گلایه ائمه از پیروان خود
حضرت علی و فرزندانش ساز مدعیان پیروی و علاقمندی به خود بسیار آزردهخاطر بودهاند؛ همانگونه که از روایات موجود در کتابها پیداست، تمامی ائمه از پیروان خود دل خوشی نداشتهاند! برای مثال: علی سمیفرماید:
«لو میزت شیعتی لـما وجدتهم إلا واصفة، ولو امتحنتهم لـما وجدتهم إلا مرتدین، ولو تمحصتهم لـما خلص من الألف إلا واحد» [۲۶۹]. «اگر شیعیان خود را از همدیگر تمییز و تصفیه سازم، در میان آنها جز جماعتی مداح و متملق کسی را نمییابم، و اگر آنها را بیازمایم بجز مشتی مرتد نمیبینم، و اگر در بینشان افراد خالص را جدا سازم، از هر هزار نفر تنها یک نفر پیدا میشود!».
همچنین امیرالمؤمنین خطاب به اتباع خود میفرماید:
«يَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ وَلاَ رِجَالَ! حُلُومُ الاَْطْفَالِ، وَعُقُولُ رَبّاتِ الحِجَالِ، لَوَدِدْتُ أَنِّي لَمْ أَرَكُمْ وَلَمْ أَعْرِفْكمْ مَعْرِفَةً ـ وَاللهِ ـ جَرَّتْ نَدَماً، وَأَعقَبَتْ سَدَماً، قَاتَلَكُمُ اللهُ! لَقَدْ مَلاَْتُمْ قَلْبِي قَيْحاً، وَشَحَنْتُمْ صَدْرِي غَيْظاً، وَجَرَّعْتُمُونِي نُغَبَ التَّهْمَامِ أَنْفَاساً، وَأَفْسَدْتُمْ عَلَيَّ رَأْيِي بِالعِصْيَانِ وَالخذْلاَن، حَتَّى قَالَتْ قُريْشٌ: إِنَّ ابْنَ أَبِي طَالِب رَجُلٌ شُجَاعٌ، وَلْكِنْ لاَ عِلْمَ لَهُ بِالحَرْبِ... وَلكِنْ لا رَأْيَ لَمِنْ لاَ يُطَاعُ!» [۲۷۰]. «ای نامردهایی که آثار مردانگی در شما نیست! ای کسانی که عقل شما همچون عقل بچهها و زنهای تازه به حجله رفته است! ای کاش! من شما را نمیدیدم و نمیشناختم! قسم به خدا! نتیجه آشنایی با شما تنها پشیمانی و غم و اندوه است! خداوند مرگتان دهد! دل مرا بسیار چرکین کرده و سینهام را از خشم آکنده و هر لحظه پیدرپی غم و اندوه به من خورانده اید! و به سبب نافرمانی و بی اعتنایی به من، رأی و تدبیرم را تباه و بینتیجه ساختید، تا جایی که قریش گفتند: پسر ابی طالب مرد دلیری است، اما علم و تدبیر جنگی ندارد!... اما رأی و تدبیر کسی که یارانش از او اطاعت نمیکنند، بی حاصل است» [۲۷۱].
حسین سنیز در دعای خود علیه پیروانش کسانی که او را به کوفه دعوت کردند و امامتش را پذیرفتند، اما در شرایطی سخت او را تنها گذاشتند و با دشمنانش دوست شدند و به شهادتش رسانیدند، میفرماید:
«اللهم إن متعتهم إلی حین ففرقهم فرقاً، واجعلهم طرائق قدداً، ولا ترض الولاة عنهم أبداً، فإنهم دعونا لینصرونا، ثم عدوا علینا فقتلونا!» [۲۷۲]. «خداوندا! اگر آنها را تا روز قیامت زنده نگه داشتی تا از این دنیا بهرهمند شوند، آنها را پراکنده ساز تا که فرقه فرقه شوند! و راههای مختلف با افکار گوناگونی بر راه ایشان قرار ده! و رؤسا و زمامدارانشان را تا ابد از آنها راضی مگردان! زیرا آنها ما را دعوت کردند تا یاریمان دهند، اما با ما دشمنی ورزیدند و جنگیدند و ما را کشتند!».
همچنین در دعایی علیه آنان میفرماید:
«برای بیعت، همچون مور و ملخ به طرف ما هجوم آوردید، و همچون پروانهها پیاپی بر سر ما ریختید، سپس بیعت خود را شکستید و سفیهانه همچون طواغیت این امت درآمدید و کتاب خدا را پشت سر انداختید، این شما بودید که به ما خیانت کردید و ما را تنها و بیپناه گذاشتید و با ما جنگیدید و کشتید! لعنت خدا بر ستمگران باد!» [۲۷۳].
تمامی این نصوص بیانگر این حقیقت هستند که قاتلین حقیقی امام حسین سهمان مدعیان پیروی از «اهل بیت» بودند؛ این را ما نمیگوییم، بلکه «سید محسن أمین» از علمای شیعه میگوید که «۲۰ هزار نفر از اهل عراق با امام حسین بیعت کرده بودند، اما در شرایطی حساس به او خیانت کردند، در حالیکه هنوز بیعت با او بردوش ایشان بود، علیه او قیام کردند و سپس او را کشتند!» [۲۷۴].
حسن سنیز در موردشان میفرماید:
«به خدا سوگند! معاویه را برای خود بهتر از اینان میبینم، کسانی که خیال میکنند شیعیان من هستند تلاش کردند مرا به قتل برسانند و اموالم را بربایند!» [۲۷۵].
حضرت حسن همچنین میفرماید:
«اهل کوفه را خوب شناختهام و آنها را آزمودهام، هیچیک از آنها شایسته دوستی نیست! به راستی آنها فاسد و بیوفا هستند، و از اینکه چه گفته و چه کرده و چه پیمانی بستهاند، باکی ندارند که آن را زیرپا بگذارند! آنها مردمی دروغگو هستند! به ما میگویند: قلبهایمان با شماست، اما در عمل شمشیرهایشان علیه ماست!» [۲۷۶].
امام زین العابدین سنیز میفرماید:
«آیا میدانید شما بودید به پدرم نامه نوشتید و او را فریب دادید و داوطلبانه با او عهد و میثاق بستید، اما با او جنگیدید و تنهایش گذاشتید؟! با چه رویی در روز قیامت به رسول خداصنگاه خواهید کرد، او به شما خواهدگفت که چون با عترت من جنگیدید و هتک حرمتشان نمودید! جزو امت من نیستید!» [۲۷۷].
و در جای دیگر میگوید:
«ان هؤلاء یبکون علینا، فمن قتلنا غیرهم؟» [۲۷۸]. «اینان که برای ما گریه میکنند، به راستی چه کسانی غیر از ایشان ما را کشتند؟».
امام محمد باقر نیز میگوید:
«لو کان الناس کلهم لنا شیعة لکان ثلاثة أرباعهم لنا شکاکین والربع الآخر أحمق!» [۲۷۹]. «اگر تمام آن مردم از پیروان ما بودند، سه چهارم آنها نسبت به ما در شک و دودلی و یک چهارم دیگرشان احمق و کودن هستند!».
حضرت زینب خواهر امام حسین سخطاب به آنان فرمود:
«ای اهل کوفه! ای اهل خیانت و فریب و دغل! به راستی شما را میتوان به جوانهای تشبیه کرد که میخواهد ساقه کند، اما آن را از ریشه بیرون آورند! در بین شما تنها افرادی یافت میشوند که جز مداحی و دروغگویی چیز دیگریی نمیدانند! شما دارید به خاطر برادرم گریه میکنید؟! آری، حق دارید! به خدا بسیار باید گریه کنید و کمتر بخندید! زیرا که به راستی آزمایش بدی را پس داده اید، چگونه از مجازات قتل فرزندان خاتم پیامبران میرهید؟!» [۲۸۰].
[۲۶۹] روضة کافی، کلینی، ج۸، ص۳۳۸. [۲۷۰] نهج البلاغه، شرح فیض الإسلام، جزء ۱، خطبه ۲۷. [۲۷۱] علاوه بر این، خطبههای ۲۵، ۲۹، ۳۲، ۳۹، ۶۸، ۷۰، ۱۰۵، ۱۰۶، ۱۱۶، ۱۱۸، ۱۲۰، ۱۲۳، ۱۷۹، ۱۹۹، ۲۰۳، ۱۳۴ و ۲۳۵ از نهج البلاغه در سرزنش و شکایت و اظهار دلتنگی از یاران خود سخن گفته است. [۲۷۲] الإرشاد، شیخ مفید، ص۲۴۱. [۲۷۳] الإحتجاج، طبرسی، ج۲، ص۲۴. [۲۷۴] اعیان الشیعه، محسن امین، بخش۱، ص۳۴. [۲۷۵] الإحتجاج، طبرسی، ج۲، ص۱۰. [۲۷۶] مرجع قبلی. [۲۷۷] همان، ص۳۲. [۲۷۸] همان، ص۲۹- تاریخ یعقوبی شیعی، ج۱، ص۲۳۵. [۲۷۹] رجال، کشی، ص۷۹. [۲۸۰] الأحتجاج، ج۲، ص۲۹ و ۳۰.