایمانی عادت کردند، آن مباح موقت به خاطر ضرورت نیز تا ابد نسخ گردید؛ چنان که رسول خدا جمیفرماید:
«إِنِّى قَدْ كُنْتُ أَذِنْتُ لَكُمْ فِى الاِسْتِمْتَاعِ مِنَ النِّسَاءِ وَإِنَّ اللَّهَ قَدْ حَرَّمَ ذَلِكَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَمَنْ كَانَ عِنْدَهُ مِنْهُنَّ شَىْءٌ فَلْيُخَلِّ سَبِيلَهُ وَلاَ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا» [۴۵۱]. «به راستی من (قبلاً) اجازهی متعه با زنان را به شما داده بودم، اما بدانید که خداوند آن را تا روز قیامت (چه در حال عادی و چه در حال ضرورت) حرام کرده است، پس هرکس از شما چنین زنانی را نزد خود دارد، آنها را از خود دور سازد و از آنچه که به آنها داده اید، چیزی را باز پس نگیرید».
جالب این است که همانگونه که در کتابهای فقهی و روایی امامیه نیز آمده است: شخص حضرت علی سمیفرماید:
«حرم رسول الله ج یوم خیبر لحوم الحمر الأهیلة ونکاح الـمتعتة» [۴۵۲]. «رسول خدا جدر روز خیبر خوردن گوشت ألاغ اهلی و نکاح متعه را حرام نمود».
خود ائمه نیز متعه را «زنا» دانستهاند، همانگونه که شیخ کلینی از امام صادق روایت نموده که از او در مورد حکم شرعی آن پرسیده شد، فرمود: «متعه زناست» [۴۵۳].
شیخ طوسی نیز روایت کرده که از امام صادق پرسیده شد:
«آیا مسلمانان در عصر رسول خدا جبدون شاهد و بینه ازدواج میکردند؟فرمود: هرگز!» [۴۵۴].
از عبدالله بن سنان روایت شده: از أباعبدالله (امام صادق) ÷در باره حکم متعه پرسیدم، فرمود: «لا تدنس نفسك بها» [۴۵۵].«خودت را به آن آلوده مساز!».
از عمار نیز روایت شده که أبوعبدالله ÷به من و سلیمان بن خالد فرمود: «قد حُرمت علیکما الـمتعه» [۴۵۶]. «به راستی متعه بر شما حرام گشته است».
و باز از او روایت شده که فرمود: «اگر کسی از شما این کار را مباح میداند و از آن شرم ندارد، از نزدیکان و بستگان خود بخواهد که چنین کند (و خواهران و دخترانشان را در اختیار دیگران قرار دهد!» [۴۵۷].
زمانی که علی بن یقطین از أباالحسن از متعه پرسید، چنین جواب داد: «ما أنت وذاک؟ قد أغناک الله عنها» [۴۵۸]. «تو را با آن چه کار؟ خداوند تو را از آن بینیاز گردانیده است!».
شیخ کلینی نیز در «اصول کافی» از یحیی بن زید فقیه عراقی نیز نقل کرده که «اهل البیت پیامبر جدر مورد زشتی و ناپسندی متعه و نهی از آن اجماع و اتفاق نظر دارند» [۴۵۹].
به همین جهت هیچ روایتی نقل نشده که ائمه اجازه داده باشند، دختر یا زنی از خاندانشان با دیگران متعه کنند، چنان که «عبدالله بن عمیر به أبوجعفر (امام باقر) گفته است: آیا اجازه میدهی زنان، دختران، خواهران و دختر عمویت چنین کنند؟ (یعنی متعه کنند)، امام باقر زمانی که از زنان و دختران و دختر عموهایش نام برده شد روی برگردانید و پاسخی نداد» [۴۶۰].
در روایت مشهوری که در کتابهای شیعه و سنی آمده است، از پیامبر جروایت شده که میفرماید:
«ای جوانان! هرکدام از شما توانایی ازدواج دارد ازدواج کند، و هرکدام توانایی آن را ندارد روزه بگیرد! زیرا روزه مایهی کنترل (شهوات) است».
اما نفرموده که جوانان میتوانند با دختر و یا زنی ازدواج موقت نموده و کامجویی کنند.
از طرف دیگر متعه علاوه بر آیات و احادیثی که گویای تحریم آنچه در حالت عادی و چه حالت ضروری هستند، ضررهای فراوانی را از لحاظ فردی و اجتماعی دربر دارد، و همه میدانیم که «لَا ضَرَرَ ، وَلَا ضِرَارَ فِي الْإِسْلَامِ» «از نظر اسلام ضرر رساندن به خود و به دیگران روا نیست».
اینک به بعضی از آن موارد اشاره میکنیم:
۱- آنچه از همه مهمتر است، عدم مشروعیت آن با توجه به آیات قرآن، سنت پیامبر جو عملکرد اصحاب گرامی، از جمله امیرالمؤمنین علی سو فرزندان اوست؛ زیرا چند روزی به سبب ضرورتی نسبت به تازه مسلمان شدهها از طرف پیامبر جبه آن اجازه داده شد، اما بعد از مدتی شخص رسول خدا نه حضرت عمر آن را برای همیشه و در تمام شرایط حرام گردانید.
۲- از دیگر عواقب آن، ایمن نبودن زن و شوهر از یکدیگر است؛ زیرا در متعه جایز است که زن بدون اطلاع شوهر و بدون رضایت او با هر مردی که بخواهد متعه کند [۴۶۱].
همچنین زمینه را برای سلب اعتماد میان والدین و فرزندان فراهم میکند، زیرا ممکن است فرزندان بدون آگاهی و اطلاع والدین خود اقدام به متعه کنند، و چه بسیار اتفاق افتاده که والدین ناگهان متوجه شدهاند: دخترشان حامله شده است، وقتی از او پرسیدهاند: چرا و چگونه؟ دختر در جواب گفته است: با کسی متعه کردم و چند روزی را باهم بودیم! [۴۶۲].
۳- کمکم دختر و پسر به روابط جنسی خارج از چهارچوب ازدواج شرعی عادت کرده و در نتیجه فحشاء در جامعه فزونی مییابد، و هرکس بخواهد چند روزی یا چند لحظهای از زنی استفاده میکند و سپس با مبلغی کرایهاش را میپردازد و او را رها میکند و به مقتضای طبیعت فزونی طلبی انسان، آن زنان و مردان به همبستری با مردان و زنان متعدد عادت پیدا میکنند، و به همبستری با همسران خود قناعت نمیکنند و به مرور زمان به روابط غیراخلاقی کشیده میشوند، و پایه روابط خانوادگی به شدت سست شده و به صورتی گسترده دچار مشکل میشود.
از طرفی اینگونه زنان دیگر شایستگی برپاداشتن نهاد خانواده را نخواهند داشت، و کمتر کسی آنها را برای همسری دائمی خویش اختیار خواهد کرد، لذا برای امرار معاش خود دست به کارهای نامشروع زده و مردان زیادی را به زنا و دیگر اعمال منافی عفت وادار خواهند کرد!.
۴- با گذر زمان ادامه نسل بشری روند نزولی به خود میگیرد و مشخص نمیشود، بچهای که از فلان زن متولد شده، به سبب اینکه عده جدایی آنان به مقدار دو حیض میباشد، پدرش کیست! دیگر اینکه چه بسا بچهای که با متعه به دنیا میآید، زمانی که بزرگ شود با همان کسی که قبلاً با مادر او یا با پسرش متعه کرده بود، رابطههایی همچون متعه یا ازدواج دائمی برقرار نماید، و نداند با چه کسی متعه یا ازدواج نموده است! آیا پدر یا برادر اوست؟ و یا مرد نیز نداند که با دختر یا خواهر و یا مادر خود دارد ازدواج مینماید!.
خلاصه اینکه ممکن است نداسته با یکی از محارم خود از طریق متعه وصلت کند! بسیار اتفاق افتاده که مردی ندانسته همزمان با مادر و دخترش یا با خواهر، یا با عمه و یا با خاله آن زن متعه نموده! [۴۶۳].
۵- بیماریهای گوناگون جنسی که در علم پزشکی به اثبات رسیدهاند، شیوع پیدا میکنند و زیانهای فراوان و جبران ناپذیری را به بار میآورند.
[۴۲۹] فروغ کافی، کلینی، ج۵، ص۴۵۵. [۴۳۰] همان، ص ۲۴۹ و ۴۴۹. [۴۳۱] خداوند میفرماید: ﴿وَلَا تُنكِحُواْ ٱلۡمُشۡرِكِينَ حَتَّىٰ يُؤۡمِنُواْ﴾[البقرة: ۲۲۱]. «با زنان مشرک تا ایمان نیاورند، ازدواج نکنید». [۴۳۲] تهذیب الأحکام، ج۷، ص۲۵۶- الإستبصار، طوسی، ج۳، ص۱۴۴- شرایع الإسلام، از کتب مشهور فقه، تألیف جعفر بن حسن، ص۱۸۴. [۴۳۳] قرآن میفرماید: ﴿مُحۡصَنَٰتٍ غَيۡرَ مُسَٰفِحَٰتٖ وَلَا مُتَّخِذَٰتِ أَخۡدَانٖ﴾[النساء: ۲۵]. «باید (در ازدواج) زنان و کنیزانی را برگزینید که با عفت و پاکدامن باشند و فاجره نباشند و برای خود دوستان و رفقای (نامشروع) برنگزیده باشند». [۴۳۴] تهذیب الأحکام، طوسی، ج۷، ص۲۵۳. [۴۳۵] تهذیب الأحکام، طوسی، ج۷، ص۲۵۳. ۳- فروع کافی، ج۵، ص۴۲۶- تهذیب الأحکام، ج۳، ص۱۴۴.. در روایت طوسی آمده است: «از فضل غلام محمد بن راشد چنین روایت است که به امام صادق گفت: من با زنی متعه کردم در حالی که احساس کردم دارای شوهر است، لذا تحقیق کردم تا اینکه دیدم شوهر دارد! امام فرمود: ولی من هرگز تحقیق نمیکنم!!». [۴۳۶] تحریر الوسیلة، آیة الله خمینی، ص۲۹۲، چاپ قم. [۴۳۷] تحریر الوسیلة، ج۲، ص۲۴۱، مساله شماره ۱۲. [۴۳۸] قرآن میفرماید: ﴿فَٱنكِحُوهُنَّ بِإِذۡنِ أَهۡلِهِنَّ وَءَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِ﴾[النساء: ۲۵]. «پس با اجازه ولی و صاحبشان با آنان ازدواج کرده و مهریه آنها را زیبا و پسندیده و برابر عرف و عادت بپردازید». و میفرماید: ﴿وَأَنكِحُواْ ٱلۡأَيَٰمَىٰ مِنكُمۡ وَٱلصَّٰلِحِينَ مِنۡ عِبَادِكُمۡ وَإِمَآئِكُمۡ﴾[النور: ۳۲]. «مردان و زنان مجرد خود و کنیزان شایسته خویش را به ازدواج یکدیگر درآورید». و باز میفرماید: ﴿وَلَا تُنكِحُواْ ٱلۡمُشۡرِكِينَ حَتَّىٰ يُؤۡمِنُواْ﴾[البقرة: ۲۲۱]. «و (زنان و دختران خود را) به ازدواج مردان مشرک درنیاورید، مادامی که ایمان نیاورند». [۴۳۹] تهذیب الأحکام، ج۷، ص۲۵۴- شرائع الإسلام، حلی، ج۲، ص۱۸۶، چاپ تهران. [۴۴۰] تهذیب الأحکام، ج۷، ص۲۵۹ و ۲۹۳- الاستبصار، ج۳، ص۱۴۷ در روایت أبوعبدالله آمده است که از او پرسیده شد: «آیا متعه نیز مثل تعداد زنان در نکاح تا چهار تاست؟! گفت: میتوانید با هزار زن هم متعه کنید! زیرا آنها را اجاره مینمایید!». [۴۴۱] تهذیب الأحکام، ج۷، ص۲۶۳. [۴۴۲] الشیعة و التصحیح، دکتر موسی موسوی، ص۱۱۱- همراه با راستگویان، ص۳۴۳. [۴۴۳] فروع کافی، ج۵، ص۴۶۰- الأستبصار، ج۳، ص۱۵۱. [۴۴۴] تهذیب الأحکام، ج۷، ص۱۴۷. [۴۴۵] الشیعة و التصحیح، دکتر موسی موسوی، ص۱۱۱- همراه با راستگویان، ص۳۴۳. [۴۴۶] فروع کافی، ج۵، ص۴۶۰. [۴۴۷] همان، ص۴۶۱. [۴۴۸] چگونگی مباحبودن و سپس حرامشدن آن در کتاب «عیانات» مشروحاً آمده است. [۴۴۹] کنیز یا جاریه زنانی بودند که در جنگهای مسلمانان با مشرکان به اسارت درمیآمدند و به عنوان یک ضرورت زمانی و قوانین جنگی مرسوم در آن عصر بین مسلمانان به عنوان غنایم جنگی تقسیم میشدند، این موضوع از طرف تمامی طرفهای درگیر در جنگها اعم از مسلمانان و غیرمسلمانها اعمال میگردید، و الغای آن به صورت یکجانبه از طرف مسلمانان ممکن نبود. [۴۵۰] در حالی که هدف ازدواج در قرآن همان ایجاد محبت و مودت و آرامش است، چنانچه میفرماید: ﴿وَمِنۡ ءَايَٰتِهِۦٓ أَنۡ خَلَقَ لَكُم مِّنۡ أَنفُسِكُمۡ أَزۡوَٰجٗا لِّتَسۡكُنُوٓاْ إِلَيۡهَا وَجَعَلَ بَيۡنَكُم مَّوَدَّةٗ وَرَحۡمَةً﴾[الروم: ۲۱]. «از نشانههای خدا یکی این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی را آفرید تا در کنار آنان بیارامید، و در میان شما و ایشان مهر و محبت انداخت». [۴۵۱] صحیح مسلم، حاشیه إرشاد الساری، ج۶، ص۱۷۲. [۴۵۲] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج۱۴و ج۲۱، ص۱۲- التهذیب، شیخ طوسی، ج۲، ص۱۸۶ و ج۷- الإستبصار، طوسی، ج۳، ص۱۴۲... و در منابع اهل سنت بدین ترتیب آمده است: «فإن رسول الله نهی عن متعة النساء یوم خیبر وعن لحوم الحمر الأهلیة» «رسول خدا جدر روز خیبر از متعه با زنان و خوردن گوشت الاغ اهلی نهی فرمود». (صحیح بخاری، کتاب المغازی، باب غزوه خیبر، حدیث شماره ۴۲۱۶- صحیح مسلم، کتاب النکاح، حدیث شماره ۲۹ و هامش إرشاد الساری، ج۶، ص۱۲۹ و ۱۳۰. [۴۵۳] کافی، کلینی، کتاب النکاح، حدیث بسام صیرفی. [۴۵۴] التهذیب، شیخ طوسی، باب المتعه، ج۲، ص۱۸۹. [۴۵۵] بحار الأنوار، شیخ مجلسی، ج۱۰۰، ص۳۱۸. [۴۵۶] فروع کافی، کلینی، ج۲، ص۴۸- وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج۱۴، ص۴۵۰. [۴۵۷] فروع کافی، ج۲، ص۴۴- وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۴۵۰. [۴۵۸] فروع کافی، ج۲، ص۴۳- وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۴۴۹. [۴۵۹] بسیاری از علمای شیعه در تفسیر این روایت توجیهاتی آوردهاند: از جمله اینکه ائمه، اینگونه روایات و احکام را در حالت تقیه صادر فرمودهاند!!. [۴۶۰] فروع کافی، ج۲، ص۴۲- تهذیب الأحکام، شیخ طوسی، ج۲، ص۱۸۶. [۴۶۱] نگاه شود به فروع کافی، شیخ کلینی، ج۵، ص۴۶۳- تهذیب الأحکام، ج۷، ص۵۵۴- الإستبصار، شیخ طوسی، ج۳، ص۱۴۵. [۴۶۲] مراجعه شود به «کشف الأسرار و تبرئة الأئمة الأطهار، سید حسین موسوی، فصل «المتعة وما یتعلق بها». [۴۶۳] به همان منبع قبلی مراجعه شود.