پنجم: ازدواج سیدنا عمر با ام کلثوم دختر علی و فاطمه
علی س دخترش ام کلثوم را که از فاطمه دختر رسولالله ج است، به ازدواج سیدنا عمر س درآورد و این در پی آن بود که عمر س برای اعتماد بیشتر و اعتراف به فضیلت و مناقب ایشان و تأیید خوبیها و زیباییهای رفتار و سیرهی او و نیز جهت تقویت هر چه بیشتر رابطهی صمیمی از علی درخواست کرد که دخترش را به عقد ازدواج او درآورد تا روابط محکم و پاکیزه و استوار و مبارک بین آنها هر چه بیشتر آشکار و برجستهتر شود و قلب حسودان و دشمنان این ملّت بزرگ و شرافتمند را آتش زند و بینیشان به خاک مالیده شود.[٦١٧]
عمر س علاقه و محبّت خاصی برای اهل بیت رسولالله ج قائل بوده است، چون رسولالله ج نسبت به احترام و رعایت حقوق اهل بیت خود سفارش کرده بود، از همین رهگذر و با همین انگیزه بود که ام کلثوم دختر علی س و فاطمه ل را خواستگاری کرد تا پیوند دوستیشان محکمتر شود و در این باره میگوید: «سوگند به خدا بر روی زمین مردی نمییابم که از مصاحبت نیکو با او استفاده ببرم»، علی گفت: من این کار را میکنم – من کسی خواهم بود که از حسن مصاحبت با او استفاده ببری و دخترم را به نکاح تو درخواهم آورد – لذا عمر با خوشحالی و شادمانی خود را به جمع مهاجران رساند و میگفت: به من تبریک گویید... سپس توضیح داد که علّت ازدواجش با ام کلثوم این است که از پیامبر شنیدم میفرماید: «كل سبب و نسب منقطع يوم القيامة إلا ما كان من سببي و نسبي»: (تمام پیوندها و روابط خویشاوندی در روز قیامت قطع خواهد شد به جز رابطهای که با من باشد). بنابراین من دوست داشتم که بین من و رسولالله ج پیوندی باشد.[٦١٨]
این ازدواج پر برکت را تمام تاریخ نویسان، نسب شناسان، محدثان و فقهاء شیعه و اهل عناد و ستیزه جویی و مجادله کنندگان ایشان و پیشوایان معصومشان – آن طور که گمان میکنند – تأیید کردهاند و «علاّمه احسان الهی ظهیر» تمام روایات مختص به این ازدواج را در کتابش که «الشیعة و السنة» نام دارد، آورده است[٦١٩]. علماء اهلسنت نیز این ازدواج را در تاریخ ذکرکرده و تمام منابع بر آن اتفاق دارند، برخی از آنها که این ازدواج را ذکر کردهاند عبارتند از: طبری[٦٢٠]، ابن کثیر[٦٢١]، ذهبی[٦٢٢]، ابن جوزی[٦٢٣]، دیار بکری[٦٢٤] و علمای رجال شناس نیز این کتاب را در کتابهای رجال شناسی ذکر کردهاند.
از جمله: ابن حجر[٦٢٥]، ابن سعد[٦٢٦]، صاحب اسد الغابه[٦٢٧] و استاد ابو معاذ اسماعیلی در کتابش: «زواج عمر بن خطاب من ام کلثوم بنت علی بن ابی طالب حقیقة و لیس افتراء» مفصّل به بررسی و ذکر منابع و مراجع اهل سنت و شیعه در این موضوع پرداخته است و به شبهاتی که به این ازدواج مبارک نسبت داده شده پاسخ دادهاند و این جانب (مؤلف) نیز به بخشی از سیره و موضعگیریهای ام کلثوم در دوران سیدنا فاروق در کتابم تحت عنوان «فصل الخطاب فی سیرة امیر المؤمنین عمر بن الخطاب» اشاره کردهام. با این حال باز هم گفتنی است که امکلثوم دختر علی س، از عمر س دختری بدنیا آورد که آن را رقیه نامیدند و پسری از او متولّد شد که زید نامیدند، یاران زید روایت کردهاند که زید بن عمر در جلسهی جر و بحثی از قوم بنی عدی بن کعب شرکت نمود، گویند: شب هنگام بود که زید بن عمر آمد تا در میانشان صلح و آشتی ایجاد کند، چون آنها در حال درگیری بودند، ضربهای به سرش خورد و زخمی شد و در همان جا وفات یافت، مادرش از شنیدن وفات او غمگین شد و در همان لحظه از ناراحتی جان سپرد، هر دو را با هم دریک وقت دفن کردند، نماز جنازهی آن دو را عبدالله بن عمر خواند، در حالی که حسن بن علی ب او را پیش نماز کرد و پشت سرش نماز خواند.[٦٢٨]
[٦١٧]- الشیعة و اهل البیت /١٠٥
[٦١٨]- اسناد حسن است، حاکم در مستدرک ٣/١٤٢ و گوید صحیح الاسناد و تخریج نکردهاند ذهبی گوید: منقطع است، هیثمی آن را در مجمع الزوائد ٩/١٧٣ روایت کرده و بگوید: طبرانی آن را در الکبیر و الاوسط و رجال آن دو صحیح است بجز حسن بن سهل که تقه است و برخی او را ضعیف دانستهاند
[٦١٩]- الشیعه و اهل البیت /١٠٥.
[٦٢٠]- تاریخ طبری ٥/٢٨.
[٦٢١]- البدایة و النهایة٥/٢٢٠.
[٦٢٢]- تاریخ الاسلام فی عهد الخلفاء الراشدین /١٦٦.
[٦٢٣]- المنتظم ٤/١٣١.
[٦٢٤]- تاریخ الخمیس /١٩.
[٦٢٥]- الاصابة /٢٧٦ کتاب الکنی و کتاب النساء.
[٦٢٦]- همان منبع.
[٦٢٧]- اسد الغابة ٧/٤٢٥.
[٦٢٨]- الاصابة /٢٧٦ کتاب الکنی و کتاب النساء.