هفتم: موضعگیری علی رضی الله عنه هنگام وفات ابوبکر صدیق رضی الله عنه
علی س از جمله افرادی بود که ابوبکر س با او مشاوره و رایزنی کرده بود که پس از خودش خلافت را به چه کسی پیشنهاد کند، نظر علی این بود که بعد از ابوبکر، خلافت به عمر فاروق واگذار شود.[٥٧٤]
آنگاه که ابوبکر در احتضار مرگ قرار گرفت، آخرین سخنی که بر زبان آورد، آیهی ١٠١ سوره یوسف بود:
﴿َوَفَّنِي مُسۡلِمٗا وَأَلۡحِقۡنِي بِٱلصَّٰلِحِينَ١٠١﴾
«مرا مسلمان بمیران و به صالحان ملحق گردان».
وفات سیدنا ابوبکر س موجب شد که مرد و زن مدینه چنان گریه کنند که شهر مدینه به لرزه درآید و بعد از وفات رسولالله ج، مدینه هیچ روزی را مثل آن روز مردان و زنان گریان به خود ندیده بود، همانند آن شامگاه اندوهگین در مدینه تجربه نشده بود و سیدنا علی س همینکه خبر وفات ابوبکر صدیق را شنید، شتابان، گریان – و إنا لله و إنا الیه راجعون – گویان به خانهی ابوبکر آمد و گفت: «ای ابوبکر، خداوند تو را رحمت کند، تو دوست و مونس و آرامش دهنده و مورد اعتماد و رازدار و مشاور رسول خدا ج بودی! و نخستین فردی بودی که اسلام آوردی و ایمان تو از همه خالصانهتر ویقین تو به خداوند از همه قویتر بود و ترس تو از خداوند، از همه بیشتر بود، در دین خدا از همه آگاهتر بودی، از همه بیشتر حامی و مدافع پیامبر ج و اسلام بودی و در مصاحبت از همه بهتر بودی؛ فضایل و مناقبت تو از همه بیشتر و سابقهات از همه برتر و مقام تو از همه والاتر بود. با پیامبر نزدیکترین رابطه را داشتی، در راه و روش به پیامبر مشابهت بیشتری داشتی؛ شرافت و مقام و احترام تو در نزد رسول خدا از همه بیشتر بود و خداوند از جانب پیامبر ج و اسلام تو را بهترین پاداش دهد! زمانی که مردم رسول خدا را تکذیب کردند، تو تصدیق کردی، برای پیامبر ج همچون گوش و چشم بودی، خداوند تو را در کتابش صدّیق نامید. آنجا که میفرماید:
﴿وَٱلَّذِي جَآءَ بِٱلصِّدۡقِ وَصَدَّقَ بِهِۦٓ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُتَّقُونَ٣٣﴾ [الزمر: ٣٣]
«کسانی که حقیقت و صداقت را با خود آوردهاند (و از سوی خدا به مردمان ابلاغ کردهاند که پیغمبرانند) و کسانی که حقیقت و صداقت را باور داشتهاند (و برابر آن رفتهاند که مؤمنانند) آنان پرهیزگاران واقعی هستند».
زمانی که همه بُخل ورزیدند، تو سخاوت کردی و اموال و داراییهایت را در اختیارش قرار دادی، در کارهای سخت، زمانی که دیگران نشستند و خودداری کردند، تو یار و یاورش بودی. هنگام سختی او را به بهترین شکل همراهی و مصاحبت نمودی، یکی از آن دویار غار که آرامش خدا بر او نازل گردید، تو بودی. رفیق پیامبر در راه هجرت و جانشین او در دین خدا و امتش تو بودی، آنگاه که عدهای از مردم مرتد شدند، به بهترین شکل ممکن خلافت نمودی و چنان از عهدهی کار برآمدی که فقط خلیفهی بر حق پیامبر میتوانست برآید، در زمان سُستی اصحاب قیام کردی، در زمان ضعف آنان به میدان آمدی، در زمان ناتوانی ایشان قوی و نیرومند بودی و در وقت سستی دیگران نسبت به پایبندی به منهج و شیوهی رسول خدا، پایبندی نمودی، همانگونه بودی که رسولالله ج فرمود: از نظر جسمی ضعیف و در اجرای فرمان خداوند قوی، در دل فروتن و متواضع و در نزد خداوند بزرگ، در چشم مردم محترم و در دلشان محبوب بودی، طعنه و ایراد بهانه جویان در حق تو نابجاست، هیچ مخلوقی در نظرت کوچک و کم ارزش نبود و افراد ضعیف در نظرت قوی و با عزّت بودند، تا جایی که آنان را به حقشان میرساندی، در اجرای قوانین الهی، خویش و بیگانه نزد تو یکسان بود و نزدیکترین مردم به تو کسی بود که بیشتر فرمانبردار خداوند بود و بیشتر پرهیزکار بود، تو صادقانه از حق پیروی میکردی و سخن تو محکم و قطعی بود، فرمان تو با بردباری و استواری همراه و نظر و رأی تو عالمانه و آگاهانه بود، دین خدا با تو تعادل یافت و ایمان به وسیله تو تقویّت گردید، فرمان خداوند توسط تو آشکار و علنی شد. به خدا سوگند! در ایمان به خدا از همگان با فاصله زیاد سبقت گرفتی و کسان بعد از خود را (به سبب لیاقتی که بیش از همه داشتی) به سختی و مشقّت انداختی، در به دست آوردن خیر به توفیق آشکار دست یافتی. إنا لله و إنا الیه راجعون! (به حکم خداوند راضی شدیم و تسلیم امر او هستیم). سوگند به خدا مسلمانان پس از رسولالله به مصیبتی ج همانند مصیبت از دست دادنت گرفتار نخواهند شد، چون تو برای دین عزّت و دژی محکم و محافظی قوی بودی، خداوند تو را به پیامبرش محمّد ج ملحق کند و ما را از پاداش تو محروم ننماید و بعد از تو گمراه نگرداند.
راوی میگوید: مردم تا تمام شدن کلام علی س سکوت کرده بودند و سپس چنان گریستند که صدایشان بلند شد و گفتند: راست گفتی[٥٧٥].
در روایتی دیگر آمده که سیدنا علی وقتی آمد، ابوبکر س با پارچه پوشیده شده بود، فرمود: کسی با نامهی اعمالش به ملاقات پروردگارش نخواهد رفت که برایم از این پوشیده شده محبوبتر باشد.[٥٧٦]
[٥٧٤]- الکامل ابن الاثیر ٢/٧٦، المختصر من کتاب الموافقة زمخشری /٧٠-١٠٠.
[٥٧٥]- التبصیر، ابن جوزی ١/٤٧٧ الی ٤٧٩ بنقل از اصحاب الرسول ١/١٠٨.
[٥٧٦]- تاریخ الذهبی، عهد الخلفاء الراشدین /١٢٠.