پایان
این مطالب که مشاهده میفرمائید، عبارتست از جمعبندی و ترتیب فصول این کتاب که خداوند متعال آن را برایم میسّر نمود و من آن را (سیرهی امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب... و شخصیت و عصر او) نامیدم. اگر مطلب صواب و حق در آن وجود دارد، از فضل و لطف خداوند متعال است، بنابراین او را میستایم تا وقتی که راضی میشود و به هنگام خشنودی هم او را میستایم و بعد از خشنودی هم او را سپاس میگویم و اگر مطلب اشتباهی در آن وجود دارد، بخاطر آن از خداوند متعال طلب مغفرت میکنم و به سوی او توبه مینمایم و میگویم که الله و رسولش از آن بری هستند. همین کافی است که من کوشیدهام دچار اشتباه نشوم و امید دارم که از پاداش و اجر محروم نشوم، و از خداوند متعال میخواهم که این کتاب را برای برادران مسلمان موجب بهره و استفاده قرار دهد و میخواهم هر کس آن را میخواند، در دعایش مرا فراموش نکند، زیرا دعای برادر برای برادرش غائبانه إنشاءالله مستجاب است. این کتاب را با این گفته خداوند متعال پایان میدهم که میفرماید:
﴿وَٱلَّذِينَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ يَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِي قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّكَ رَءُوفٞ رَّحِيمٌ١٠﴾ [الحشر: ١٠].
و نیز این سخن شاعر ابو محمّد محقانی را یاد آوری میکنم که میگوید:
قل: إن خير الأنبياء محمّد
وأجل من يمشي على الكثبان
وأجل صحب الرسل صحب محمد
وكذلك أفضل صحبه العمران[٤٣١٦]
رجلان قد خُلقا لنصر محمد
بدمي ونفسي ذانك الرجلان
فهما اللذان تظاهرا لنبينا
في نصره وهما له صهران
بنتاهما أسنى نساء نبينا
وهما له بالوحي صاحبتان
أبواهما أسنى صحابة أحمد
يا حبذا الأبوان والبنتان
وهما وزيراه اللذان هما هما
لفضائل الأعمال مستبقان
وهما لأحمد ناظراه وسمعه
وبقربه في القبر مضطجعان
كانا على الإسلام أشفق أهله
وهما لدين محمد جبلان
أصفاهما أقواهما أخشاهما
أتقاهما في السر والإعلان
أسناهما أزكاهما أعلاهما
أوفاهما في الوزن والرجحان
صديق أحمد صاحب الغار الذي
هو في المغارة والنبي اثنان
أعني: أبا بكر الذي لم يختلف
من شرعنا في فضله رجلان
هو شيخ أصحاب النبي وخيرهم
وإمامهم حقا بلا بطلان
وأبو المطهرة التي تنزيهها
قد جاءنا في النور والفرقان
أكرم بعائشة الرضا من حرة
بكر مطهرة الإزار حصان
هي زوج خير الأنبياء وبكره
وعروسه من جملة النّسوان
هي عرسه، هي أنسه هي إلفه
هي حبه صدقا بلا إدهان
أو ليس والدها يصافي بعلها
وهما بروح الله مؤتلفان
لما قضى صديق أحمد نحبه
دفع الخلافة للإمام الثاني
أعني به: الفاروق فرق عنوة
بالسيف بين الكفر والإيمان
هو أظهر الإسلام بعد خفائه
ومحا الظلام وباح بالكتمان
ومضى وخلى الأمر شورى بينهم
في الأمر فاجتمعوا على عثمان
من كان يسهر ليلة في ركعة
وترا فيكمل ختمة القرآن
ولي الخلافة صهر أحمد بعده
أعني عليَّ العالم الرباني
زوج البتول أخا الرسول وركنه
ليث الحروب منازل الأقران
سبحان من جعل الخلافة رتبة
وبنى الإمامة أيما بنيان
واستخلف الأصحاب كي لا يدعي
من بعد أحمد في النبوة ثاني
أكرم بفاطمة البتول وبعلها
وبمن هما لمحمد سبطان
غصنان أصلهما بروضة أحمد
لله در الأصل والغصنان
أكرم بطلحة والزبير وسعدهم
وسعيدهم وبعابد الرحمن
وأبي عبيدة ذي الديانة والتقى
وامدح جماعة بيعة الرضوان
قل خير قول في صحابة أحمد
وامدح جميع الآل والنسوان
دع ما جرى بين الصحابة في الوغى
بسيوفهم يوم التقى الجمعان
فقتيلهم منهم وقاتلهم لهم
وكلاهما في الحشر مرحومان
والله يوم الحشر ينزع كل ما
تحوي صدورهم من الأضغان
والويل للركب الذين سعوا
إلى عثمان فاجتمعوا على العصيان
ويل لمن قتل الحسين، فإنه
قد باء من مولاه بالخسران
لسنا نكفر مسلما بكبيرة
فالله ذو عفو وذو غفران
بگو! بهترین پیامبران محمّد است و بزرگترین کسی است که بر روی تپه شنی (زمین) راه میرود و بزرگترین یاران پیامبران، اصحاب محمّد ج هستند و نیز بزرگترین یاران پیامبر ج ابوبکر و عمر ب میباشند.
آن دو رادمردی که برای یاری محمّد آفریده شدند، با خون و جانم فدای آن دو راد مرد بشوم!
آن دو، کسانی هستند که برای یاری پیامبر ج دست همکاری به هم دادند
و آنها هر دو پدرزن پیامبر ج میباشند.
دختران آن دو تابناکترین زنان پیامبر ما هستند و آن دو دختر، بوسیله وحی آسمانی به همسری او انتخاب شدند.
پدران آن دو، نورانیترین صحابه احمد هستند، ای چه خوب پدران و چه خوب دخترانی!
و آن دو، معاون و وزیر پیامبر ج هستند و در راستای فضایل اعمال، گوی سبقت را از دیگران ربودهاند.
آنها چشم و گوش احمدند و در نزدیکی قبر وی درازد کشیدهاند. (مدفون شدهاند).
آنها در میان مسلمانان، برای اسلام دلسوزترین افراد بودند و برای دین محمّد به منزله دو کوه بودند.
پاکترین و قویترین و بیمناکترین و متقیترین افراد در آشکار و نهان میباشند!
نورانیترین و پاکیزهترین و برترین مسلمانان میباشد و کفهی ترازوی آنها به لحاظ وزن و برتری از ترازوی همگان سنگینتر است!
ابوبکر دوست و یار و یاور احمد است، یار غاری که او همراه با پیامبر ج دو نفری در غار بودند. منظورم همان ابوبکری است که در دین ما همگان بر فضیلت وی اتفاقنظر دارند.
او شیخ و استاد اصحاب پیامبر ج و بهترین آنان است و واقعاً امام آنهاست.
و پدر آن بانوی مطهری است که در نور و فرقان خبر پاکی و عفت وی به سوی ما آمد!
چقدر گرامی و بزرگوار است عایشهای که مورد رضایت و آزاده بود! دوشیزهای پاک و متعفف و پاکدامن...
او همسر بهترین انبیاء و دوشیزه و عروس وی از میان تعدادی از زنان است!
عایشه عروس، هم انس، هم الفت و محبوب صادق و بیریای پیامبر ج است!
مگر این پدرش نیست که با شوهر عائشه (محمّد ج) یکرنگ میشود و آن دو با روح خداوند متعال در یکدیگر جمع میشوند.
وقتی که صدیق احمد، جان به جان آفرین تسلیم کرد، خلافت را به امام دوّم واگذار کرد، منظورم فاروق است که میان کفر و ایمان با زور شمشیر فرق و جدایی افکند!
او پس از آنکه اسلام خفی و پنهان بود، آن را آشکار و ظاهر ساخت، و تیرگی و ظلمت را از بین برد و کتمان را نابود کرد،
او هم از جهان فانی رخت بربست و مسألهی خلافت به شوری واگذار شد و آنها در مورد عثمان به اتفاق رسیدند؛ کسی که شبی را در یک رکعت وتر بیدار میماند تا یک دوره ختم قرآن را در آن رکعت بخواند.
بعد از عثمان داماد احمد، یعنی علی آن عالم ربانی متولی خلافت شد.
همسر فاطمهی پارسا و بتول و عموزادهی پیامبر ج و رکن وی؛ شیر جنگها، و کسی که برای حریف طلبها به میدان میآمد.
پاک و منزه است خدایی که خلافت را رتبه رتبه قرار داد و سنگ بنای امامت را گذاشت آن هم چه گذاشتنی!
و اصحاب را به جانشینی منصوب کرد تا بعد از احمد کسی مُدّعی پیامبر دوّمی نشود.
فاطمهی بتول و شوهر او و فرزندان آنها که نوهی دختری محمّد ج هستند، چقدر محترم و بزرگوار هستند؟!
آن دو فرزند دو شاخه هستند که ریشهی آنها به باغچه احمد بر میگردد، مرحبا به این اصل و ریشه و آن دو شاخه!
طلحه و زبیر و سعد و سعید و عبدالرحمن و ابو عبیدهی دیندار و متقی هم چقدر محترم و بزرگوار هستند! و جماعت بیعت رضوان را مورد ستایش و مدح قرار بده!
در مورد اصحاب احمد بهترین سخن را بگو! و همه اهل بیت و زنان پیامبر ج را مورد مدح و ستایش قرار بده!
اختلاف واقع شده میان صحابه در حین درگیری در روزی که با هم برخورد کردند، را رها کن.
چه، کشتهشدگان از خود آنان هستند و قاتلانشان هم برای خودشان میباشند،
و هر دو طرف (قاتل و مقتول) در روز حشر، مورد رحم خداوند متعال قرار میگیرند.
و خداوند متعال در روز قیامت همه کینههای آنها را از سینههایشان نسبت بهیکدیگر میزداید. وای بر آن گروه سوار کاری که به سوی عثمان حمله کردند و متفقاً از او نافرمانی کردند. وای بر قاتل حسین، زیرا او با زیان و خُسران از طرف مولایش، بازگشته است. ما مسلمانی را بخاطر گناه کبیرهای کافر نمیکنیم، زیرا خداوند متعال دارای عفو و مغفرت است.
و شاعر میگوید:
أنا الفقير إلى رب البريات
أنا المسكين في مجموع حالاتي
أنا المظلوم لنفسي وهي ظالمتي
والخير إن يأتينا من عنده ياتي
لا أستطيع لنفسي جلب منفعة
ولا عن النفس لي دفع المضرات
والفقر لي وصف ذات لازم أبدا
كما الغني أبدا وصف له ذات
وهذه الحال حال الخلق أجمعهم
وكلهم عنده عبد له آت
من نیازمند پروردگار انسانها هستم، من در همه حالاتم مسکین و بیچاره هستم.
من مظلوم نفسم هستم و نفسم به من ظلم میکند و خیر و برکت اگر از نزد او بیاید، خواهد آمد.
من برای خویشتن نمیتوانم منفعتی را جلب کنم و نمیتوانم مفسده و زیانی را از آن دفع نمایم.
محتاج بودن ویؤگی همیشگی من است و بینیازی و توانگری صفت همیشگی ذات خداوند متعال است. و این حال، حال همه خلق است،
و همه آنها در نزد وی، بندهوار میآید...»
و شاعر میگوید:
اطلب العلم ولا تكسل فما
أبعد الخير على أهل الكسل!
احتفل للفقه في الدين ولا
تشتغل عنه بمال وحول
واهجر النوم وحصله فمن
يعرف المطلوب يحقر ما بذل
لا تقل قد ذهبت أربابه
كل من صار على الدرب وصل
در جست و جوی علم باش و تنبلی نکن!
زیرا خیر هیچگاه شامل تنبلان نمیشود!
به استقبال تفقه در دین برو! و با ثروت و قدرت و توانگری از آن رویگردان مشو!
و خواب را ترک کن و علم را بدست آور!
چون کسی که خواسته مطلوب را بشناسد، زحمت و تلاش خود را ناچیز میشمارد.
نگو که ارباب معرفت و علم دیگر رفتهاند،
زیرا هر کسی که در راه و مسیر علم قرار بگیرد و (زحمت بکشد) به آن میرسد.
(پاک و منزهی تو خدایا، حمد و ستایش تو را میگویم و شهادت میدهم که خدای حق جز تو وجود ندارد از تو طلب آمرزش دارم و به سوی تو توبه میکنم.
[٤٣١٦]- العمران: أبو بکر وعمر رضی الله عنهما.
احادیث ضعیف و ساختگی در رابطه با علی بن ابی طالب رضی الله عنه
١- خدا در شب معراج در رابطه با علی سه چیز را به من وحی کرد: اینکه او سالار مؤمنان است و امام متقیان است و فرمانده و مهتری بینظیر و یگانه است.
(موضوع) است، سلسله احادیث ضعیف آلبانی شماره (٣٥٣).
٢- سه کس سبقت جستهاند: یوشع بن نون به سوی موسی سبقت جسته، صاحب یاسین به عیسی سبقت جسته و علی بن ابی طالب به محمّد سبقت جسته.
(جداً ضعیف است) سلسله احادیث ضعیف، شماره ٣٥٨، و ضعیف الجامع شماره (٣٣٣٤).
٣- علی امام نیکوکاران است و قاتل فاجران است کسی که او را یاری دهد، یاری خواهد شد و کسی که او را خوار کند، خوار و درمانده خواهد شد.
(موضوع است) سلسله احادیث ضعیف آلبانی شماره ٣٥٧، و ضعیف الجامع (٣٧٧٩٩).
٤- مبارزهی علی بن ابی طالب با عمرو بن عبدود در روز خندق، تا روز قیامت از اعمال همه امتم افضلتر است!
(دروغ است) سلسله احادیث ضعیفه، شماره (٤٠٠).
٥- خدایا، بندهی تو علی بخاطر پیامبرت خودش را حبس کرده، پس پرتو و درخشش آن را به او بازگردان! (و در روایتی) خدایا او در طاعت تو و طاعت پیامبرت بوده، پس خورشید را برای او بیاور، اسماء گفت: دیدم که غروب کرد، سپس دیدم که بعد از آن غروب، دوباره طلوع کرد.
(موضوع است) سلسله احادیث ضعیف، شماره ٩٧١، آلبانی
٦- خداوند متعال به من دستور داده که چهار نفر را دوست داشته باشم و به من خبر داده که آنها را دوست میدارد، گفته شد: ای رسول خدا، آنها چه کسانی هستند؟ (و در روایتی: آنها را برای ما نامگذاری کن!) گفت: علی از آنهاست، این را سه بار میگوید، نیز ابوذر، سلمان و مقداد، به من دستور داد که آنها را دوست بدارم و به من خبر داده که آنها را دوست میدارد.
(ضعیف است) سلسله احادیث ضعیف، آلبانی، به شمارههای (١٥٤٩و ٣١٢٨) و ضعیف الجامع (١٥٦٦)، و ضعیف سنن ترمذی (٧٧١)، و ضعیف سنن ابن ماجه (٢٨)، المشکاه (٦٢٤٩)
٧- من شهر علم هستم، و علی دروازهی آن است، پس کسی که خواهان علم است، باید از در آن وارد شود.
(موضوع است). سلسله احادیث ضعیف، شماره (٢٩٥٥).
٨- من بندهی خدا و برادر رسول خدا و من صدیق اکبر هستم، بعد از من کسی این را نمیگوید مگر اینکه کذّاب است، هفت سال قبل از مردم نماز گذاردم.
(باطل است) ضعیف سنن ابن ماجه، شماره (٢٣).
٩- خدا به علی رحم کند، خدایا به هر جا که رفت، حق را با او بچرخان!
(جداً ضعیف است) سلسله احادیث ضعیف (٢٠٩٤)، و ضعیف الجامع (٣٠٩٥) و ضعیف سنن ترمذی (٧٦٧) و المشکاه (٦١٢٥).
١٠- علی با قرآن است و قرآن با علی است آن دو از هم جدا نمیشوند تا اینکه بر حوض کوثر وارد میشوند.
(ضعیف است) ضعیف الجامع شماره (٣٨٠٢)
١١- علی سردستهی مؤمنان است و مال و ثروت سردستهی منافقان است.
(ضعیف است) ضعیف الجامع (٣٨٠٥)
١٢- در شب معراج دربارهی علی سه چیز به من وحی شد: او سید و سالار مسلمین است، ولیّ متقین و رهبری بینظیر است.
(موضوع است) سلسلۀ احادیث ضعیف آلبانی ٤٨٨٩.
١٣- ای انس! برو سید عرب را برای من فرابخوان - منظورش علی است - آنگاه عایشه گفت: آیا تو سیّد عرب نیستی؟! گفت: من سرور و سالار فرزند آدم هستم و علی سید عرب است ای جماعت انصار، آیا شما را به چیزی راهنمایی نکنم که اگر به آن تمسک کنید، هرگز بعد از آن گمراه نمیشوید؟! گفتند: آری ای رسول خدا! گفت: این علی است، او را همچون من دوست داشته باشید و همچون من او را احترام بگذارید، زیرا جبرئیل از طرف خدای ﻷ آنچه را که به شما گفتم، به من امر فرمود.
(موضوع است) سلسله احادیث ضعیف شماره ٤٨٩٠.
١٤- تو آنچه را که امّت من بعد از من در آن دچار اختلاف میشوند، برای آنها روشن و تبیین مینمایی.
(موضوع است) سلسله احادیث ضعیف، شماره (٤٨٩١).
١٥- من انذار کننده هستم و علی هدایتدهنده، ای علی، بوسیلهی تو هدایتیافتگان - بعد از من - هدایت مییابند.
(موضوع است) سلسله احادیث ضعیف، شماره (٤٨٩٩).
١٦- وقتی که به معراج رفتم، دیدم که در ساق عرش نوشته شده بود: لااله الاالله محمّد رسولالله، برگزیدهام از خلقم، او را با علی تأیید بخشیدم و یاری کردم.
(موضوع است) سلسله احادیث ضعیف، شماره ٤٩٠٢.
١٧- هر کس که میخواهد عمل آدم و فهم نوح و بردباری ابراهیم، زهد یحیی و شجاعت موسی را مشاهده کند، پس باید به علی نگاه کند!
(موضوع) سلسله ضعیفه، شماره ٤٩٠٣
١٨- ناکثین و قاسطین و مارقین (گمراهان) درکوچهها و نهرها و قلهها با هم مبارزه میکنند.
(موضوع است) سلسله احادیث ضعیف، شماره ٤٩٢٢.
١٩- این آیه ﴿۞يَٰٓأَيُّهَا ٱلرَّسُولُ بَلِّغۡ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَۖ﴾ در روز غدیر خم در رابطه با علی نازل شد.
(موضوع است) سلسله احادیث ضعیف شماره ٤٩٢٢
٢٠- وقتی که پیامبر ج در غدیر خم علی را منصوب کرد و ولایت او را اعلام کرد، جبرئیل فرود آمد و این آیه را آورد ﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي﴾.
موضوع است، سلسله احادیث ضعیف، شمار(٤٩٢٣).
٢١- این برادر و صی و خلیلفهی من در میان شماست، پس به او گوش دهید و از او اطاعت کنید! منظورش علی است.
(موضوع است) سلسله احادیث ضعیف، شماره ٤٩٣٢
٢٢- شما را بخدا سوگند میدهم: آیا در میان شما هست کسی که پیامبر ج به هنگامیکه میان مسلمانان پیوند برادری و اخوت برقرار نمود، - به غیر از من، میان خود و او پیوند برادری برقرار کرده باشد؟ گفتند: نه بخدا،
(موضوع است) سلسله احادیث ضعیف شماره ٤٩٤٩
٢٣- شمشیر نیست الا ذوالفقار، و جوانمرد نیست جز علی.
دروغ است بر علی. منهاج السنه (٥/٧٠).
٢٤- حب و علاقه به علی حسنه و نیکیای است که هیچ گناهی با آن زیانی ندارد و مغبوض داشتن وی یک گناه است که هیچ حسنه و خوبیای همراه با آن فایدهای ندارد.
این سخن به دروغ به علی نسبت داده شده است منهاج السنه (٥/٧٣)
٢٥- ثقلین: یکی کتاب خداست که یک طرف آن بدست خداوند متعال و طرف دیگر آن بدست شماست، پس به آن چنگ زنید و گمراه نشوید و دیگری عترت و خانوادهی من است. خدای لطیف و آگاه به من خبر داده که قرآن و اهل بیت من از هم جدا نمیشوند تا اینکه (باهم) بر حوض کوثر وارد میشوند، این را برای آن دو از پروردگار خود مسألت کردم، پس از آنجا جلو نیفتید که هلاک میشوید. و از آنها کوتاهی نورزید که هلاک میشوید و به آنها (اهل بیتم) یاد ندهید که از شما داناتر هستند.
(ضعیف است) سلسله احادیث ضعیف، شماره (٤٩١٤).
٢٦- شناخت آل بیت نجات یافتن از آتش است و محبّت به اهل بیت محمّد، گذشتن از صراط است و ولایت آل محمّد، امنیت یافتن از عذاب است
(موضوع است) سلسله احادیث ضعیف، شماره (٤٩١٧)
٢٧- این برادر من، وصی و خلیفهی بعد از من است، پس به او گوش دهید و از او اطاعت کنید.
این حدیث به لحاظ متن و سند باطل است، از ناحیهی سند بدین دلیل که در آن عبدالغفار بن قاسم وجود دارد، که ذهبی دربارهی او گفته است: ابومریم انصاری رافضی است، موثوق و معتبر نیست، علی بن مدینی گفته است: حدیث وضع میکرد. میزان الاعتدال (٢/٦٤٠)
٢٨- وصی و جایگاه اسرار و رازهای من همان علی بن ابی طالب است و بهترین کسی که بعد از خودم باقی گذاشتم که وعدهام را انجام میدهد و قرضم را پرداخت میکند، علی بن ابی طالب است.
هیثمی این حدیث را در مجمع الزوائد روایت کرده است (٩/١٤١) و آن را به طبرانی نسبت داده است و گفته است: در آن ناصح بن عبدالله وجود دارد که متروک الحدیث است.
٢٩- من سرزمین حکمت هستم و علی دروازدۀ آن است. ترمذی آن را روایت کرده، و ابونعیم در مورد این سخن ترمذی که میگوید: این حدیث غریب و منکر است سکوت اختیار کرده است.
این حدیث را ما از یکی از موثوقهای شرح کنندگان حدیث نشناختهایم. شماره (٣٧٢٣) و ابن جوزی گفته است: این حدیث موضوع است، مشکاة المصابیح (٣/١٧٧٧) و ابن جوزی حکم کرده که این حدیث مکذوب است (الموضوعات ١/٣٤٩)
٣٠- تو ای علی و شیعهات ﴿خَيۡرُ ٱلۡبَرِيَّةِ﴾ یعنی بهرین انسانها هستند. در این حدیث، ابوالجارود: زیاد بن منذر کوفی وجود دارد که حافظ ابن حجر دربارهی او گفته است: رافضی است. یحیی بن معین او را دروغگو دانسته است. (التقریب ٢١٠)
٣١- خداوند متعال دربارهی علی سه چیز را به من وحی کرد: او سالار مؤمنان، امام متقیان و قائد و فرماندهی غُرّ محجلین است.
حافظ گفته است: حاکم در مناقب گفته است: سند این حدیث صحیح است. میگویم: بلکه جداً ضعیف و نیز منتقطع است. تحاف المهره (١/٣٤٤) گفته که عمر بن حصین عقیلی و اسنادش یحیی بن علاء رازی هر دو متروک الحدیث هستند بلکه تصریح کرده که این حدیث موضوع است.
٣٢- بهبه برای تو ای علی، به مولای ما و مولای هر ایماندار مرد و زنی تبدیل شدی.
در این روایت علی بن زید بن جدعان وجود دارد که جوزجانی دربارۀ او گفته است ک واهی الحدیث و ضعیف است. الشجره فی احوال الرجال ص ١٩٤ ابن جوزی در (علل المتناهیه فی الاحادیث الواهیه)، (١/٢٢٦) گفته است: این حدیث جایز نیست که مورد احتجاج قرار بگیرد و از بالای او تا ابوهریره، همگی ضعیف هستند و بزار گفته است: جماعتی از اهل علم دربارۀ آن سخن گفتهاند (کشف الاسنار ٤٩٠) و دارالقطنی گفته است: قوی نیست. سنن دارالقطنی (١/٣٠١)
٣٣- خدا به علی رحم کند، خدایا به هرجا که رفت، حق را با او بچرخان!
حاکم آن را روایت کرده و گفته است بر شرط شیخین صحیح است (المستدرک ٣/١٢٥) در آن مختار بن نافع تمیمی وجود دارد که ذهبی در توضیح (سخن) حاکم میگوید: مختار ساقط است. و حافظ گفته است: مختار ضعیف است. (التقریب ٦٥٢٢)
٣٤- علی برادر من در دنیا و آخرت است. ضعیف است (به ضعیف جامع آلبانی ٣٨٠١ نگاه کنید! )
٣٥- علی باب حطه (تخفیف) است هر کس وارد آن شود امنیت مییابد، موضوع است. در آن حسین اشقر وجود دارد. بخاری گفته است: در آن نظر وجود دارد (التاریخ الکبیر ٢/٢٨٦٢) و گفته: کارهای منکری از او سر زده (التاریخ الصغیر ٢/٣١٩) سلسلۀ احادیث ضعیف آلبانی (٣٩١٣)
٣٦- علی بهترین انسان است هر کس سر باز زند، کفر ورزیده است.
(موضوع است) حافظ بن حجر گفته است: ابن عدی این روایت از طرقی استخراج کرده که همگی ضعیف هستند. شدید القوس (٣/٨٩)، ذهبی گفته است: این حدیث منکر است و ذهبی این حدیث را به این وصف کرده که باطل آشکار است. (میزان الاعتدال ١/٥٢١) و ابن جوزی در موضوعات (١/٣٤٨)
٣٧- تو دانستی که علی دو یا سه بار از پدرم برای تو محبوبتر است. آلبانی این حدیث را ضعیف دانسته است (ضعیف ابی داود، ص ٤٩١)
٣٨- مَثَل اهل بیتم مثل کشتی نوح است. هر کس سوار آن شود نجات مییابد و هر کس از آن عقب بماند، غرق میشود.
طبرانی این حدیث را در الکبیر (٣/٣٧) و هیثمی(٩/١٦٨) روایت کردهاند. و در سند آن عبدالله بن داهر و حسن بن ابی جعفر وجود دارد که هر دو - طبق گفته هیثمی- متروک الحدیث هستند.
٣٩- هر کس دوست دارد که چون من زندگی کند و همچون من بمیرد و در بهشت جاویدانی که پروردگارم به من وعده داده ساکن شود، و با دست خود نهالهای آن را بکارد، پس علی بن ابی طالب را دوست بدارد و ولایت او را بپذیرد.
حاکم آن را صحیح دانسته (٣/١٢٨). ذهبی در مورد آن توضیح داده که در آن قاسم وجود دارد که متروک است، شیخ او هم ضیعف است و او یحیی بن علی اسلمی است. حافظ در تقریب (٧٦٧٧) گفته است: او شیعی ضعیف است. امّا او در ذکر نام اسلمیاشتباه کرده و او را محاربی نام نهاده و عبدالحسین در مراجعات از این اشتباه به شدت استفاده کرده است.
٤٠- هرچه را که خدا به من الهام کرده به علی هم الهام کرده است.
حدیث موضوعی است. (الموضوعات ١/١٣١) اسس الطالب (١٢٦٢)
٤١- دوستدار تو دوستدار من است و دوستدار من دوستدار خداست و دشمندار تو، دشمندار من است و دشمندار من دشمندار خداست.
حافظ گفته است: ابن عربی آن را روایت کرده که او باطل و بیپایه است. (لسان المیزان ٢/١٠٩)
٤٢- ای علی، مژده بده که تو و یارانت در بهشت هستید. ای علی آیا نماز عصر را خواندهای؟! گفت: خیر، گفت: خدایا تو میدانی که او سرگرم حاجت تو و حاجت رسول توست، پس خورشید را دوباره برای او بیرون بیاور! گفت: آن را دوباره برای او بیرون آورد و علی نماز عصر را فراخواند و خورشید غایب شد.