اصل یکم: شناخت طرف مقابل از طریق منابع مورد قبول او
اولین مبنای لازم برای گفتگوی میان مذاهب اسلامی درک درست طرف مقابل است، شکی نیست که در تمامی زمینهها حسن فهم و شناخت صحیح، پیش شرط ضروری هر اقدامی است، تا آن اقدام براساس آگاهی و بصیرت صورت پذیرد، زیرا لازمه کار و اقدام درست درک و شناخت درست است.
به همین علت است که در اسلام دانش مقدم بر عمل است، و امام بخاری در «صحیح» خویش به این موضوع اشاره نموده و به آیه:
﴿فَٱعۡلَمۡ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِكَ وَلِلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ﴾ [محمد: ۱۹].
«بدان که قطعاً هیچ فرمانروا و فریادرسی به غیر از خداوند مشروعیت ندارد، و برای خود و مردان و زنان مومن طلب آمرزش کن». استدلال نموده است.
میبینیم که پیش از دستور به طلب آمرزش به کسب علم و دانستن دستور داده است.
همچنین اولین آیهی فرود آمده از قرآن کلمهی «اقرأ» و در مرحله دوم این آیات نازل شدند که:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡمُدَّثِّرُ ١ قُمۡ فَأَنذِرۡ ٢ وَرَبَّكَ فَكَبِّرۡ ٣ وَثِيَابَكَ فَطَهِّرۡ ٤﴾ [المدثر: ۱-۴].
«ای جامه بر سر کشیده (در بستر خواب آرمیده) برخیز (و مردم را از عاقبت انحراف از هدایت یزدان) بترسان و تنها پروردگارت را به بزرگی ستایش کن، و جامه خویش را پاکیزه نگاه دار».
ملاحظه مینمایید، قرائت و مطالعه که مقدمه و کلید علم و دانستن میباشد، پایه ادای وظایف عملی شده است.
منظور از درک درست، شناخت حقیقت دیدگاهها و مواضح طرف مقابل است؛ چنین شناختی تنها از طریق استفاده از منابع مطمئن و علمای معروف و مورد اعتماد طرف مقابل باید به دست آورد، نه از زبان مردم عادی و یا از لابهلای عادات و واقعیتی که مردم در آن قرار دارند؛ زیرا در بسیاری از موارد واقعیت موجود با شریعت مقبول همخوانی ندارد.
موضوع مهم دیگر: تشخیص تفاوت میان اصول و فروع، واجبات و فرایض و مستحبات، موارد مورد اتفاق و مسایل محل اختلاف، عادات و حقایق و میان الزامات فقهی و اقدامات خودسرانهی انسانهاست.
برای مثال: موضوع تحریف قرآن را در نظر بگیرید که تعدادی از روحانیون شیعه بر این باورند که قرآن دچار تحریف شده است، یعنی ناقص است و کامل بدست ما نرسیده و در بارهی آن کتابهایی نوشتهاند، و برای اثبات دیدگاه خود به پارهای از روایات کتاب اصول کافی و دیگر کتابهای مورد اعتمادشان استناد کردهاند.
اما این دیدگاه دیدگاهی نیست که همه شیعیان آن را پذیرفته باشند، زیرا گویندگان و نویسندگان دیگری هستند که با آن مخالفت ورزیده و بی پایگی آن را ثابت کردهاند، این همان چیزی است که باید آن را مورد توجه قرار داد و دیدگاه دیگر را کنار نهاد.
همانگونه که اهل سنت را به رعایت این اصل یعنی شناخت صحیح آراء اهل تشیع در جهت موضعگیری درست در برابر آنان فرا میخوانم، قطعاً از اهل تشیع نیز میخواهم که پیش از موضعگیری در برابر اهل سنت منابع مورد قبول آنان را مورد توجه قرار بدهند، و تفاوت میان اصول و فروع، واجبات اساسی و مستحبات جانبی، امور مورد اتفاق و مسائل محل اختلاف که کم هم نیستند، و عادات رایج در میان عامهی مردم و حقایق مورد قبول علمای مورد اعتماد و تصرفات عامهی مردم و الزامات شریعت را جداً درک کنند.