علی بن ابی طالب رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه چهارم

فهرست کتاب

سوم: نص موافقت نامه حکمیت

سوم: نص موافقت نامه حکمیت

«بسم الله الرحمن الرحیم»

١- این آنچه است که علی بن أبی طالب و معاویه بن أبی سفیان و پیروانشان بر آن توافق کرده‌اند که بر اساس آن به حکم خدا و رسولش راضی شوند.

٢- حکم علی بر همه مردم عراق از حاضر و غائب و حکم معاویه بر همه مردم شام از حاضر و غائب است.

٣- ما به توافق رسیدیم که به حکم قرآن از آغاز تا پایان پایبند باشیم و آنچه را که زنده کرد زنده می‏داریم و آنچه را که بمیراند می‏میرانیم. ما بر این امر توافق کرده‌ایم و به آن راضی هستیم.

٤- علی و طرفدارانش عبدالله بن قیس را به عنوان ناظر و داور خود برگزیده‏اند و معاویه به عمرو بن عاص به عنوان داور و ناظر خود راضی می‏باشد.

٥- علی و معاویه از عبدالله بن قیس و عمرو بن عاص عهد و پیمان خدا و رسولش را گرفته‌اند که قرآن را در این داوری امام خود قرار دهند و از حکم موجود در قرآن به حکمی‏دیگر عدول نکنند و اگر حکم آن را در قرآن نیافتند به سنت جامع و وحدت آور رسول خدا حکم دهند و به عمد در آن اختلاف افکنی نکنند و به خاطر شبهه از حق تجاوز نکنند.

٦- عبدالله بن قیس و عمرو بن عاص از علی و معاویه عهد و پیمان الهی گرفته‌اند که به حکم آن دو که بر اساس قرآن و سنت می‏باشد راضی باشند و حق ندارند آن را باطل نموده و با آن مخالفت کرده و رأیی دیگر را بپذیرند.

٧- آن دو به خاطر این داوری جان و مالشان و جان و مال غائبان و حاضرانشان و خانواده و خویشان آنان در امان است اگر از حق عدول نورزند، خواه افراد به آن حکم راضی باشند یا نباشند و امت در حکم حقی که آنان بر اساس قرآن می‌دهند یارشان خواهند بود.

٨- اگر یکی از داوران قبل از صدور حکم، وفات یافت گروه متبوع وی می‌توانند مردی دیگر از اهل عدل و صلاح را به جای او برگزینند و این فرد جایگزین هم ملتزم به همان چیزی می‏باشد که دوست او- که وفات یافته- به آن ملتزم بود.

٩- اگر یکی از امرا در فرصت تعیین شده برای این داوری وفات یافت، گروه متبوع ‏می‌توانند فردی را که به عدل او راضی هستند به جای او برگزینند.

١٠- نزاع میان دو گروه برطرف شد و صلح برقرار گشت و جنگ خاتمه یافت.

١١- حکم صادر شده از داوران بر کسانی که در این صلحنامه نام برده شده‏اند لازم الإجرا است و این شرطی بر دو امیر و دو داور و دو گروه است و خدا نزدیک‌ترین شاهد است و او به تنهایی به عنوان شاهد کفایت می‏کند. پس اگر مخالفت ورزیدند و تعدی کردند، امت از حکم آن دو مبرا بوده و عهد و پیمانی ندارند.

١٢- تا پایان مدت تعیین شده، مردم در مورد جان خانواده و فرزندان و اموال خود در امان هستند و سلاح‌ها بر زمین بوده و راه‌ها امن است و هر کس از دو گروه که حاضر نباشد در حکم حاضر است.

١٣- دو داور می‌توانند در منزلی متوسط میان اهل عراق و شام فرود آیند.

١٤- کس دیگری همراه آنان نباشد مگر آنکه خود دوست داشته باشند و هر دو به آن راضی باشند.

١٥- مدت حکمیت تا پایان ماه رمضان است. پس اگر داوران مصلحت را در تعجیل داوری دیدند می‌توان زود آن را به انجام برسانند و اگر تأخیر آن به پایان مدت تعیین شده را به مصلحت دیدند می‌توانند آن را به تأخیر بیندازند.

١٦- اگر دو داور تا پایان مدت تعیین شده نتوانستند بر اساس قرآن و سنت حکمی‏بدهند، دو گروه به سر جنگ اول خود بر‌می‏گردند.

١٧- در این موضوع بر امت اسلامی لازم است که عهد و میثاق خداوند را اجرا و همه در برابر کسی که در این قضیه قصد الحاد و ظلم و خلاف را داشته باشد یکصدا، متحد شوند.

حسن و حسین فرزندان علی، عبدالله بن عباس، عبدالله بن جعفر بن أبی طالب، أشعث بن قیس کندی، اشتر بن حارث، سعید بن قیس همدانی، حصین و طفیل فرزندان حارث بن عبدالمطلب، أبوسعید بن ربیعه انصاری، عبدالله بن خباب بن أرت، سهل بن حنیف، ابوبشر بن عمر انصاری، عوف بن حارث بن عبدالمطلب، یزید بن عبدالله أسلمی، عقبة بن عامر جهنی، رافع بن خدیج انصاری، عمرو بن حمق خزاعی، نعمان بن عجلان انصاری، حجر بن عدی کندی، یزید بن حجیه کندی، مالک بن کعب همدانی، ربیعة بن شرحبیل، حارث بن مالک، حجر بن یزید، علبه بن حجیه و از مردم شام حبیب بن مسلمه فهری، ابوالأعور سلمی، بسر بن أرطاة قرشی، معاویة بن خدیج کندی، مخارق بن حارث زبیدی، مسلم بن عمرو سکسکی، عبدالرحمان بن خالد بن ولید، حمزه بن مالک، سبیع بن یزید بن أبجر عبسی، مسروق بن جبله عکی، یسر بن یزید حمیری، عبدالله بن عامر قرشی، عتبه بن أبی سفیان، محمد بن أبی سفیان، محمد بن عمرو بن عاص، عمار بن أحوص کلبی، مسعده بن عمرو عتبی، صباح بن جلهمه حمیری، عبدالرحمان بن ذی کلاع، تمتمه بن حوشب و علقمه بن حکم بر مفاد این پیمان نامه شهادت دادند. این عهدنامه روز چهارشنبه ١٧صفر سال سی و هفت نوشته شد.[٢٨٢٧]

[٢٨٢٧]- نک: الوثائق السیاسیة، ص٥٣٧-٥٣٨؛ الأخبار الطوال، دینوری، ص١٩٦-١٩٩؛ أنساب الأشراف١/٣٨٢؛ تاریخ طبری٥/٦٦٥-٦٦٦؛ البدایة و النهایة٧/٢٧٦-٢٧٧.