دوّم: همکاریهای علی با ابوبکر در جنگ با مرتدین
علی برای ابوبکر گنجینهای نفیس بود که در حق او بسی خیرخواه و دلسوز بود و هر چه به مصلحت اسلام و مسلمین بود بر تمام چیزهای دیگر ترجیح میداد، ازدلایل روشنی که قاطعانه مؤید این حقیقت است، اینست که علی نسبت به ابوبکر س اخلاص داشت و او را به خاطر مصلحت اسلام و مسلمانان و برای حفظ و بقای خلافت و اتحاد و یکپارچگی مسلمانان نصیحت میکرد و نسبت به این مصلحتهای بزرگ به شدّت حریص بود، موضعگیری معروف او در آن لحظاتی است که ابوبکر س شخصاً به طرف جبههی مرتدین در (ذی القصه) حرکت کرد و قصد جنگیدن با آنها را داشت و شخصاً رهبری تحرکات نظامی را علیه مرتدان از داخل صحنه جنگ به عهده گرفت و چون حضور ابوبکر در صحنهی جنگ برای تمام نظام و کیان اسلام و مسلمانان خطرناک بود،[٤٩٠] با رفتن ایشان به میدان جنگ مخالفت کرد.
از ابن عمر ب روایت است: وقتی ابوبکر بیرون آمد که به ذی القصه برود، وقتی که سوار شترش شد، علی آمد و لگام شتر را گرفت و خطاب به ابوبکر س گفت: «به تو همان چیزی را میگویم که رسولالله ج در روز جنگ احد گفت، آن روز فرمود: شمشیرت را غلاف کن و ما را به خاطر خود دردمند مگردان و به مدینه باز گرد که سوگند به خدا اگر ما به مصیبت رفتنت گرفتار شویم، هرگز وضعیّت مسلمانان سر و سامان نخواهد یافت» به این ترتیب ابوبکر به پیشنهاد علی در مدینه ماند.[٤٩١]
اگر علی قلباً خلافت ابوبکر را تأیید نمیکرد و حقانیّت آن را قبول نداشت و با ابوبکر با نارضایتی بیعت کرده بود، این فرصتی طلایی بود که میتوانست از آن استفاده کند و با همین هدف میگذاشت ابوبکر هر کار که میخواهد بکند تا شاید اتفاقی برایش بیفتد و از دست او راحت شود و زمینه برای خودش فراهم گردد، حتی اگر از او ناراضی و از خلافتش خشمگین میبود، - آن طور که ادعا میشود – و یا خلافتش به ناحق بود، میتوانست کسی را تحریک کند که او را ترور نماید، همانطور که مردان سیاسی رقیبشان را از صحنه بر میدارند و آنطور که با مخالفشان رفتار میکنند.[٤٩٢] نظر علی بر این بود که با مرتدین جهاد کنند، ابوبکر به علی ب گفت: ای ابوالحسن نظر تو چیست؟ گفت: اگر چیزی را که پیامبر ج از آنها میگرفت، نگیری، بر خلاف سنّت رسولالله ج عمل کردهای. ابوبکر گفت: حال که چنان گفت، قطعاً با آنان خواهیم جنگید حتّی اگر زانوبند شتری را از من دریغ کنند.[٤٩٣]
[٤٩٠]- المرتضی، ندوی /٩٧.
[٤٩١]- البدایة و النهایة (٦/٣١٤-٣١٥)
[٤٩٢]- المرتضی، ندوی/ ٩٧.
[٤٩٣]- المختصر من کتاب الموافقة بین اهل البیت و الصحابة، زمخشری/٤٨، الریاض النضرة /٦٧٠.