علی بن ابی طالب رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه چهارم

فهرست کتاب

نهم: بدگویی از برخی صحابه و تکفیر عثمان و علی رضی الله عنهما

نهم: بدگویی از برخی صحابه و تکفیر عثمان و علی رضی الله عنهما

خوارج امامت صدیق و فاروق ب را قبول دارند و از این حیث از شیعیان رافضی متمایز هستند. آنان معتقدند که امامت ابوبکر و عمر امامت شرعی است و در صحت آن و شرعی بودنش شک و تردیدی ندارند و امامتشان با رضایت و علاقمندی مؤمنان بوده و آن دو بر راه مستقیمی‏که خداوند به آن دستور داده رفته‏اند و تغییر و تبدیل در آن ایجاد نکردند تا این که خداوند متعال عمر آنان را با عمل صالح و خیرخواهی شان برای رعیت که موجب رضایت او بود، به پایان رساند، این اعتقاد آنان بر حق و درست است و آن دو بزرگوار  ب آنگونه بودند کسی جز آنانی که گرفتار عقیده رافضی‌ها شدند، در این مورد شک نمی‏کند. این اعتقاد خوارج درباره شیخین همراه با استوری و درستی بود و آنان در این مورد موفق بودند اما در مورد خلفای بعد از آن دو دچار اشتباه شدند به طوری که شیطان رانده شده آنان را رهبری نمود و از راه حق و درست در اعتقادشان نسبت به عثمان و علی ب خارج کرد و آنان را به انکار امامت عثمان س در زمانی که دشمنان و مخالفانش علیه او به پا خاستند، سوق داد، همان طور که آنان امامت علی را نیز بعد از حکمیت انکار کردند و بلکه اعتقاد ناشایست آنان را به تکفیر آن دو و تکفیر طلحه، زبیر، معاویه، عمرو بن عاص، ابو موسی اشعری، عبدالله بن عباس و اصحاب جمل و صفین کشاند و خوارج توهین‌هایی به طور عام به این صحابه بزرگوار نسبت می‏دادند و به برخی از آنان نیز به طور خاص توهین می‌کردند. توهین عام خوارج نسبت به آنان این بود که اعتقاد داشتند آنان کافر شده‏اند و علما این اعتقاد ناشایست آنان را در کتاب‌های خود گرد آوری کرده‌اند[٣١٦٧]. امام ابوالحسن اشعری / می‌گوید: همه خوارج امامت ابوبکر و عمر را قبول دارند و امامت عثمان را در زمانی که آن حوادث موجب خشم علیه او شد، انکار می‌کنند، آنان امامت علی را قبل از این که حکمیت را بپذیرد قبول داشتند و وقتی که حکمیت را پذیرفت امامت او را انکار کردند، آنان معاویه و عمرو بن عاص و ابو موسی اشعری را تکفیر می‌کنند[٣١٦٨].

ابن تیمیه می‌گوید: شیطان خوارج وقتی که مسلمانان در دوره خلفای سه گانه، ابوبکر، عمر و عثمان  ش متحد و یکپارچه بودند، سرخورده بود و وقتی که امت در دوره خلافت علی س دچار تفرقه شد، شیطان خوارج را در موضع خروج یافت. آنان خروج کردند و علی و معاویه و طرف داران آن دو را تکفیر کردند و نزدیک‌ترین طایفه به حق یعنی علی بن ابی طالب با آنان جنگید[٣١٦٩]. شهرستانی بعد از برشمردن گناهان کبیره فرقه خوارج می‌گوید: آنان در دوری جستن از عثمان و علی ب اجماع داشتند و آن را بر هر طاعتی مقدم می‏دانستند. او درباره حکمیت اول می‌گوید: آنان به خاطر حوادثی که پیش آمد و موجب دشمنی آنان با عثمان شد، از عثمان بدگویی کردند و درباره اصحاب جمل و اصحاب صفین نیز بدگویی کردند[٣١٧٠]. او بعد از این که ذکر می‏کند که ارزقیها معتقد به تکفیر علی س هستند، می‌گوید: ارزقیها بر اساس این بدعت عمل کردند و تکفیر عثمان، طلحه، زبیر، عائشه، عبدالله بن عباس و سایر مسلمین و ماندگاری آنان در آتش جهنم را بر آن افزودند[٣١٧١]. این اعتقاد به محض شنیده شدن، بطلانش آشکار می‏گردد و اعتقاد به آن، گمراهی و انحراف و کنار نهادن حق است. شیطان به واسطه این اعتقاد خوارج، آنان را در پی هوس کشاند و آنان نیز پیروان او شدند و این اعتقادشان درباره ‌این اصحاب رسول‌الله  ج که نامشان ذکر شد، به چند دلیل باطل است:

اول: خداوند متعال درباره آنان خبر داد و فرمود: ﴿خَيۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ «بهترین امتی که برای مردم پدیدار شد». و همچنین رسول‌الله  ج خبر داده است که آنان بهترین امت هستند و خداوند متعال می‌فرماید:

﴿كُنتُمۡ خَيۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ تَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَتَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِۗ [آل عمران: ١١٠]

«شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شده‌اید؛ به کار پسندیده فرمان می‏دهید و از کار ناپسند باز می‏دارید و به خدا ایمان دارید».

خداوند متعال در این آیه شریفه آنان را این گونه گرامی ‏می‏دارد که آنان بهترین امتی هستند که برای مردم پدیدار شدند. و این به دلیل اقدام کامل شان به وظیفه امر به معروف و نهی از منکر است و این محقق نشده است مگر این که آنان به کمال ایمان ویقین قوی رسیده و صفات بهترین بودن را که در این آیه ذکر شده است، محقق نموده‏اند. ابو عبدالله حاکم با اسناد به ابن‏عباس ب درباره این قول خداوند عزیز و بزرگوار: ﴿كُنتُمۡ خَيۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ می‌گوید: «آنان همان کسانی بودند که همراه با رسول‌الله از مکه به مدینه مهاجرت کردند»[٣١٧٢] و پیامبر  ج فرمود: بهترین مردم، مردم قرنی هستند که من در میانشان بودم، سپس قرن دوم و سپس قرن سوم[٣١٧٣]. قرن پیامبر  ج بهترین مردم بودند چون آنان زمانی که مردم به پیامبر  ج کفر ورزیدند، به او ایمان آوردند و وقتی مردم او را تکذیب کردند، آنان او را صادق دانستند و او را یاری کردند و وقتی مردم او را خوار نمودند، جهاد کردند و او را پناه دادند[٣١٧٤]، صحابه‏هایی که خوارج مارقین معتقد به کفرشان هستند، همان کسانی بودند که با رسول‌الله از مکه به مدینه مهاجرت کردند و آنان در پیشاپیش کسانی هستند که این ثنا و تمجید ارزشمند، آنان را در بر می‏گیرد، آنان اهل هجرت بودند و کسانی بودند که زمانی به پیامبر  ج ایمان آوردند که مردم به او کفر داشتند و آنان بودند که همراه پیامبر  ج جهاد کردند و او را یاری دادند و از نوری که همراه با او نازل شده بود، تبیعت نمودند. بنابراین در این دو آیه و حدیث شهادت خداوند و رسول او برای عموم صحابه است که آنان بهترین امت محمد  ج هستند[٣١٧٥] و بارزترین این صحابه، همچون علی، زبیر، طلحه و سایرین جزء کسانی هستند که احادیثی در حق آنان روایت شده است که آنان از اهل بهشت هستند و رسول‌الله این مژده را به آنان داده است.

دوم: شهادت خداوند مبنی بر ایمان حقیقی و ثابت آنان که در جاهای زیادی از کتاب عزیز او آمده است:

خداوند متعال می‌فرماید:

﴿إِنَّ أَوۡلَى ٱلنَّاسِ بِإِبۡرَٰهِيمَ لَلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُ وَهَٰذَا ٱلنَّبِيُّ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْۗ [آل عمران: ٦٨]

«در حقیقت نزدیک‌ترین مردم به ابراهیم، همان کسانی هستند که او را پیروی کرده‌اند و نیز این پیامبر و کسانی که به او ایمان آورده‏اند». عبارت «والذین امنوا» و کسانی که ایمان آورده‏اند، در لفظ بر همه صحابه بزرگوار ش صدق می‏کند چون آنان بهترین کسانی هستند که بدون بحث و نزاع شامل این خطاب می‏باشند، اما خوارج، خداوند قلبشان را منحرف کرد و با شهادت خداوند علیم و خبیر مبنی بر حقیقت ایمان صحابه‌ای که تکفیرشان نمودند و یا از آنان دوری جستند، هدایت نشدند[٣١٧٦].

سوم: پروردگار تبارک و تعالی در کتاب استوار و ارزشمند خود خبر داده است که از صحابه راضی است و آنان نیز از او راضی هستند: خداوند به آنان وعده جاودانگی در باغ‌های بهشتی و رستگاری عظیم، داده است و می‌فرماید:

﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي تَحۡتَهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ١٠٠ [التوبة: ١٠٠]

«و پیشگامان نخستین از مهاجران و انصار و کسانی که با نیکوکاری از آنان پیروی کردند، خدا از ایشان خشنود و آنان نیز از او خشنودند و برای آنان باغ‌هایی آماده کرده که از زیر درختان آن نهرها روان است، همیشه در آن جاودانه‏اند. این است همان کامیابی بزرگ».

خداوند متعال در این آیه به صراحت بیان کرده است که از پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار خشنود است. و این یک دلیل قرآنی آشکار است که کسانی که به کفر آنان معتقد هستند، گمراه و مخالف خداوند بزرگوار و متعال هستند چون کسی را تکفیر کردند که خدا از او خشنود است و بدون شک تکفیر کسی که خداوند از او راضی باشد، مخالفت با خداوند بزرگوار و متعال و طغیان و سرکشی است و این صفت رافضی‌ها و خوارج از دین خارج شده می‏باشد[٣١٧٧].

خداوند متعال می‌فرماید:

﴿۞لَّقَدۡ رَضِيَ ٱللَّهُ عَنِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذۡ يُبَايِعُونَكَ تَحۡتَ ٱلشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمۡ فَأَنزَلَ ٱلسَّكِينَةَ عَلَيۡهِمۡ وَأَثَٰبَهُمۡ فَتۡحٗا قَرِيبٗا١٨ [الفتح: ١٨]

«به راستی خدا هنگامی‏که مؤمنان زیر آن درخت با تو بیعت می‌کردند، از آنان خشنود شد و آن چه در دل‌هایشان بود باز شناخت و بر آنان آرامش فرو فرستاد و پیروزی نزدیکی به آنان پاداش داد».

خداوند متعال در این آیه رضایت و خشنودی خود را از سپاه ایمان صحابه رسول‌الله  ج که در میانشان، علی، طلحه، زبیر و عثمان ش بودند و در حدیبیه حاضر شدند، اعلام می‏کند که در آنجا عثمان به عنوان فرستاده رسول‌الله  ج، در مکه بود و پیامبر  ج به جای او بیعت کرد و دست خود را به جای دست او قرار داد و برای عثمان، دست پیامبر  ج مایه خیر شد[٣١٧٨].

چهارم: کفر از قومی که خداوند متعال درباره آنان خبر داده وکفر، فسق و عصیان را در نظر آنان ناخوشایند کرده است و آنان را از راه‌یافتگان قرار داده است، دور و بعید می‏باشد:

خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ فِيكُمۡ رَسُولَ ٱللَّهِۚ لَوۡ يُطِيعُكُمۡ فِي كَثِيرٖ مِّنَ ٱلۡأَمۡرِ لَعَنِتُّمۡ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ حَبَّبَ إِلَيۡكُمُ ٱلۡإِيمَٰنَ وَزَيَّنَهُۥ فِي قُلُوبِكُمۡ وَكَرَّهَ إِلَيۡكُمُ ٱلۡكُفۡرَ وَٱلۡفُسُوقَ وَٱلۡعِصۡيَانَۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلرَّٰشِدُونَ٧ [الحجرات: ٧]

«و بدانید که پیامبر خدا در میان شماست اگر در بسیاری از کارها از رأی و میل شما پیروی کند قطعاً دچار زحمت می‏شوید، لیکن خدا ایمان را برای شما دوست داشتنی گردانید و آن را در دل‌های شما بیاراست و کفر و پلیدی و سرکشی را در نظرتان ناخوشایند ساخت آنان ره‌یافتگانند». خداوند در این آیه خبر می‏دهد که ایمان را محبوب‌ترین چیز در نزد آنان قرار داده است و از آنان جز کارهایی که شایسته است و با ایمان سازگار است سر نمی‌زند و به ‌این دلیل مستحقند که راه‌یافتگان باشند. همانگونه که ‌این آیه شریفه آن را بیان کرد، مشخص نیست این بهترین انسان‌ها، چگونه بر اساس گمان رافضی‌ها و خوارج مارقین کفر می‏ورزند در حالیکه آیات خداوند بر آنان تلاوت می‏شود و رسول او در میان آنان است؟ و بلکه آنان چگونه کفر می‏ورزند در حالیکه خداوند کفر را در نظر آنان ناخوشایند کرده و آنان را جز ره‌یافتگان قرار داده است؟ بنابراین خوارج نادان با این گمان خود درباره کفر عثمان، علی، طلحه، زبیر، ابن‏عباس، عائشه، عمرو بن عاص، ابو موسی اشعری، معاویه و اصحاب جمل و صفین که جز صحابه بزرگوار بودند، از راه راست منحرف شدند[٣١٧٩].

[٣١٦٧]- عقیدة اهل السنة و الجماعة فی اصحابة الکرام (١١٥٧/٣).

[٣١٦٨]- مقالات الاسلامیین (١/٢٠٤).

[٣١٦٩]- مجموع الفتاوی (٨٩/١٩).

[٣١٧٠]- الملل و النحل (١/١١٧).

[٣١٧١]- همان منبع (١/١٢١).

[٣١٧٢]- المستدرک (٢/٢٩٤)، حاکم آن را صحیح می‏داند و ذهبی آن را قبول کرده است.

[٣١٧٣]- مسلم (٤/١٩٦٥).

[٣١٧٤]- فیض القدیر، مناوی (٣/٤٧٨).

[٣١٧٥]- عقیدة اهل السنة و الجماعة فی الصحابة الکرام (٣/١١٦٠).

[٣١٧٦]- همان منبع (٣/١١٦٣).

[٣١٧٧]- همان منبع (٣/١١٦٣).

[٣١٧٨]- عقیدة اهل السنة فی الصحابة (٣/١١٦٣).

[٣١٧٩]- همان منبع، (٣/١١٦٥).