علی بن ابی طالب رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه چهارم

فهرست کتاب

مقدمه

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم

إِنَّ الحَمْدَلِله نَحْمَدُه، ونَسْتَعِینُه، ونَسْتَغْفِرهُ، ونَعُوذُ بِاللهِ مِنْ شُرُورٍ أَنْفُسِنا، وَمِنْ سَیِّئَاتِ أَعْمالِنا، مَنْ یَهْدِهِ اللهُ فَلامُضِلَّ لَه، وَمَن یُضْلِلْ فَلاهادِیَ لَه. وأَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَه لا شَرِیكَ له، وأَشْهَدُ أَنْ مُحَمَّدًا عَبْدُه ورَسُولُه.

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِۦ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسۡلِمُونَ [آل عمران: ١٠٢]

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! آن گونه که حق تقوا و پرهیزکاری است، از خدا بپرهیزید! و از دنیا نروید، مگر اینکه مسلمان باشید! (باید گوهر ایمان را تا پایان عمر، حفظ کنید!)»

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُواْ رَبَّكُمُ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ وَخَلَقَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا وَبَثَّ مِنۡهُمَا رِجَالٗا كَثِيرٗا وَنِسَآءٗۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِي تَسَآءَلُونَ بِهِۦ وَٱلۡأَرۡحَامَۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلَيۡكُمۡ رَقِيبٗا١ [النساء: ١]

«ای مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید! همان کسی که همه شما را از یک انسان آفرید؛ و همسر او را (نیز) از جنس او خلق کرد؛ و از آن دو، مردان و زنان فراوانی (در روی زمین) منتشر ساخت. و از خدایی بپرهیزید که (همگی به عظمت او معترفید؛ و) هنگامی که چیزی از یکدیگر می‌خواهید، نام او را می‌برید! (و نیز) (از قطع رابطه با) خویشاوندان خود، پرهیز کنید! زیرا خداوند، مراقب شماست».

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَقُولُواْ قَوۡلٗا سَدِيدٗا٧٠ يُصۡلِحۡ لَكُمۡ أَعۡمَٰلَكُمۡ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۗ وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ فَازَ فَوۡزًا عَظِيمًا [الأحزاب: ٧٠-٧١]

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! تقوای الهی پیشه کنید و سخن حق بگویید... (٧٠) تا خدا کارهای شما را اصلاح کند و گناهانتان را بیامرزد؛ و هر کس اطاعت خدا و رسولش کند، به رستگاری (و پیروزی) عظیمی دست یافته است»!

يا رب لك الحمد كما ينبغي لجلال وجهك و عظيم سلطانك، ولك الحمد حتى ترضى ولك الحمد إذا رضيت ولك الحمد بعد الرضا.

اما بعد:

این چهارمین کتاب، پیرامون بررسی دوران خلافت راشده است، پیش از این سه کتاب دیگر در موضوع زندگی صدیق، فاروق و ذی النورین س به رشته‌ی تحریر و به چاپ رسیده است و این کتاب را «أسمى المطالب فی سیرة أمیر المؤمنین علی بن أبی‌طالب، شخصیته و عصره» بهترین مطالب در سیرت علی بن ابی طالب، شخصیت و عصر او، نامیدم.

در این کتاب زندگی علی س از تولد تا شهادت، مورد بررسی قرار گرفته و با سخن از نام، نسب، لقب، محل تولد، خانواده و قبیله‌ی او آغاز می‌شود. سپس با مهم‌ترین کارهای ایشان در مکّه و هجرت و زندگی همگام و همدم او با قرآن و نقش آن در زندگی او آشنا می‌شنویم و می‌فهمیم که عقیده و دیدگاه ‌او درباره‌ی «الله» أ، نظام هستی، زندگی، بهشت، جهنّم، قضا و قدر چگونه است و قرآن نزد او از چه‌ ارزش و مقامی‌ برخوردار بوده است، چه‌ آیاتی از قرآن درباره‌ی او نازل شده است و نیز با اصول و مبانیّ که ایشان برای استنباط احکام و فهم معانی قرآن به کار گرفته و نظر ایشان در تفسیر برخی از آیات آشنا می‌شویم.

علی از کودکی همراه و ملازم رسول‌الله  ج بود، لذا نسبت به مقام نبوّت و روش لازم و شایسته در رفتار و تعامل با رسول‌الله  ج شناخت عمیقی داشت و نشانه‌های همکاری و تلاش خود را با گفتار و رفتارش نمایان می‌کرد، مردم را به پیروی از رسول‌الله  ج تشویق می‌کرد و به وضوح شرح می‌داد که اطاعت از رسول خدا  ج و عمل به سنّت قولی و هم فعلی و هم تقریری ایشان واجب است. در ادامه در می‌یابیم که علی به چه صورت دلایل نبوّت و حقوق پیامبر  ج بر امّت را به مردم توضیح می‌داد، همچنین به برخی نمونه‌های پیروی امیر مؤمنان از سنّت اشاره شده و نام برخی از راویان صحابه، تابعین و اهل بیت از ایشان را نیز ذکر کرده‌ایم.

این کتاب خواننده را به زندگی علی س در مدینه در دوران زندگی رسول‌الله  ج می‌برد، در مورد ازدواج ایشان با فاطمه و درس و پندهایی که در این پیوند مبارک وجود دارد سخن می‌گوید که با بحث مهریه، جهیزیه، و زندگی مشترک آن‌ها و نیز زُهد و پارسایی و صداقت در گفتار سیده فاطمه که در دنیا و آخرت سردار زنان مسلمانان است، شروع می‌شود.

در ضمن این مباحث به گوشه‌ای از زندگی حسن و حسین، دو فرزند علی و فاطمه و احادیثی که ‌از رسول‌الله  ج در فضایل این دو بزرگوار روایت است، اشاره کرده‌ایم. مفهوم «اهل بیت» را از دیدگاه اهل سنت شرح داده‌ایم، همچنان که ‌احکام خاص آن‌ها مانند حرام بودن زکات برای اهل بیت و عدم دریافت ارث رسول‌الله  ج و دارا بودن سهم ایشان از یک پنجم خُمس اموال فئ و غنائم جنگی را توضیح و تفصیل داده‌ایم، در مورد درود فرستادن به اهل بیت و محبّت و احترام به آن‌ها که واجب است، اشاره کردیم.

در ادامه‌ی بحث با نقش امیرمؤمنان علی س در سریه‌ها و غزوه‌های رسول‌الله  ج، مانند: جنگ‌های بدر، احد، خندق، بنی قریظه، حدیبیه، خیبر و حنین آشنا می‌شویم، از مسائل دیگر مورد بحث اینکه رسول خدا  ج در غزوه‌ی حُدیبیه علی را به عنوان جانشین خود در مدینه تعیین کرد و در سال هشتم ابوبکر س با مردم حج به جا آورد و امیرحجّاج بیت الله شد، پیرامون نقش رسانه‌ای و تبلیغی او در همین مراسم حج که ‌از جانب رسول خدا  ج مأمور به ابلاغ پیام و رسالتی شد که بر مبنای آن، کسی حق ندارد به صورت عریان خانه‌ی خدا را طواف کند، علاوه بر معلومات فوق در مورد نازل شدن آیه‌ی مباهله بر رسول خدا  ج با اهل کتاب (یهود و نصاری) و اعزام علی از جانب رسول خدا  ج به یمن به عنوان دعوتگر دین اسلام و قاضی که داوری و قضاوت‌هایش در آن شهر او را به چهره‌ای محبوب تبدیل کرد و نیز جایگاه و موضعگیری او در حج وداع را تبیین کرده‌ام.

حقیقت داستان نامه‌ی پیامبر در آخرین روزهای زندگی و در بستر بیماری وفات ایشان را روشن و واضح کرده‌ام و بعد از این موارد به رابطه‌ی علی با خلفای راشدین در دوران خلافت ایشان اشاره‌ای داشته‌ام و به توضیح بیعت علی با ابوبکر و همسویی ایشان با خلفا در جنگ‌هایی که علیه مرتدان انجام شد، پرداختیم و از دیدگاه علی س به شخصیّت ابوبکر س که برترین و شایسته‌ترین فرد به خلافتشان است، اشاره کرده‌ام و یادآور شده‌ام که علی س در نمازهایش به او اقتدا می‌کرد و به ارشاد او توجه و هدایایش را قبول می‌کرد.

رابطه‌ی ابوبکر صدیّق س و فاطمه و قضیه‌ارث بردنش از پیامبر را بررسی کرده‌ایم و شُبهه‌های رافضه را ردّ کرده‌ایم و دلایل و ادعایشان را با براهین و دلایل واضح نقد کرده‌ایم، از روایات ضعیف و جعلی که مبنای استدلال مخالفین را تشکیل می‌داد پرده برداشتم. اثبات کرده‌ام که سیّده فاطمه دوستدار حق، پایبند به حکم شریعت بود، نسبت به خلیفه‌ی پیامبر  ج ابوبکر صدّیق احترام می‌گذاشت و با گذشت با او رفتار می‌کرد، علاوه بر اینکه همه‌ افراد اهل بیت به ابوبکر با دید احترام در خور شأن ایشان می‌نگریستند و دوستانه و صمیمی ‌با او خویشاوندی سببی و ازدواج‌های متقابل برقرار نمودند، تا جایی که فرزندانشان را به نام ابوبکر نامگذاری می‌کردند.

به بحث در مورد همکاری‌های علی در دوران خلافت عمر فاروق در مسایل قضایی، توجه کردیم. برنامه‌ریزی‌های مالی و اداری و اینکه عمر بارها علی را به عنوان جانشین خود، در مدینه تعیین کرده است و در مسایل جهادی و امور دولتی با او مشورت می‌کرد، اشاره کردیم. رابطه‌ی دوستانه عمر با اهل بیت را توضیح دادیم و برای فهم بیشتر این رابطه به ازدواج عمر با ام کلثوم اشاره کردیم، حقیقت و اصل این ازدواج پر برکت و ارزشمند را مورد بحث و بررسی قرار دادیم و با دلایل قوی و براهین روشن ثابت کردیم که ‌این ازدواج صورت گرفته و از ادعاهای دروغین مخالفین پرده برداشتیم و حقایق تاریخی شفاف را بازگو کردیم که ‌این رابطه صمیمی و دوستانه بوده است، در ادامه، رابطه‌ی فیما بین صحابه را بیان کردیم؛ همانطور که قرآن یادآور شده صمیمی ‌‌و دوستانه بوده است، در ادامه، بیعت علی با عثمان را توضیح دادیم و از دروغ‌هایی که به این موضوع نسبت می‌دهند پرده برداشتیم و به شبهات پاسخ دادیم. تلاش‌هایی که ‌امیر مؤمنان علی س در خلافت عثمان داشته و موضعگیری و دفاع وی در برابر شورشیان از خلیفه‌ی سوّم و آشوب و فتنه‌ی شهادت خلیفه‌ی راشد عثمان س از آغاز شهادت تا بعد از آن را مورد بحث و تحلیل مستند قرار دادیم، به موضوع پیوند ازدواج خانواده‌ی علی و عثمان اشاره کرده‌ایم و به نقل برخی سخنان علی درباره‌ی خلفای سه‌گانه پرداختیم که این حقیقت بیانگر رابطه‌ی صمیمی علی با خلفای سابق خود و نشانه‌ی نفرت و بیزاری ایشان از کسانی است که آن بزرگواران را دشنام و ناسزا می‌گویند و توضیح دادیم که علی بر کسانی که به ابوبکر وعمر دشنام می‌دادند حد تهمت اجرا می‌کرد، سخنان علی در مدح خلفای قبل از خودش آن قدر واضح و صریح است که هر خواننده‌ای منصف و مؤمن باشد، با تأمل دراین سخنان به گریه خواهد افتاد.

آری! رابطه و تعامل امیرمومنان با آن نسل قرآنی بی‌نظیر و بزرگواران محترم این گونه دوستانه بوده‌ است، شاعر می‌گوید:

ومن عجب أنى أحن إليهم
وأسأل عنهم من لقيت وهم معى
وتطلبهم عينى وهم في سوادها
ويشتاقهم قلبى وهم بين أضلعى
إنى أحب أبا حفص وشيعته
كما أحب عتيقًا صاحب الغار
وقد رضيت عليًا قدوة وعلمًا
ما رضيت بقتل الشيخ في الدار
كل الصحابة سادتى ومعتقدى
فهل علىَّ بهذا القول من عار

یعنی: «من در شگفتم که چقدر مشتاق آنانم، با هر کس ملاقات می‌کنم درباره‌ی آن‌ها پرس و جو می‌کنم، در حالی که آن‌ها با من هستند. من ابوحفص و پیروانش را دوست دارم، همان طور که عتیق (ابوبکر) یار غار را دوست دارم، خرسندم که علی الگو و پیشوای ماست و هرگز راضی نبودم که عثمان س در خانه‌اش کشته شود.

تمام صحابه برای ما محترمند و سرور ما هستند و این عقیده ماست، آیا این عقیده عیب و ایرادی دارد؟!»

در ادامه‌ی بحث بیعت مردم با علی س و روند کامل شدن این بیعت را مورد بحث قرار دادیم، که در آن زمان او از همه شایسته‌تر بود و تمام صحابه بر این موضوع اتفاق نظر داشتند، یادآور شده‌ام که طلحه و زبیر بدون هیچ گونه‌ اجبار و اکراهی و با رضایت و خرسندی کامل با او بیعت کردند، به اجماع خلافتش مورد تأیید قرار گرفت و نیز شرایطی را که علی س در بیعتش منظور کرده بود، اوّلین سخنرانی و شورای حل و عقد در دولت علی را نقل نمودیم، سپس به برخی از فضایل و مهم‌ترین ویژگی‌های شخصیّت و مبانی نظام حکومتی علی اشاره کردیم.

در توسعه‌ی بحث و برسی صفات و ویژگی‌های شخصیِتی ایشان به علم و دانش واسع و درک و فهم و معلومات ژرف و فراوان او و زهد و فروتنی، سخاوت و بخشش، حیا و متانت، شدت بندگی و عبودیت، صبر و بردباری، اخلاص و سپاسگذاری بی‌دریغ در برابر خداوند متعال و دعاهای خاضعانه و خاشعانه این بزرگوار اشاره کرده‌ام.

به بالاترین مرجع در دولت علی سخن گفته‌ام و اشاره کرده‌ام و به اثبات این مسئله که علی در تمام زندگی به قرآن و سنّت و پیروی از خلفای راشدین پایبند بوده و از ایده‌ی علی س در مورد حق و حقوقی که مردم بر گردن حکّام پس از بیعت با آن‌ها دارند، اشاره داشتیم، همانگونه که ‌از دیدگاه ‌او در مورد شورا و اینکه باید با مردم بر مبنای عدالت و مساوات و آزادی‌های شایسته رفتار کرد، بیان شد.

در ادامه موضوعات به بررسی زندگی علی س در متن اجتماع پرداختیم و شرح دادیم که علی به نشر و تبلیغ توحید و مبارزه با شرک اهمیّت ویژه‌ای قائل بود و الله تعالی را با اسم‌های زیبا و صفات والا و نعمت‌هایی که شکر الهی آن‌ها را بر همگان واجب می‌گرداند، معرفی می‌کرد، بر زدودن و نابودی آثار و نشانه‌های جاهلیّت حریص بود، برای باطل کردن اعتقاد به تأثیر ستارگان و ایده‌های دیگر تلاشی پیگیر مبذول داشت، کسانی را که با ادعای محبّت و احترام افراطی راه‌اغراق گویی و غلو را در پیش گرفتند و تا حد و مزر ادعای خدا بودن او جلو رفتند با آتش مجازات می‌نمود.

از سخن او در مورد چگونگی ورود ایمان به قلب و تعریف تقوا و پرهیزکاری و مفهوم قضا و قدر و در مورد محاسبه مردم در قیامت - با وجود شمار بسیار بالای آن‌ها- از نظر علی بحث شد.

در ادامه پاره‌یی از سخنرانی‌ها، کلمات کوتاه علی س و برخی اشعار منسوب به او و پند و حکمت‌های ارزنده که به ایشان نسبت می‌دهند و در میان مردم به صورت ضرب‌المثلی در آمده بود را نقل کردیم و نیز به نقل سخنان علی درباره صفات بندگان برگزیده خدا (صحابه)، عبادات نفلی رسول‌الله  ج و توصیف اصحاب بزرگوار پیامبر  ج و هشدار در مورد بیماری‌های خطرناک قلب و روان مانند: آرزوهای دور و دراز و بی‌حد و مرز، هواپرستی، ریاء و خود پسندی پرداختیم. نیز اهتمام امیرمؤمنان علی س به اصلاح بازارها، مبارزه با بدعت‌ها و تمام اعمال مخالف شریعت خدا که در میان مردم رواج یافته بود، بحث نمودیم، موسسات دولتی را که توسط ایشان تشکیل شده بود بر شمردیم، از جمله موسسه‌ی مالی، قضایی و استانی و نحوه قضاوت و قانونگذاری در دوران خلفای راشدین و منابع مورد اعتماد خلفای راشدین در مسائل قضایی و قانون‌گذاری و شاخصه‌ها و ویژگی‌های قضایی آن زمان و نام مشهورترین قاضیان امیرالمؤمنین را ذکر کردیم. سیستم قضایی و نظر ایشان در خصوص احکامی‌که پیش از او صادر شده بود و کسانی که از دیدگاه ایشان شایسته قضاوت بودند و بی‌علاقه‌ای ایشان نسبت به خلافت و حاکمیّت را مورد بررسی قرار دادیم و به بحث اجتهادات فقهی ایشان در عبادات، معاملات، حدود، قصاص، جنایات و حجیّت قول صحابی و خلفای راشدین اشاره کردیم و استانداران و اقلیم‌های دولتی آن دوران و حوادث و اتّفاقات مهمّ هر اقلیم و منطقه را بیان کرده‌ام.

از روش علی س در تعیین و انتخاب استانداران و مراقبت و نظارت ویژه ‌از کارداران نظام اسلامی ‌و اختیاراتی که به ایشان داده بود، تعیین وزیران برای استانداران در هر منطقه و تشکیل مجالس مشورت و ایجاد لشکر و سپاه در هر استان و تعیین و ترسیم خط مشی سیاست خارجی در زمینه‌ی مسایل جنگی و صلح، تضمین امنیّت داخلی، تشکیل دادگاه‌های قضایی در استان‌ها، تعیین مخارج مالی، حقوق کارگزاران تابع هر استان و شهرستان‌های تابع و نقش آگاهان و نمایندگان در تثبیت نظام اسلامی در استان‌ها و به تشریح برخی از مفاهیم اداری از دیدگاه‌ امیرمؤمنان علی س مانند: تأکید بر عنصر انسانی، کارگزار خبره و متخصص، رابطه‌ی بین رئیس و عموم مردم، مبارزه با جمود و برخوردهای خشک، رقابت در علم و دقّت در ایجاد آرامش و داشتن حسن اختیار در برابر استانداران و ضمانت‌های مادی و معنوی برای کارمندان دولت، تأکید بر قانون و شایسته سالاری نه پارتی و رابطه سالاری و دیگر مشکلات داخلی دوران خلافت علی س پرداختیم.

سپس بحث را به توضیح برخی مشکلات داخلی دوران علی س منتقل کردم، مانند: جنگ جمل و حوادث پیش از آن جنگ، برنامه‌های تشکیلات سبئیّه و شخص ابن سبأ که در شعله‌ور شدن آتش آن فتنه‌ها و بوجود آوردن درگیری‌های داخلی و اختلافات صحابه نقش مؤثر ایفا کردند، را مورد بررسی قرار دادیم، قضیه‌ اختلاف صحابه در قصاص گرفتن از قاتلان عثمان و موضگیری ام المؤمنین عائشه و طلحه و زبیر و معاویه بن ابی سفیان و کسانی که خواهان قصاص فوری و سریع قاتلان عثمان بودند را بررسی کردیم.

همچنین از موضعگیری بزرگوارانی همچون: سعد بن ابی وقّاص، عبدالله بن عمر، محمد بن مسلمه، ابوموسی اشعری، عمران بن حصین، اسامه بن زید و کسانی که به پیروی از این‌ها از فتنه کناره‌گیری کردند، را شرح دادیم.

از موضع علی س که معتقد بود باید مسئله‌ی قصاص گرفتن از قاتلان عثمان را تا آرام شدن اوضاع به تعویق بیاندازیم، بحث کردیم، در ادامه ‌از تلاش برای صلح قبل از شروع جنگ جمل و آغاز درگیری، شهادت طلحه و زبیر و بیعت مردم بصره با علی س و رفتار محترمانه‌ی علی با ام المومنین عائشه و برگرداندن او با عزّت به مدینه بحث کردیم.

به گوشه‌هایی از بیوگرافی و شرح فضایل و سیره‌ی ام المؤمنین عائشه و طلحه و زبیر که از شخصیّت‌های مؤثر و بارز دوران حیات رسول‌الله  ج و خلفای راشدین بودند، اشاره کردیم و از شهادت مظلومانه طلحه و زبیر دفاع کردیم. به شرح مقام والای این دو بزرگوار پرداختیم و در اثنای اثبات حقایق روشن، شبهاتی را که در حقیقت، کذب محض است و به این دو بزرگوار نسبت می‌دهند، با دلایل قاطع رد کردیم و به آن‌ها پاسخ دادیم، صفات و اخلاق این دو را مورد وارسی و پژوهش قرار دادیم تا مخاطب با شفافیّت و بی‌پرده بتواند این دو بزرگوار را بشناسد و روایات ضعیف و داستان‌های دروغ را که مورخان مبتدع و روافض ساخته‌اند، تا عقیده و باور مردم را نسبت به این دو شخصیّت بزرگوار منحرف کنند، مورد بحث قرار دادیم.

از زندگی و شخصیّت افرادی مانند: عائشه، طلحه، زبیر و دیگر صحابه‌هایی که در دوران خلافت امیرالمؤمنین علی مشارکت و نقش داشتند، سخن گفتیم که روش بررسی و تحقیق ما را در مورد شخصیّت علی س منسجم‌تر و پویاتر کرده است. ناگفته نماند که تمام شخصیّت‌هایی که در آن دوران نقش مؤثر داشتند و ما در این مباحث به شرح زندگی شان پرداختیم، به صورت اجمالی و تفصیلی معتقد و پایبند به روش اهل سنّت و جماعت بوده‌ام.

ابو محمد قحطانی (شاعر) می‌گوید:

أكرم بطلحة والزبير وسعدهم
وسعيدهم وبعابد الرحمن
وأبى عبيدة ذى الديانة والتقى
وامدح جماعة بيعة الرضوان
قل خير قول في صحابة أحمد
وامدح جميع الآل والنسوان
دع ما جرى بين الصحابة في الوغى
بسيوفهميوم التقى الجمعان
فقتيلهم منهم وقاتلهم لهم
وكلاهما في الحشر مرحومان
واللهيوم الحشرينزع كل ما
تحوى صدورهم من الأضغان
لا تركنن إلى الروافض إنهم
شتموا الصحابة دون ما برهان
لعنوا كما بغضوا صحابة أحمد
وودادهم فرض على الإنسان
حب الصحابة والقرابة سنة
ألقى بها ربى إذا أحياني

یعنی:

طلحه، زبیر و سعد و سعید و عبدالرحمن را محترم شمار، ابو عبیده‌ی دیندار و با تقوا و تمام آنانی که در بیعت رضوان حضور داشتند، را مدح کن.

در حق صحابه‌ی احمد  ج چیزی جز سخن نیکو نگوئید.

و آل بیت و همسران پیامبر را به خوبی یاد کن.

و آنچه را بین صحابه در فتنه‌ها اتّفاق افتاده رها کن،

که در جنگ، دو گروه با شمشیرهایشان در برابر یکدیگر قرار گرفته بودند.

و کشتگان از خودشان بودند و قاتلان هم خودی بودند

ان شاءالله هر دو گروه در قیامت مورد لطف و رحمت الهی قرار خواهند گرفت.

و الله در روز حشر تمام آنچه‌از کینه و بغض در دل‌هایشان بوده، بیرون خواهد کشید.

هرگز به روافض کوچکترین تمایلی نداشته باش، که آنان اصحاب پیامبر را بدون دلیل و برهان دشنام می‌دهند!؟

و اصحاب پیامبر  ج را لعنت می‌کنند و نسبت به آنان بغض و کینه دارند!

در حالی که دوست داشتن اصحاب پیامبر بر همگان واجب است.

دوست داشتن اصحاب و آل بیت پیامبر سنتی است که خداوند از آغاز زندگی در قلبم قرار داده است!

تا این که می‌گوید:

إن الروافض شر من وطئ الحصى
من كل إنس ناطق أو جان
مدحوا النبي وخونوا أصحابه
ورموهم بالظلم والعدوان
حبوا قرابته وسبوا صحبه
جدلان عند الله منتقصان
فكأنما آل النبي وصحبه
روحيضم جميعها جسدان
فئتان عقدهما شريعة أحمد
بأبى وأمیذانك الفئتان
فئتان سالكتان في سبيل الهدى
وهما بدين الله قائمتان

یعنی:

درباره عقیده روافض چنین سروده‌است:

(روافض) پیامبر را ستودند، ولی به اصحابش خیانت کردند و آنان را به ظلم و دشمنی متّهم کردند!؟ ادعا می‌کنند که آل بیت را دوست دارند و اصحاب پیامبر را دشنام می‌دهند.

دو بحث و جدال بوجود آوردند که نزد خداوند متضاد است!

(در حقیقت) آل پیامبر  ج و اصحاب او، یک روحند که در جسدهای متعدد متبلور شده‌اند.

آن دو گروه‌اند که به شریعت احمد پایبند بوده‌اند،

پدر و مادرم فدایشان، آنان فقط به ظاهر دو دسته‌اند. دو گروه هستند که عمرشان را در راه‌های هدایت گذراندند.

و هر دو گروه به دین خداوند پایبند بوده‌اند.

در ادامه جنگ صفین و عواملی که موجب شد معاویه س بیعت نکند، نامه‌هایی که بین او و علی رد وبدل شد، تلاش‌هایی که برای صلح صورت گرفت، اسباب شروع جنگ، قضیه‌ی حکمیّت، کشته شدن عمار بن یاسر، تأثیر آن بر روحیه‌ی مسلمانان، رفتار محترمانه‌ی طرفین در مدّت رویارویی، معاوضه‌ی اسیران، تعداد کشته‌ها، ترحّم و دلسوزی و اظهار تأسف علی س بر کشته‌های طرفین، ممانعتش از دشنام دادن به معاویه و لعنت کردن اهل شام بحث نمودیم و به مناسبت قضیه‌ی حکمیّت زندگی ابوموسی اشعری و عمرو بن عاص را مورد بررسی قرار دادیم، از بی‌اساس بودن داستان‌هایی که به موضوع حکمیّت نسبت می‌دهند پرده برداشتیم، بطلان آن‌ها را ثابت کردیم و به روش استفاده ‌از داستان حکمیّت در دفع اختلافات و بحران‌های داخلی دولت‌های اسلامی در تاریخ، اشاره کردیم.

همچنین موضوع عقیده‌ی اهل سنّت در مورد آن جنگ‌ها را توضیح دادیم، خوانندگان را از اعتماد به کتاب‌های تاریخی که بر اساس دشمنی با صحابه و لکه دار جلوه دادن چهره‌ی شاگردان و یاران پیامبر  ج نوشته شده برحذر داشتیم، کتاب‌هایی مانند: «الامامة و السّیاسة»، که به دروغ به «ابن قتیبه» نسبت داده‌اند و کتاب «الاغانی» اصفهانی، تاریخ یعقوبی، تاریخ مسعودی و دیگر کتاب‌هایی که بدون رعایت امانت داری علمی نوشته شده و از حق منحرف اند، در مورد نقش مستشرقین (خاورشناسان) در تحریف تاریخ اسلام و گنجاندن دروغ‌ها و نسبت‌های ناروا و شیوه‌ی سوء استفاده ‌ایشان از کتاب‌های شیعه‌ی رافضی، تأسیس جبهه‌ی مخالفت داخلی جهت منحرف نمودن افکار و تحریف و نابودی حقایق، گستراندن و بزرگنمایی برخی مسائل کوچک در تاریخ اسلام، همراه با مبالغه و بزرگنمایی حوادث با شعارهای درخشنده‌ای همچون: بحث علمی آزاد، تحقیق واقعی و پژوهش تخصّصی و... را شرح دادیم.

آری! دشمنان اسلام به این صورت توانستند با افکار منحرف و مخرّب، عده‌ای از فرزندان مسلمان را تربیت کنند و بنیانگذاران افکار منحرف، این بار کسانی بودند که به اسلام منتسب بودند بدون این که فهم درستی از اسلام داشته باشند، بدون اینکه ‌از اسلام دفاع کنند و حتّی بدون اینکه به اسلام عمل کنند. این‌ها به دام کسانی افتادند که خودشان برای آلوده کردن تاریخ و فرهنگ اسلام در تلاش بودند، همان تاریخ و فرهنگی که دین بزرگ اسلام به ارمغان آورده بود.

در فصل آخر با روش موضوعی و علمی به بررسی خوارج و رافضه پرداخته‌ام، ابتدای نشأت خوارج و تعریف خوارج را توضیح داده‌ام، احادیث نبویّ که در مذمّت آن‌ها آمده‌اند و مستقر شدن ایشان در حروراء و مناظره‌ ابن عبّاس با ایشان و سیاست امیرالمؤمنین در رفتار و برخورد با آن‌ها، اسباب و عوامل جنگ علیه آن‌ها، داستان مخدج و تأثیر آن بر سپاه علی س را یادآور شده‌ام.

سپس احکام فقهیّ که ‌امیر المؤمنین در جنگ جمل و صفیّن و جنگ با خوارج بر اساس آن‌ها اجتهاد کرد و نیز چگونگی اعتماد فقهای بعد بر آن احکام، ترتیب و تدوین آن‌ها در کتاب‌هایشان به نام احکام فقه «بُغاة» یعنی طغیانگران را تبیین کرده‌ام، همچنین به بارزترین ویژگی‌های خوارج در دوران امیر المؤمنین س اشاره کرده‌ام، از قبیل: غلو در دین، جهل نسبت به فهم درست اسلام، عدم اطاعت از ولی امر، تکفیر مرتکبین گناه، مباح دانستن خون و اموال مسلمین، طعن زدن، گمراه دانستن، سوءظن و خشونت علیه مسلمانان، سپس به جدال با آراء اعتقادی خوارج پرداختم، از جمله: تکفیر مرتکب گناه کبیره، طعنه زدن به صحابه، تکفیر عثمان بن عفّان و علی ش و اسباب و عوامل انحراف خوارج و گرایش‌های آن‌ها در عصر حاضر، مانند: جهل نسبت به علوم شرعی به علّت دوری از علمای واقعی دین، خواندن و یادگیری بدون معلم، افراط در نکوهش تقلید، عدم توجّه علما به وظایف خود در قبال تفهیم دین به مردم، شیوع ظلم و حکم و داوری با قوانین بشری، توسعه‌ی فساد در میان مردم، عدم تزکیه‌ی درون.... اشاره کردم و نیز مهم‌ترین نماد افراط و غلو خوارج اشاره نموده‌ام که سختگیری در دین بر خود و دیگران و عالم نمایی و غرور و خودخواهی و تک رأیی بودن و جاهل دانستن غیر خود، طعن زدن به علمای اسلام و بدگمانی و اعمال خشونت علیه مردم و تکفیر مسلمین است.

به بررسی و تحقیق فرقه‌ی شیعه‌ی رافضه هم همّت گماشتم، ابتدا معنی شیعه در لغت و اصطلاح، سپس معنی رفض و رافضه در لغت و اصطلاح، بعد ابتدا نشأت گرفتن فرقه‌ی آن‌ها و نقش یهودیان در این کار و بدنبال آن مراحلی را که در ادوار تاریخ سپری کردند و مهم‌ترین عقاید آن‌ها، موضع امیر المؤمنین و علمای اهل بیت نسبت به عقایدی همچون امامت و حکم کسی که امامت را قبول نداشته باشد و قضیه‌ی عصمت أئمّه که به اهل بیت نسبت داده‌اند را مورد بحث و بررسی قرار داده‌ام، بعد در مورد عصمت و ردّ استدلالات واهی شیعه پرداخته‌ام که با آیه‌ی تطهیر، مباهله و ولایت به گمان خود استدلال کرده‌اند و نیز دلایل ادّعایی ایشان را که از سنّت برشمرده‌اند تا مدعای خویش را تثبیت کنند، مانند: خطبه‌ی غدیر خُم و حدیث «أنت منّي بمنزلة موسی»، نیز در مورد درجه‌ احادیث و روایات مورد استلال شیعه همچون حدیث پرنده و حدیث خانه و «أنا مدینة العلم و علیٌّ بابها» یعنی من شهر علم هستم و علی درب آن شهر است، از جهت ضعف و قوّت و جعلی بودن بحث و بررسی علمی ارائه داده‌ام.

فهرست احادیث ضعیف و موضوع و ساختگی را به کتاب ملحق کرده‌ام که شیعه بدان‌ها احتجاج می‌کنند تا از این طریق مسلمانان را از گرفتار شدن در دام و دسیسه‌های شیعه برحذر کنم، علاوه بر توضیح و تبیین دیدگاه شیعه در مورد «توحید» که ‌آن را به ولایت ائمّه تفسیر می‌کنند و بس، پذیرش امامت را شرط قبولی اعمال انسان می‌دانند و معتقدند که ‌امامان شیعه واسطه‌ی بین خدا و بندگان هستند و نیز می‌گویند: مردم جز با ائمّه هدایت نمی‌شوند، جز با توسّل به نام أئمّه دعا پذیرفتنی نیست و نیز ادعا می‌کنند که سفر مردم به زیارتگاه‌های شیعه‌از حج بیت الله برتر و بالاترست، معتقدند امام هر چه بخواهد حرام می‌کند و هر چه خود میل داشته باشد حلال می‌کند و نیز گمانشان بر این است که دنیا و آخرت از آنِ أئمّه است، هرطور بخواهند در آن‌ها تصرّف می‌کنند و نیز حوادث جهان هستی را به آن‌ها نسبت می‌دهند.[١]

در تبیین مقوله‌ی شیعه مبنی بر اطلاع أئمّه‌از همه چیز و غلو و زیاده خواهی ایشان در مورد اثبات صفات خدا و حقیقت تعطیل صفات الهی از دیدگاه‌ آن‌ها، مسأله‌ی خلق قرآن، رؤیت و دیدن خداوند متعال در آخرت، برتری دادن أئمّه بر پیامبران و انبیاء، موضعگیری آن‌ها نسبت به قرآن کریم و اعتقاد برخی از عالمان شیعه به تحریف آن (مثل طبرسی)، ردّ این اعتقاد باطل، همچنین موضع ایشان نسبت به اصحاب بزرگوار رسول خدا  ج و مفهوم تقیه نزد شیعه، اعتقاد آن‌ها در مورد مهدی غائب و نیز موضوع رجعت و بازگشت مردگان به این دنیا و مقوله‌ی «بداء» خداوند متعال، همه‌ این مسائل مورد بحث و بررسی قرار گرفته‌اند.

موضع امیرالمؤمنین و أئمّه‌ی اهل بیت و علمای اهل سنّت در قبال آن مجموعه ‌از عقاید انحرافی را هم یاد آور شده‌ام، در بیان آراء مخالفین و ردّ آن‌ها پایبند به ادب و نزاکت بوده و هرگز سراغ ناسزاگویی و دشنام نرفته‌ام، بلکه در خلال اصول شیعه و با استناد به کتاب‌های مرجع و مورد اعتمادشان حقایق را نشان داده‌ام و حریص هستم بر اینکه حقایق را برای دوستداران اهل بیت روشن کنم و آن‌ها را به پیروی از امیرالمؤمنین فراخوانم و از کسانی بر حذرشان کنم که در زیر پرده‌ی دفاع و طرفداری از اهل بیت، عقاید مردم را فاسد کرده و آن‌ها را از کتاب الله و سنّت رسول خدا  ج دورتر می‌سازند.

علاوه بر مطالب فوق، بنده بسیار علاقمندم که حقیقت و ماهیّت واقعی شیعیان رافضی را به جماهیر اهل سنّت معرّفی کنم، زیرا این قضیه تأثیر خود را بر ملّت‌های آفریقا، آسیا، اروپا و آمریکا گذاشته و دعوتگران و مبلّغین شیعه با نشاط کامل و بکارگیری همه توان و قدرت موجود دعوت انحرافی رافضی گری را توسعه می‌دهند، در این راه هر چیز گرانبهایی را صرف می‌کنند، برای ضربه زدن و نابودی اسلام صحیح و زشت جلوه دادن راه و روش آن با دشمنان اسلام همپیمان شده‌اند و این کار آن‌ها تازگی ندارد، ولی اهل سنّت -جز کسانی که مورد لطف و مرحمت الهی قرار گرفته‌اند- دچار سُستی و بیحالی عجیبی شده و در خواب عمیقی فرو رفته‌اند، نسبت به اهداف مخالفینشان در غفلت بسر می‌برند، تا جایی که برخی می‌گویند: مبارزات و اختلافات شیعه و سنّی طی گذر زمان خاموش می‌شود، امّا این ادعایی است واهی و خالی از حقیقت و دلیلی است بر جهل و نادانی، در لایه‌های آن حیله و فریب جماهیر مسلمان، به نام «‌تقریب مذاهب و وحدت صفوف مسلمین» نهفته است.

راه درست برای نزدیک شدن مذاهب این است که علمای اهل سنّت آستین همّت را بالا بزنند، با تلاش فراوان برای نشر و گسترش عقاید صحیح برگرفته شده ‌از قرآن و سنّت صحیح رسول خدا، همه توان خود را به کار ببندند، چرا که ‌اهل سنّت پیروان واقعی راه و روش رسول خدا و اصحاب بزرگوار او هستند و به سنّت ایشان منتسب هستند که بارها مسلمین را به تمسّک و چنگ زدن به آن دو منبع اصیل اسلام توصیه نمود و فرمود: «فعليكم بسنتي وسنة الخلفاء الراشدين من بعدي، تمسكوا بها وعضوا عليها بالنواجذ»[٢]

یعنی: به پیروی از سنّت من و سنّت و راه و روش خلفای راشدین پایبند باشید و با دندان‌های آسیاب آن‌ها را محکم بگیرید.

همچنین در بر حذر داشتن مسلمین از مخالفت با سنّت می‌فرمود:

«وإياكم ومحدثات الأمور، فإن كل محدثة بدعة وكل بدعة ضلالة»[٣].

یعنی: از امور پدید آمده و بدعت در دین اسلام بر حذر باشید، زیرا هر نوپدیده‌ای بدعت است.

همچنین در راستای هشدار از فرجام ناگوار مخالفت با راه و روش و سنّت خویش می‌فرمود: «من رغب عن سنتي فليس مني»، یعنی: ‌از من نیست هرکه ‌از سنّت و راه و روش من رویگردان باشد.

برخلاف اهل بدعت راهی در پیش می‌گیرند که مغایر با راه و روش پیامبر اسلام  ج است، عقیده‌ی اهل سنّت با ظهور بعثت رسول‌الله  ج ظهور یافت و با عنایت پروردگار تا قیام قیامت با حفظ قرآن و سنّت محفوظ خواهد ماند. امّا عقاید اهل بدعت بعد از زمان رسول خدا نشأت گرفته و حتی برخی در آخرین دوران صحابه، برخی بعد از آن زمان هم پدید آمده‌اند. رسول خدا هم خبر داده که اگر کسی از اصحاب، عمر طولانی داشته باشد، اختلاف و تفرّق را خواهد دید، آنجا که می‌فرماید: «وإنه من‌يعش منكم فسيرى اختلافًا كثيرًا»[٤]، یعنی: چنانچه کسی از شما مدتی طولانی زندگی کند اختلاف فراوانی خواهد دید.

سپس رسول خدا  ج روش و سلوک راه مستقیم را به ما نشان می‌دهد که پیروی از سنّت او و سنّت خلفای راشدین است، در عین حال ما را از امور پدید آمده در دین بر حذر می‌دارد، زیرا امور پدید آمده بدعت و موجب گمراهی است، نه معقول است و نه قابل قبول که حق و رهنمودی وجود داشته باشد که پیامبر  ج ‌از اصحاب دریغ کند و آن را برای کسانی که بعداً می‌آیند ذخیره نماید، بنابراین هر بدعتی شر و گمراهی است، چنانچه خیری وجود داشته باشد، اصحاب بزرگوار بسوی آن سبقت می‌گرفتند، ولی بسیاری از کسانی که بعد از صحابه آمدند و از راه و روش آن‌ها منحرف شدند، به بدعت‌ها گرفتار شدند. همانگونه که امام مالک فرمود: «آخر این امّت اصلاح نمی‌گردد جز به انچه نسل اوّل (صحابه) اصلاح گردید». لذا اهل سنّت به سنّت منتسب هستند و غیر آن‌ها هم به فرقه و کیش باطل خود، یا به اشخاص و افراد منتسب هستند.

راه درست و اصیل تقریب بیان حق و حقیقت، کشف و آشکار نمودن و بیان باطل است و تقریب شیعه بدین صورت درست است که به کتاب الله و سنّت رسول‌الله  ج و فهم درست و صحیح اسلام در اثنای علمای اهل سنّت و در رأس ایشان فقها و دانشمندان اهل بیت؛ امثال امیر المؤمنین علی و فرزندان و نوه‌های او نزدیک شوند، علاوه بر این لازم است شجاعانه ندای اصلاحگری شیعیان صادق را یادآور شد، جهت نصیحت اقوام شیعه آن‌ها را مورد احترام و تکریم قرار داد. مانند اقدام با ارزشی که سیّد حسن موسوی در کتاب مفید خود (لله ثمّ للتأریخ) که به فارسی ترجمه شده تحت عنوان: (اهل بیت از خود دفاع می‌کنند)، ایشان در آن کتاب مستند، اسرار و رازهایی را فاش ساخته و با این کار اهل بیت اطهار را از افتراهای بیشماری که به دروغ به آن‌ها نسبت داده‌اند تبرئه نموده و نیز مانند اثر علمی احمد کاتب در کتاب (تطوّر الفکر السّیاسی الشّیعی من الشوری الی ولایة الفقیه).[٥] همچنین لازم است ما با دوستداران واقعی اهل بیت رابطه بر قرار کنیم، از آثار و روایات صحیح و رهنمودهای زیبای ایشان استفاده کنیم و با نظر احترام و تکریم به آن‌ها بنگریم که مردم را به کتاب الله و سنّت رسول خدا  ج ارشاد و توصیه می‌کنند و دست آن‌ها را بگیریم و به سوی ساحل نجات سوق دهیم و به اعمال عاقلانه تشویق کنیم و ایشان را از بند تقلید کور کورانه برهانیم و انبوه ‌اباطیل و پندارهای باطل را از فطرت ایشان برداریم تا عقل و اندیشه روشنی خود را باز یابند، برای فطرت‌های سالم مجال رسیدن به آن حقیقت فراهم گردد که ‌از نور و روشنی آنچنانی بر خوردار گردند که ‌ابرها یارای مقابله و پوشاندنشان را ندارند.

همچنین لازم است علمای اهل سنّت در بحث و مناقشه و مجادله و مبارزه با بدعت و اهل بدعت آرام باشند و با رفق و مهربانی بحث و گفتگو کنند، در صورت لزوم با آن‌ها ملاقات و نشست و برخاست داشته باشند، در حدود شرعی با آن‌ها همکاری نمایند، خصوصاً در موقع گرفتاری و مصائب اهل بدعت، یا وقتی که با کفّار و ستمگران درگیر نزاع و کشمکش بودند به یاری آن‌ها بشتابند، امّا همه این‌ها باید بر مبنای سیاست شرعی و با معیار مصلحت و مفاسد صورت گیرد، امّا این اصل تعاون و همکاری و ارتباط حسنه و بحث و گفتگوی آرام را نمی‌توان همیشه با شیعیان رافضه به کار برد که با غلو و افراطیگری جواب می‌دهند، چه بسا سکوت و آرامش مخاطب ایشان را تحریک کرده و غوغا و هیاهو راه بیاندازند. بلکه بر ما واجب است همیشه علیه غلو شدید و اقوال و گفته‌های شاذ و مخالف اصول و قواعد صحیح قد علم کنیم و مبارزه کنیم، امّا حد و مرز این دو نوع رفتار متفاوت، یعنی برخورد و گفتار زیبا و دلنشین یا خشونت و حرف‌های تند، بستگی دارد به اینکه چقدر طرف بخواهد با تکیه بر آیه‌ی قرآن یا حدیث شبهه پردازی کند؛ به طوری که اذهان مردم را بسوی اعتقادات باطل خود جلب و جذب کند، کسانی که با تأویل نصوص شرعی تفره نروند، جا دارد که با آرامی‌با آن‌ها بحث و گفتگو شود، در غیر اینصورت ضروری است حرفشان را انکار کرد، ولی آنکه با پیروی از نقل و روایات شگفت انگیز از افراد نادان و بدون تأویل به بحث بنشیند، بهتر است رو در رو ادعایش را ردّ کرد، گاهی هم واجب است بدعت او را با شدّت انکار کرد.

شاعر می‌گوید:

واحذر مجادلة الرجال فإنها
تدعو إلى الشحناء والشنآن
وإذا اضطررت إلى الجدال ولم تجد
بك مهربًا وتلاقت الصفان
فاجعل كتاب الله درعًا سابغًا
والشرع سيفك وابد في الميدان
والسنة البيضاء دونك جُنة
واركب جواد العزم في الجولان
واثبت بصبرك تحت ألوية الهدى
فالصبر أوثق عدة الإنسان
واطعن برمح الحق كل معاند
لله در الفارس الطعان
واحمل بسيف الصدق حملة مخلص
متجردًا لله غير جبان

یعنی:

حذر کن از مجادله با چنین مردانی،

زیرا مجادله موجب بر افروختن دشمنی و کینه می‌شود

و در صورتی که ناچار به جدال شدی،

و راه گریزی نداشتی و دو طرف در مقابل هم قرار گرفتید،

از قرآن همچون زرهی جنگی استفاده کن

و شریعت را شمشیر قرار ده و در میدان مبارزه نمایان شو،

سنّت منوّر را در جلو سپر کن،

با اسب عزم و اراده‌ی راسخ وارد میدان جنگ شو،

با صبر و بردباری در زیر لوای هدایت ثابت قدم باش،

با رُمح (نیزه) حق بر هر معاندی و انکار کننده‌ی حق ضربه بزن،

در پناه خدا محفوظ باشی، سواره و ضربه زن بجنگ،

با شمشیر صداقت و راستگویی مخلصانه

و با شجاعت در راه خدا حمله ور شو.

همانگونه که علمای اهل سنّت و جماعت و اهل حل و عقد در جلسات و مجالس طائفه و قبایل خود نقش بسزایی در رهبری مسلمانان به جانب خیر و نیکی ایفا می‌کنند، به همان صورت هم می‌توانند موضعگیری‌های سیاسی و پیمان حزبی با دیگر طوائف و فرقه‌های دیگر را بر اساس فقه مصالح و مفاسد بر مبنای قواعدی که ظوابط سیاست شرعی تعیین می‌کنند، ببندند. ولی این مسأله علمای مسلمین و دعوتگران را از تبلیغ و آموزش اصول منهج و راه و روش اهل سنّت و تربیت مردم بر آن اصول و قواعد و دعوت بسوی آن باز نمی‌دارد، در عین حال آن‌ها را از عقائد فاسد که در میان مردم رایج شده بر حذر می‌دارد و نسبت به عواقب سوء آن هشدار می‌دهد. به ‌امید آنکه مسلمانان از آن افکار و عقاید متأثر نشوند، چرا که طرفداران آن عقاید، شب و روز، پنهان و آشکارا، بدون وقفه و با نشاط و بدون سُستی برای نشر و تبیلغ آن کوشا هستند. بهترین الگوی ما رسول خدا  ج است که بعد از هجرت به مدینه نخستین اقدامش بستن پیمان و معاهداتی بود که در سایه دولت اسلام، زندگی توأم با امنیت و آرامش را برایشان تأمین کرد، در همان حال قرآن ماهیّت یهود و تاریخ و اخلاق ایشان را به مسلمانان معرفی می‌کرد تا حقیقت یهودیان را بشناسند و فریبشان را نخورند و زمانی که ‌یهود در عهد و پیمانشان خیانت کردند، صف مسلمین در مقابلشان مسلّح و آماده باشد.

کسی که در مورد حرکت تاریخ اسلام مانند مرحله‌ی جنگ‌های صلیبی دوران نورالدّین و صلاح الدّین، زمان عثمانی در دوران سلطان محمّد فاتح و غیره و جهادگران و مرزبانان عصر یوسف بن تاشفین تحلیل نماید، ملاحظه می‌کند که عوامل و علل پیروزی‌های متعدد ایشان صفای عقیده و درستی راه و روش و عمل به شریعت خدا در نظام و حکومت و وجود رهبری ربّانی بود که در پرتو نور خدا نظر می‌کرد و توانایی داشتند طبق سنّت‌های الهی و علل و اسباب تشکیل و سقوط دولت‌ها و نیز با تحلیل و شناخت جوامع و بررسی مراحل تاریخی ملت‌ها و اسرار تاریخ و نقشه و خط مشی دشمنان صلیبی و یهودی و ملاحده و فرقه‌های باطنیّه و اهل بدعت، برای ملّت‌ها تربیت کنند، و در برخورد با هر عاملی حق طبیعی آن را ادا کنند، بنابراین قضایای فقه جهاد نهضت‌ها دارای برنامه‌های متعدد و مرتبط با همدیگر هستند که بدون فهم قرآن و سنّت و ارتباط آن‌ها با فقه و فهم سلف و نیاکان شایسته، آگاهی از ویژگی‌ها، اسباب و عوامل فراز و نشیب‌ها، ظفر و شکست‌ها و استفاده‌ از تاریخ اسلامی ‌و تجارب جنبش‌ها دست یافتنی نیستند.

محقّق و پژوهشگر تاریخ نهضت‌های اسلامی ‌‌یقین خواهد یافت که ‌این امّت اسلام زمانی رهبری جهان را از دست داد که نسبت به خدا و پیغمبرش بی‌وفایی کرد و می‌داند که شکست‌های نظامی ‌پی‌در‌پی پایان یافتنی است، امّا شکست و سقوط فرهنگی زخم کشنده و بسیار خطرناکی است، زیرا انسان مسلمان و خانواده‌ی اسلامی ‌و جوامع مؤمن و مسلمان و حکومت اسلامی ‌از مبنای فرهنگ صحیح و پایه‌های محکم قرآن و سنّت و سنّت خلفای راشدین، پیروی کردند.

وظیفه ما این است که به قوانین و احکام دین پایبند باشیم و یقین داشته باشیم که سعادت واقعی آن نیست که ثمره‌اش را در کوتاه مدّت برداشت کنیم، بلکه سعادت در آن است که توفیق الهی نصیب‌مان گردد و به رضایت او امیدوار باشیم.

لازم به ذکر است که در تحلیل و بررسی و نوشتن دوران خلافت راشده، سعی کردیم کلمات را گزینش کنیم، جملات و سطرها را تصفیه نماییم تا بهتر بتوانیم حقیقت این دوران را بر اساس روایات صحیح و معتبر معرفی کنیم. امید است فرزندان مسلمانان با مطالعه‌ی این مقطع تاریخی به علمی گسترده و فهمی دقیق و درکی درست و فراگیر از اسلام، دست یابند.

امیدواریم خداوند متعال این تلاش ناچیز حقیر را برکت و فزونی بخشد و باعث شود دعوتگرانی که نامشان را نمی‌دانیم و نمی‌شناسیم و تاریخ آثارشان را خواهد دید و ثبت خواهد کرد، از اشتباهات و لغزش‌ها در امان بمانند، آنانی که حق را بخوبی شناخته‌اند و دریافته‌اند که نیک بختی وسعادت در عمل و یاری و طرفداری از حق است، لذا به حق عمل می‌کنند و از آن دفاع می‌کنند و علی رغم مشکلات و سختی‌هایی که در مسیر دعوت اسلامی دارند، باز هم جانب حق را می‌گیرند، در نتیجه به علّت صداقت و اخلاصشان در پیروی از رسول‌الله  ج، خداوند آن‌ها را یاری می‌کند و موفق می‌گرداند. دعوتگران مذکور علاوه بر دانشجویان و طلاّب، نوشته‌هایشان به اندازه‌ی خون شهداء ارزش دارد، تاجران و ثروتمندانی که با کمک‌های مالی شان این کاروان را از پشت صحنه‌ یاری دادند، به زبان حال می‌گویند: ﴿لَا نُرِيدُ مِنكُمۡ جَزَآءٗ وَلَا شُكُورًا٩ إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا يَوۡمًا عَبُوسٗا قَمۡطَرِيرٗا١٠ [الإنسان: ٩-١٠]

یعنی: «ما از شما پاداش و سپاسگزاری نمی‌خواهیم، ما (از عذاب) پروردگارمان می‌ترسیم‌، از (عذاب) روز بس ترشرو و سخت اخموئی (که قیامت نام دارد)».

آری! این‌ها سپاهیان گم نام خداوند در دنیا هستند که فردا در بهشت جاویدان، شخصیّت‌هایی بلند مرتبه و بزرگوار خواهند داشت، باید توجّه داشته باشیم که طوفانی تند برای نابودی عقیده واسلام در حال وزیدن است و دشمنان اسلام، اعم از صلیبی‌ها، یهودی‌ها، بی‌دینان ملحد، باطنی‌ها و مبتدعان برای نابودی پیشوایان و بزرگان دین در میدان علم، آداب و سیاست در تلاشند و می‌خواهند تاریخ ما را مخدوش و آلوده کنند و در نتیجه تاریخ را از ما بگیرند، تا ما ملّتی بدون تاریخ بمانیم، امّتی که تاریخ (و ریشه) نداشته باشند، هرگز صلاحیّت و ارزشی ندارد و امّتی که شخصیّت‌ها و مردان نام آور نداشته باشد، چه‌ارزشی دارد؟ و ارزش و بهای دینی که در مدّت‌های مدید تاریخ در میانشان راد مردانی نساخته باشد، چیست؟ آیا در چنان وضعیّتی می‌توانیم از گذشته عبرت و پند بگیریم، در چنین شرایطی است که دشمنان اسلام، به اهداف مورد نظر خود می‌رسند و نیرنگ‌هایشان عملی خواهد شد، ما در عمل نسبت به رسالتمان و باز سازی فرهنگ مان توفیقی نخواهیم داشت.

واقعاً انسان در عصر محرومیّت از قوانین و برنامه‌های خداوند، غرق در مصیبت‌ها و سرگردانی‌ها دست و پا می‌زند، در حالی که راه نجات و درمان بیماری‌هایشان فقط در اسلام است، آیا مسلمانان برای خودشان ارزش قائلند و حاضرند با اعتماد به نفس و افتخار به تاریخ و عقیده‌شان برای نجات انسان‌ها تلاش کنند؟!

شاعر می‌گوید:

و من العجائب و العجائب جمة
قرب الحبيب و ما إليه وصول
كالعيس في البيداء يقتلها الظمأ
و الماء فوق ظهورها محمولُ

از شگفتی‌هاست! و شگفتی‌ها زیاد است.

که ‌یار در خانه و ما از آن محرومیم.

مانند: شتر سرخ مو که در صحرا از تشنگی می‌میرد

در حالی که آب را بر پشتش حمل می‌کند.

آیا ممکن است آن چنان به اسلام باز گردیم که اعتقادات و رفتار و گفتارمان بر مبنای دستورات اسلام اصلاح شود و ما را به قرآن مأنوس کند و به آن مرحله‌ از درک و شعور اجتماعی برسیم که ‌انتساب به محمد  ج و دینش را افتخار بدانیم و عمل به دین و سنت خلفای راشدین: ابوبکر، عمر، عثمان و علی  ش و دیگر صحابه را ضرورتی اجتناب ناپذیر بدانیم و حلقه‌ای متصل به آن جمع باشیم، کسانی که همواره در طول تاریخ دین و رسالت محمد  ج را یاری داده‌اند؟

پیش از معرفی منابعی که در تألیف این کتاب با آن‌ها در ارتباط بوده‌ام، لازم می‌دانم اعتراف کنم که اگر توفیق خداوند، سپس تلاش علمای اهل سنّت و دانشجویان و صاحب نظرانی که بر عقیده آن‌ها هستند نبود، به تنهایی نمی‌توانستم از عهده‌ی این کار بسیار مهم برآیم، لذا اقرار می‌کنم که از رساله‌های علمی، اعم از چاپ شده و چاپ نشده، هم از نظر موضوع و هم از لحاظ روش و هم از جنبه‌ی حکم بر صحّت و سقم روایات و رجوع به منابع جدید تاریخی و غیره‌استفاده کرده‌ام، تلاش کرده‌ام در نگارش و نقد و بررسی این کتاب از زحمات دیگر اساتید، خصوصاً دکتر اکرم ضیاء العمری که بر بسیاری از رساله‌های (رساله = پایان نامه دکترا و غیره) مربوط به این موضوع اشراف داشتند، بهره برده‌ام. علاوه بر این از کتاب‌های ایشان از جمله: «السیرة ‌النبویة ‌الصحیحة و عصر الخلافة الراشدة» و کتاب‌هایی که زیر نظر ایشان نوشته شده، مانند: رساله‌ی: «الخلافة الراشدة و الدولة الامویة من فتح الباری» دکتر یحیی و رساله‌ی عبدالعزیز مقبل که خلافت ابوبکر صدّیق را از کتاب‌های سنّت (حدیثی) و تاریخ با نقد و بررسی روایات به استثنای جنگ‌های مرتدین، گردآوری کرده است و رساله‌ی دکتر عبدالعزیز بن محمد فریح در تحقیق کتاب: «محض الصواب فی فضائل امیر المومنین عمر بن الخطاب»[٦] و رساله‎ی «مقتل عثمان بن عفّان» نوشته‎ی دکتر محمد بن عبدالله عنان و «خلافة علی بن ابی طالب» نوشته‎ی عبدالحمید علی ناصر و دیگر رساله‎های دانشگاهی که تحت نظارت دیگر اساتید نوشته شده‎اند مانند: «تحقیق مواقف الصحابة فی الفتنة من روایات الطبری و المحدثین» و رساله‎ی دکترای محمد محزون در تحقیق موضع صحابه در برابر فتنه و آشوب‌ها و کتاب «عبدالله بن سبأ و أثره فی أحداث الفتنة فی صدر الاسلام» اثر سلیمان عوده و رساله‎ی: «دور المرأة السیاسی فی عهد النبی و الخلفاء الراشدین» نوشته‎ی خانم اسماء محمد احمد زیاده و دیگر رساله‌ها هم از لحاظ جمع آوری مطالب و هم از لحاظ سند و اعتبار آن استفاده کرده‌ام، فضل و احسان از آن خداست.

سپس از اساتید و برادران محترمی‌که شرایط نوشتن این کتاب‌ها را برایم فراهم کرده‌اند، متشکرم و شایسته است که برای این بزرگواران در غیابشان دعای خیر مسئلت کنم، از خداوند متعال می‌خواهم که تلاش و زحمتشان را در روزی که مال و فرزند نفع نمی‌رساند، جز کسانی که با قلبی سالم به نزد خدا باز گردند؛ در ترازوی اعمالشان قرار دهد.

امّا منابعی که در این بحث تحقیقی مورد استفاده قرار دادیم، به شرح زیر است:

١- کتاب‌های حدیث:

از کتاب‌های ششگانه: (صحیح بخاری، صحیح مسلم، سنن ابوداود، ترمذی، نسائی و ابن ماجه) و موطأ امام مالک و مسند امام احمد به ترتیب استفاده کردم و برای استخراج موضوع تاریخی که با دوران خلافت راشده مرتبط است، از مصنف عبدالرزاق، ابن ابی شیبه، مستدرک حاکم، سنن الکبری بیهقی، سنن سعید بن منصور، مسند حمیدی، طیالسی، سنن ترمذی، مجمع الزوائد، کشف الأستار عن زوائد البزار، موارد الظمآن إلی زوائد ابن حبان، معجم کبیر طبرانی، سنن دارقطنی استفاده نمودم، با تلاش و زحمت محققین محترم که کتاب‌های مذکور را تحقیق کرده‌اند و صحّت و ضعف روایات نیز توجّه داشته و بهره‌ی لازم را برده‌ام.

٢- کتاب‌های شرح حدیث:

مهم‌ترین شرح‌هایی که مورد استفاده قرار داده‌ام عبارتند از:

الف- فتح الباری ابن حجر.

ب- شرح نووی بر صحیح مسلم که موضوعات و مطالب تاریخی است. این دو کتاب شایان ذکر و تقدیر است و نیز تعلیقات ابن حجر و نووی بر برخی حوادث تاریخی بسیار با اهمیّت اند.

٣- کتاب‌های تفسیر:

مهم‌ترین کتاب‌های تفسیر مورد استفاده عبارتند از:

تفسیر طبری، قرطبی و ابن کثیر، شایان ذکر است که بیش از تفاسیر به تعلیقاتی که بر این تفاسیر نوشته‌اند، توجّه نموده‌ام، زیرا بیشتر این روایات در کتاب‌های حدیثی و تاریخی وجود دارد.

٤- کتاب‌های عقیده:

مهم‌ترین کتاب‌های عقیده‌ی مورد استفاده به ترتیب عبارتند از: «منهاج السنة النبویة» ابن تیمیه، «شرح عقیدة الطحاویه» ابن ابی العزالحنفی، «الإبانة فی اصول الدیانة» اشعری، «الاعتقاد» بیهقی، «الشریعة» آجرّی.

از کتاب‌های دیگر در باب عقیده‌استفاده نمودم و به نقل اقوال و نظریات سلف در خصوص خلفای راشدین و صحابه پرداختم.

٥- کتاب‌های فقه:

مهم‌ترین این کتاب‌های فقهی مورد استفاده، عبارتند از: «المغنی» ابن قدامه، «المجموع» نووی و «بدایة المجتهد» ابن رشد.

از دیگر کتاب‌های فقهی نیز استفاده بردم و از این کتاب‌ها در مسائل فقهی و قضایی که خلفای راشدین، اجتهاد کرده‌اند، بهره بردم.

٦- کتاب‌های ادبی:

برخی از ابیات منسوب به خلفای راشدین یا ابیاتی که در بین مردم بعنوان ضرب‌المثل رایج شده‌اند استفاده شده، یا از کتاب‌های ادبیات و شعر (عربی) استفاده نموده‌ام، از آنجایی که کتاب‌های ادبیات به صورت مستند وجود ندارد، در آن‌ها روایت صحیح و نادرست به چشم می‌خورد، تصمیم گرفتم ادبیات و اشعاری را که با قرآن و سنّت و اخلاق نسل نمونه و جاویدان (صحابه) همخوانی و سازگاری داشته باشد، برگزینم.

مهم‌ترین کتاب‌های ادبی مورد استفاده عبارتند از: «عیون الاخبار»، ابن قتیبه و «الأدب الاسلامی فی عهد النبوة» نایف معروف.

٧- کتاب‌های زهد و موعظه:

از کتاب‌های زهد، به نقل و اقوال خلفای راشدین در خصوص زهد و پارسایی پرداختم، مهم‌ترین این کتاب‌ها عبارتند از: «عدة الصابرین و ذخیرة الشاکرین» و «مدارج السالکنین» ابن قیم، «مختصر القاصدین» احمد بن عبدالرحمن مقدسی و غیره.

٨- کتاب‌های فرقه‌ها و مذاهب:

مهم‌ترین منبع در این موضوع هم «الفصل فی الملل و الأهواء و النّحل» أبی محمّد بن حزم ظاهری و «أصول مذهب الشّیعة الإثنی عشریه» دکتر ناصر قفاری.

٩- کتاب‌های سیاسی و حکومتی:

مهم‌ترین منبع در این موضوع هم کتاب «نظام الحکومة الاسلامیة» کتانی که مشهور به تراتیب الاداریة‌ است و کتاب «نظام الحکم فی الشّریعة و التّاریخ الاسلامی» ظافر قاسمی‌ بوده‌ است.

١٠- کتاب‌های منابع بیوگرافی و زندگینامه و تراجم:

بارزترین اثر این موضوع هم عبارتند از: «سیر أعلام النبلاء» ذهبی و «شذرات الذّهب فی أخبار من ذهب» عبد الحیّ حنبلی، «اسد الغابة» ابن أثیر، «سیر السلف» ابوالقاسم اصفهانی.

١١- کتاب‌های جرح و تعدیل:

مهم‌ترین منابع این موضوع هم عبارتند از: «تهذیب الکمال فی أسماء الرّجال» حافظ مزّی، «الجرح و التّعدیل» ابن ابی حاتم، «الثّقات» ابن حبّان، «الکامل فی ضعفاء‌الرّجال» ابن عدی.

١٢- کتاب‌های تاریخ:

مهم‌ترین منابع تاریخی که در تألیف این کتاب از آن‌ها بهره برداری کرده‌ام، تاریخ طبری است. طبری در این کتاب، روایات صحیح، ضعیف و موضوع را همراه با أسانید، در موضوعات عقیده، احکام شرعی و حوادث و اختلافات صحابه را نقل کرده است. لذا لازم است روایات این کتاب را از غربال جرح و تعدیل بگذرانیم. باید روایات مبتدعان، روافض، دروغگویان و راویان مجهول را برای مخاطبان توضیح دهیم و معرفی کنیم که در این موضوع از کتاب‌های: «استشهاد عثمان و وقعة الجمل فی مرویّات سیف بن عمر فی تاریخ الطّبری» نوشته‌ی خالد الغیث و«مرویات ابی مخنف فی تاریخ الطبری»، تألیف دکتر یحیی ابراهیم یحیی و کتاب: «اثر التشیع علی المرویات التاریخیة» دکتر عبدالعزیز نور ولی و «البدایة و النهایة». ابن کثیر استفاده کرده‌ام.

کتاب‌های فوق، مهم‌ترین منابعی است که در این نوشتار به آن‌ها مراجعه کردم[٧] و علاوه بر این‌ها به منابع و نوشته‌ها و تألیفات جدید، بسیار بهره برده‌ام، گفتنی است که در تصحیح حکم روایات، بویژه روایاتی که مربوط به عقاید، احکام و صحابه است، دقّت فراوان نموده‌ام، فقط به نقل اقوال علمای متخصص در این علم پرداخته‌ام. لذا این کتاب حاصل فضل و لطف خدا، سپس همکاری علمای متخصص است که از نوشته‌های آن‌ها استفاده کردم، سعی کرده‌ام که صحنه‌های حوادث تاریخی را از روایات صحیح انتخاب کنم، به ترتیب روایات صحیح و سپس روایات حسن را ذکر کرده‌ام و در خودداری از نقل روایات ضعیف به هیچ عنوان سهل انگاری نکرده‌ام، امّا برای تکمیل حوادث تاریخی تا آنجا که با روایات صحیح و حسن و با روح عصر سازگار باشد، از آن‌ها استفاده نموده‌ام. مباحثی که با عقیده و شریعت ارتباطی نداشته و وارد بحث تحقیق و بررسی می‌شوند، چون شبهات و افتراهای روافض و مستشرقین و برخی از نویسندگان معاصر با آن‌ها درهم آمیخته شده و پاسخ را بعد از وارسی درست، بیان کرده‌ام. خیلی جدّی به این اصل پایبند بودم که عقیده و منهج اهل سنّت را در خصوص دوران خلافت راشده به تصویر کشیده و به شبهات پاسخ بدهم. بویژه دوران عثمان و علی ب که با افکار متنوع بسیاری از برادران در خصوص دوران خلافت راشده برخوردم، ولی به یاری و اراده‌ی خداوند آنچه را شایسته‌ی آن عصر است منعکس نمودم. امیدوارم توفیق الهی قرین حال ما گردد.

با توجّه به اهمیّت اجتهاد‌های حسن بن علی در فقه سیاست شرعی و فقه مصالح و مفاسد پنجمین کتاب این سلسله را به زندگینامه‌ی ایشان اختصاص دادیم، چرا که اجتهادات او موجب شد به خاطر صلح، از خلافت بنفع معاویه کناره گیری کند و در نتیجه با موانع و مشکلات در حین اتخاذ این تصمیم روبرو شد و شرایط موجود در آن زمان موجب شد که آن بزرگوار اقدام به صلحی کند که امّت اسلامی دوباره متحّد و یکپارچه شود و پیش بینی پیامبر تحقق پیدا کند که فرموده بود: «ابني هذا سیداً ولعل الله‌ أن يصلح به بین فئتين من المسلمين».[٨] (این پسرم آقاست، امید می‌رود خداوند بوسیله‌ی‌ او بین دو گروه ‌از مسلمانان صلح ایجاد کند).

و نیز با کناره گیری حسن بن علی از خلافت و بیعت با معاویه، مدّت خلافت نبوّت که سی سال است به پایان رسید، به دلیل حدیثی است که رسول خدا  ج فرمود: «خلافة النبوة ثلاثون سنة، ثم یؤتی الله‌ الملك، أو ملکه من یشاء»[٩]:

(خلافت) نبوت سی سال است، سپس خداوند پادشاهی را می‌آورد یا پادشاهی را به هر کس که بخواهد می‌دهد. رسول‌الله می‌فرماید: «الخلافة في امتي ثلاثون سنه ثم ملك بعد ذالك»[١٠] (خلافت در امت من سی سال است، بعد از آن سی سال، پادشاهی است).

ابن کثیر در تعلیقی بر این حدیث می‌نویسد: «سی سال با دوره‌ی شش ماهه خلافت حسن بن علی کامل شده است، چون او در ربیع الاوّل سال (٤١هـ) از خلافت کناره گیری کرد و رسول‌الله نیز در ربیع الاول سال(١١هـ) وفات کرده است، به این ترتیب سی سال خلافت کامل شده و این از نشانه‌های نبوت است.[١١] لذا حسن بن علی پنجمین خلیفه راشد است و با کتاب حسن بن علی، به طور خلاصه مسائل مهمی‌از آنچه مربوط به بررسی دوران خلافت راشده، شاخصه‌ها، اسباب بر چیده شدن، نظام حاکمیّت، خصوصیات و صفات آن نسل، رهبری، فرماندهی، قوانین و کنترل بحران‌ها در آن، استنباط احکام و راه‌های پیشرفت و جایگاه زن در آن دوران و مؤسسات دولتی و با معرفی و بررسی فهم عبادت خداوند متعال از دیدگاه آن نسل، کامل و به پایان می‌رسد.

در این کتاب سعی بر آن داشتیم که جوانب مختلف شخصیّت علی س را مورد بررسی قرار دهیم که زندگی علی س برگی درخشان در تاریخ اسلام است، او یکی از پیشوایانی است که مسلمانان از راه و روش و اقوال و کردارش در زندگی الگو می‌گیرند و زندگی ایشان از قویترین منابع ایمانی و عواطف صحیح در فهم دین به شمار می‌آید. به همین دلیل است که از وی تعامل با آداب و رسوم و سفارشات نیکو را می‌آموزیم، یاد می‌گیریم که چگونه طبق دستورات و قوانین قرآن زندگی کنیم و از رهنمودهای پیامبر  ج استفاده کنیم و از او پیروی کنیم، به تقوا و بیم از عظمت خداوند اهمیّت بدهیم و خالصانه او را عبادت کنیم، به دنبال اجر و پاداشی باشیم که نزد خداوند متعال است و موفقیّت و سعادت دنیا و آخرت را تأمین می‌کند و تأثیر این مفاهیم در زندگی مسلمانان و پیشرفت و پویایی آن‌ها و قیام برای ایفای نقش این فرهنگ و تمدن بسیار زیاد است. به همین دلیل تلاش کردیم که شخصیّت و دوران علی را بر حسب توان، بدون ادعای عصمت و پاک دانستن او از لغزش، بررسی و منعکس کنیم. در حالی که هدف و مقصود ما رضای خداوند بوده و بس. از خداوند امید پاداش خیر دارم، چرا که در مشکلات و طلب یاری فقط باید از او درخواست کمک کنیم، قطعاً ما به فضل و لطف او نیازمندیم و نام او پاک‌ترین نام‌ها و او شنونده دعاهاست.

به لطف خدا تألیف این کتاب در تاریخ ١٧ربیع الاوّل /١٤٢٤ برابر با ٧ یونیوی ٢٠٠٣ پنج دقیقه مانده به ساعت یک بعد از ظهر به پایان رسید.

با توسل به نام‌های نیکو و صفات اعلای خداوند از الله جل جلاله می‌خواهم که این تلاش را خالصانه برای رضای خود بپذیرد و این نوشته را برای بندگانش مفید و سودمند گرداند. امیدوارم در برابر هر حرف ثواب و پاداشی در میزان نیکی‌هایم قرار دهد، از خداوند می‌خواهم به تمام برادرانی که مرا با هر چه در اختیار داشتند، یاری دادند تا این تلاش متواضعانه به سرانجام برسد، پاداش خیر دهد و از تمام کسانی که این کتاب را مطالعه می‌کنند انتظار دارم مرا از دعای خیرشان فراموش نکنند که محتاج پروردگار آمرزنده‌ام و می‌گویم:

﴿رَبِّ أَوۡزِعۡنِيٓ أَنۡ أَشۡكُرَ نِعۡمَتَكَ ٱلَّتِيٓ أَنۡعَمۡتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَٰلِدَيَّ وَأَنۡ أَعۡمَلَ صَٰلِحٗا تَرۡضَىٰهُ وَأَدۡخِلۡنِي بِرَحۡمَتِكَ فِي عِبَادِكَ ٱلصَّٰلِحِينَ١٩ [النمل: ١٩]

یعنی: «پروردگارا! چنان کن که پیوسته سپاسگزار نعمت‌هائی باشم که به من و پدر و مادرم ارزانی داشته‌ای و (مرا توفیق عطاء فرما تا) کارهای نیکی را انجام دهم که تو از آن‌ها راضی باشی (و من بدان‌ها رستگار باشم) و مرا در پرتو مرحمت خود از زمره بندگان شایسته‌ات گردان».

خداوندمتعال می‌فرماید: ﴿مَّا يَفۡتَحِ ٱللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحۡمَةٖ فَلَا مُمۡسِكَ لَهَاۖ وَمَا يُمۡسِكۡ فَلَا مُرۡسِلَ لَهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِۦۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ٢ [فاطر: ٢]

یعنی: «خداوند (درِ خزائن) هر رحمتی را برای مردم بگشاید، کسی نمی‌تواند (آن را ببندد و) از آن جلوگیری نماید، خداوند هر چیزی را که باز دارد و از آن جلوگیری کند، کسی جز او نمی‌تواند آن را رها و روان سازد، او توانا و کار بجا است. (لذا نه در کاری در می‌ماند و نه کاری را بدون حکمت انجام می‌دهد). (هر رحمتی را خداوند برای مردم بگشاید، کسی نمی‌تواند از آن جلوگیری کند و آنچه باز دارد، کسی جز او نمی‌تواند آن را رها سازد و او عزّتمند وحکیم است)».

وصلى الله على سیدنا محمد وعلى آله وصحبه وسلم

سبحانك اللهم وبحمدك أشهد أن لا إله إلا أنت أستغفرك و أتوب إلیك

و آخر دعوانا أن الحمدلله رب العالمین.

فقیر بخشش پروردگار و رحمت و رضوانش

علی محمد صلابی

خوانندگان گرامی! مؤلف این کتاب خوشحال می‌شود که ملاحظات و نظرات شما را در مورد کتاب‌هایش بداند، و از شما درخواست دعای نیک دارد.

[١]- مقصود مؤلف از شیعه و شیعیان در اینجا همان شیعیان صفوی می‌باشد و نه شیعیان علوی.

[٢]- سلسلة الأحادیث الصحیحة (٢/٦٤٧، ٦٤٨).

[٣]- مسلم (٢/٥٩٢).

[٤]- سلسلة الأحادیث الصحیحة (٢/٦٤٧، ٦٤٨).

[٥]- کتاب «اهل بیت از خود دفاع می‌کند» و کتاب «تکامل فکر سیاسی شیعه از شورا تا ولایت فقیه» در سایت "کتابخانه عقیده" در دسترس عموم می‌باشد. www.aqeedeh.com

[٦]- مؤلف این کتاب یوسف بن حسین بن عبدالهادی؛ دمشقی، صالحی، حنبلی است.

[٧]- کتاب‌های مذکور به زبان عربی بوده و اگر برای تحقیق و بررسی به آن‌ها احتیاج داشتید با سایت "کتابخانه عقیده" تماس بگیرید. www.aqeedeh.com

[٨]- بخاری ش/٣٧٤٦

[٩]- صحیح سنن ابوداود ٣/٨٧٩

[١٠]- سنن ترمذی با شرح الاحوذی (ج٦/ ص٣٩٥-٣٩٧).

[١١]- البدایة و النهایة (١٦/٨).