هشتم: علی آماده بود جانش را فدای رسول خدا صلی الله علیه وسلم کند
بعد از این که قریش در «دارالندوه» تصمیم گرفتند رسولالله ج را به قتل برسانند و خود را از دست او خلاص کنند، خداوند پیامبرش ج را از این موضوع باخبر ساخت، از این رو رسول خدا که شخصیّتی ممتاز و دارای ارادهی استوار بود، تصمیم گرفت کسی را در بستر خوابش قرار دهد تا کسانی که به قصد کشتن ایشان در انتظار خروج او در آنجا باقی بمانند، تصوّر اینکه کسی در بستر خوابیده پیامبر ج است همچنان منتظر باشند و غافلگیر شوند و رسول خدا ج از فرصت استفاده کرده، بنابراین به علی بن ابی طالب دستور داد آن شب در بسترش بخوابد، امّا چه کسی جرأت داشت در آن شرایط حسّاس که دشمنان، خانهی پیامبر ج را محاصره کرده بودند و منتظر بودند بیرون آید و او را بکشند در آن بستر بخوابد؟!
چه کسی حاضر بود چنین کاری بکند و در خانهای بماند که میداند دشمنان بیخبر از این که چه کسی در این خانه و بستر است، به قصد کشتن او را محاصره خواهند کرد؟ روشن است که بجز قهرمانان و افراد شجاع با پشتوانهی لطف و فضل خدا کسی چنین نمیکند[٨٢]، علاوه بر این پیامبر ج به علی دستور داد که پس از او چند روزی در مکّه بماند تا امانتهایی را که از دشمنانش نزد او به منظور حفظ و نگهداری گذاشته بودند، به صورت کامل و بدون کم وکاست به صاحبانشان برگرداند و این بزرگترین نوع عدالت در برگرداندن امانت به صاحبانشان است.[٨٣]
در روایتی دیگر آمده که پیامبر ج به علی س فرمود: «زیر این ملافهی سبز رنگ در رختخواب من بخواب و مطمئن باش که هرگز نمیتوانند کاری کنند که برایت ناخوشایند باشد.»[٨٤]
ابن حجر میگوید: موسی بن عقبه از ابن شهاب روایت کرده است که: علی در رختخواب خوابید و روی خودش را پوشید و قریش با هم مشورت و رایزنی میکردند که چه کسی بر فرد خوابیده، هجوم ببرد و او را محکم بگیرد تا دیگران او را بکشند، شب را بر همین منوال سپری کردند تا صبح فرا رسید، دیدند علی از رختخواب بیرون آمد، از او پرسیدند. محمّد کجاست؟ گفت: نمیدانم، آن وقت فهمیدند که رسولالله ج از دستشان نجات یافته است.[٨٥]
از ابن عباس روایت است که علی در آن شبی که لباس رسولالله ج را پوشید و به جایش خوابید از جانش گذشت[٨٦] و میگفت: آیهی:
﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَشۡرِي نَفۡسَهُ ٱبۡتِغَآءَ مَرۡضَاتِ ٱللَّهِۚ وَٱللَّهُ رَءُوفُۢ بِٱلۡعِبَادِ٢٠٧﴾ [البقرة: ٢٠٧]
یعنی: «در میان مردم کسییافته میشود که جان خود را (که عزیزترین چیزی است که دارد) در برابر خوشنودی خدا میفروشد (و رضایت الله را بالاتر از دنیا و مافیها میشمارد و همه چیز خود را در راه کسب آن تقدیم میدارد) و خداوندگار نسبت به بندگان بس مهربان است (و بدانان در برابر کار اندک، نعمت جاوید میبخشد و بیش از توانائی انسانی برایشان تکالیف و وظائف مقرّر نمیدارد)».
میتوانیم از موضعگیری داستان فوق این درسها و پندها را بگیریم:
١- رسولالله ج برنامهی هجرت را طوری تنظیم کرده بود که کسی را در خانه خود بگذارد تا محاصره کنندگان را مشغول نگهدارد و برای مدّتی آنها را غافلگیر کند تا مسیر خروج او را کشف نکنند و نتوانند مانع خروجش شوند، در این مدّت رسولالله ج و ابوبکر صدّیق س از منطقهی خطر خارج شوند.[٨٧]
٢- اطاعت علی از فرمان پیامبر ج نمونهای از سرباز صادق و مخلصی است که قصد دارد در مسیر دعوت اسلامی تلاش کند و خود را فدای زنده ماندن رهبر و فرماندهاش کند، چون نجات و سلامتی رهبر به معنای نجات و سلامتی دعوت است و مرگ و نابودی رهبر و فرمانده ضعف و ناتوانی دعوت را در پی دارد. بنابراین خوابیدن علی در بستر پیامبر در شب هجرت فداکاری بسیار ارزشمندی به شمار میرود، چون احتمال میرفت شمشیرهای جوانان قریش بر سر او فرود آیند، ولی علی س از این خطر هم پروا نداشت، چون نجات و سلامتی رسول خدا ج و رهبر این امّت برایش از همه چیز مهمتر بود [٨٨].
٣- در این که مشرکان امانتهایشان را به پیامبر ج میسپردند و در همان حال با او در جنگ و درگیری بودند و حتّی برای قتل او نقشههای کشیدند و در تصمیم خود قاطع بودند، دلیل واضح و روشنی است بر رفتار متناقض و شگفتانگیزی که به آن گرفتار شده بودند، چون در حالی که او را تکذیب میکردند و متّهم به جادوگری و دیوانگی میکردند و او را کذّاب قلمداد مینمودند، باز هم در اطراف خود کسی را نمییافتند که در امانتداری و صداقت مثل او باشد، لذا چیزهای نفیس و گران بهاء و اموالی را که بیم نابودیشان را داشتند نزد کسی جز رسولالله ج نمیگذاشتند و این امر نشانگر آن است که کفر ورزیدن ایشان به سبب شک و شبهه داشتن آنها در صداقت و راستگویی او نبود، بلکه در برابر حق خودخواه و متکبّر بودند از بیم اینکه رهبری و طغیان و تجاوزگری را از دست بدهند[٨٩]، خداوند متعال میفرماید:
﴿قَدۡ نَعۡلَمُ إِنَّهُۥ لَيَحۡزُنُكَ ٱلَّذِي يَقُولُونَۖ فَإِنَّهُمۡ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَٰكِنَّ ٱلظَّٰلِمِينَ بَِٔايَٰتِ ٱللَّهِ يَجۡحَدُونَ٣٣﴾ [الأنعام: ٣٣]
یعنی: «(ای پیغمبر!) ما میدانیم که آنچه (کفّار مکّه) میگویند تو را غمگین میسازد. (ناراحت مباش) چرا که آنان (از ته دل به صدق تو ایمان دارند و در حقیقت) تو را تکذیب نمیکنند. بلکه ستمکاران (چون ایشان، از روی عناد) آیات خدا را انکار مینمایند».
٤- پیامبر در آن شرایط سخت که به ظاهر باید دچار هراس و اضطراب شود و جز به موفقیّت هجرتش به چیز دیگری فکر نکند، باز هم به علی دستور داد که امانتهای مردم را فراموش نکند که انسان در آن چنان شرایطی خودش را فراموش میکند چه رسد به دیگران[٩٠].
آری! پیامبر ج خیانت به مردم را تحت هیچ شرایطی جایز نمیداند حتّی اگر خیانت به دشمنی باشد که با او در حال جنگ و درگیری است و قصد کشتن او را دارد و از هیچ گونهاذیّت و آزاری نسبت به او دریغ نمیکند، دلیل این امر آن است که خیانت در امانت از صفات منافقان است و مؤمنان از آن بری هستند[٩١]
٥- این روایت دلیل قاطعی بر میزان شجاعت علی است، چون خودش میدانست که در حال انجام کاری است که او را در معرض خطری بزرگ قرار میدهد و چه بسا که وارد خانه میشدند و بدون شناسایی کسی که در رختخواب بود او را میکشتند و حتی احتمال داشت صبح، هنگام بیرون شدن از خانه بدون توجّه به این که این فرد محمّد یا کسی دیگر است به او یورش میبردند و او را میکشتند چون تمام شب را با دقّت و حساسیّت به انتظارش سپری کرده بودند و چنانچه بدون توجه حمله میکردند، امری بدور از انتظار نبود. شکّی نیست که علی س با در نظر گرفتن همهی اینها باز هم با افتخار به اجرای دستور پیامبر ج مبادرت ورزید، چون اوّلاً به حدی خدا و رسول خدا را دوست می داشت که قلب خویش را به آن محبّت بخشیده بود و بالاترین آرمان و هدف او سلامتی پیامبر خدا ج بود حتی اگر در این راه جان عزیز را هم فدا میکرد. دوّم اینکه: این عملیّاتی بود که جهت سلامتی جان رسولالله ج و نجات ایشان از نیرنگ و دسیسهی دشمنان، به خاطر نشر و گسترش اسلام چارهای از انجام آن نبود، بنابراین حفظ وجود آن بزرگوار تحت هر شرایطی اوّلین و آخرین مصلحت بود و علی با بیش بینی تمام احتمالات مذکور در بستر خواب پیامبر ج خوابید و این نشانهی عُمق ایمان او به قضا و قدر الهی است، لذا او به این فرمودهی خداوند ایمان داشت که میفرماید:
﴿قُل لَّن يُصِيبَنَآ إِلَّا مَا كَتَبَ ٱللَّهُ لَنَا هُوَ مَوۡلَىٰنَاۚ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡيَتَوَكَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ٥١﴾ [التوبة: ٥١]
یعنی: «بگو: هرگز چیزی (از خیر و شر) به ما نمیرسد، مگر چیزی که خدا برای ما مقدّر کرده باشد. (این است که نه در برابر خیر مغرور میشویم و نه در برابر شر به جزع و فزع میپردازیم، بلکه کارهای خود را به خدا حواله میسازیم، و) او مولی و سرپرست ما است و مؤمنان باید تنها بر خدا توکّل کنند و بس».
از طرفی پیامبر به دلیل این که به علی اعتماد کامل داشت، او را برای این مأموریّت مهم و خطیر انتخاب نمود و توانیهایی در علی دیده بود که در کسی دیگر نمیدید و علی نیز با آگاهی از این که اگر در این راه فدا شود مقام و سعادتی نصیب او میشود که به هیچ قیمتی نمیتوان به دست آورد، بنابراین با ایمان به خدا و توکّل به او پذیرفت که در بستر پیامبر بخوابد.[٩٢]
[٨٢]- الحکمة فی الدعوة إلی الله، قحطانی/٢٣٥.
[٨٣]- الطبقات الکبری ٢٢/٣، تاریخ الخلفاء سیوطی/١٦٦.
[٨٤]- السیرة، ابن هشام ٩١/٢، فتح الباری٢٣٦/٧.
[٨٥]- فتح الباری ٢٣٦/٧.
[٨٦]- فضایل الصحابه ش/١١٦٨، إسناد آن حسن است.
[٨٧]- خلفاء الرسول /٣٦، والعشرة المبشرون بالجنة، محمد صالح
[٨٨]- السیرة النبویة، سباعی /٣٤٥.
[٨٩]- فقهالسیرة بویطی /١٥٣
[٩٠]- الهجرة فی القرآن /٣٦٤.
[٩١]- جولة تاریخیّة فی عصر الخلفاء /٤٢٣.
[٩٢]- جولة تاریخیة فی عصر الخلفا/٤٢٦.