علی بن ابی طالب رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه چهارم

فهرست کتاب

چهارم: سخاوت و بخشندگی علی رضی الله عنه

چهارم: سخاوت و بخشندگی علی رضی الله عنه

سخاوت و بخشندگی از دیگر صفات والایی است که قرآن همگان را به آن تشویق کرده است و علی س همواره به آن پایبند بود.

سخاوتمندان به کثرت در قرآن مورد ستایش قرار گرفته‌اند و خداوند در ابتدای سوره بقره بعد از بسم الله چنین فرمود:

﴿الٓمٓ١ ذَٰلِكَ ٱلۡكِتَٰبُ لَا رَيۡبَۛ فِيهِۛ هُدٗى لِّلۡمُتَّقِينَ٢ ٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡغَيۡبِ وَيُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ٣ وَٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبۡلِكَ وَبِٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ يُوقِنُونَ٤ أُوْلَٰٓئِكَ عَلَىٰ هُدٗى مِّن رَّبِّهِمۡۖ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ٥ [البقرة: ١-٥]

«این کتاب هیچ گمانی در آن نیست و راهنمای پرهیزگاران است.‏ آن کسانی که دنیای نادیده را باور ‌دارند و نماز را به گونه‌ای شایسته می‌خوانند و از آنچه بهره آنان ساخته‌ایم، می‌بخشند. آن کسانی که باور ‌دارند به آنچه بر تو نازل گشته و به آنچه پیش از تو فرو آمده و به روز رستاخیز اطمینان دارند. این چنین کسانی، هدایت و رهنمود خدای خویش را دریافت کرده و حتماً رستگارند».

همچنین خداوند می‌فرماید:

﴿وَٱلَّذِينَ صَبَرُواْ ٱبۡتِغَآءَ وَجۡهِ رَبِّهِمۡ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ سِرّٗا وَعَلَانِيَةٗ وَيَدۡرَءُونَ بِٱلۡحَسَنَةِ ٱلسَّيِّئَةَ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمۡ عُقۡبَى ٱلدَّارِ٢٢ جَنَّٰتُ عَدۡنٖ يَدۡخُلُونَهَا وَمَن صَلَحَ مِنۡ ءَابَآئِهِمۡ وَأَزۡوَٰجِهِمۡ وَذُرِّيَّٰتِهِمۡۖ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ يَدۡخُلُونَ عَلَيۡهِم مِّن كُلِّ بَابٖ٢٣ سَلَٰمٌ عَلَيۡكُم بِمَا صَبَرۡتُمۡۚ فَنِعۡمَ عُقۡبَى ٱلدَّارِ٢٤ [الرعد: ٢٢-٢٤]

«کسانی که (در برابر مشکلات زندگی و اذیّت و آزار دیگران) به خاطر پروردگارشان شکیبائی می‌ورزند و نماز را چنان که باید می‌خوانند و از چیزهائی که بدیشان داده‌ایم، به گونه پنهان و آشکار می‌بخشند و خرج می‌کنند و با انجام نیکی‌ها، بدی‌ها را از میان برمی‌دارند. آنان (با انجام چنین کارهای پسندیده‌ای) عاقبت نیک (که بهشت است) از آن ایشان است. (این عاقبت نیکو) باغ‌های بهشت است که جای ماندگاری (سرمدی و زیستن ابدی) است و آنان همراه کسانی از پدران و فرزندان و همسران خود بدانجا وارد می‌شوند که صالح، (یعنی از عقائد و اعمال پسندیده‌ای برخوردار بوده) باشند (و جملگی در کنار هم جاودانه و سعادتمندانه در آن بسر می‌برند) و فرشتگان از هر سوئی بر آنان وارد (و به درودشان) می‌آیند. (فرشتگان بدانان خواهند گفت:) سلام بر شما باد! (همیشه به سلامت و خوشی بسر می‌برید) به سبب شکیبائی (بر اذیّت و آزار) و استقامتی که (بر عقیده و ایمان) داشتید. چه پایان خوبی (دارید که بهشت‌یزدان و نعمت جاویدان است)».

رسول‌الله  ج در تمام صفات اخلاق به قله‌ی کمال رسیده بود، به ویژه ‌اخلاق بخشندگی و سخاوت، خدیجه ل خطاب به پیامبر  ج می‌گوید: «تو پیوند خویشاوندی را حفظ می‌کنی و مشکلات را بر دوش می‌کشی و به مستمندان کمک می‌نمایی و مهمان نوازی می‌کنی و طرفداران حق را‌یاری می‌دهی». آری! خدیجه ل با این صفات والا و ارزشمندی که قبل از بعثت از آن بهره مند بوده‌ او را توصیف می‌کند و نبوّت بر عظمت و کمال اخلاق او کمالاتی دیگر افزود، حال باید پرسید کسی که قبل از نبوّت اینگونه بوده، در زمان نبوّت چگونه باید باشد؟ به ویژه که بعد از نبوّت به اوج قله‌ی سخاوت و بخشندگی انبیاء و دیگر افراد بشر دست‌ یافته و این حقیقت از دلایل نقلی فراوانی ثابت است.[٩٦٤]

علی س تحت تأثیر تربیت قرآنی و پیامبر  ج به آیات و روایات پایبند بود و آثار بارزی از خود به یادگار گذاشته که به صورت برجسته بر این حقیقت بارز دلالت دارند که بخشندگی و سخاوت در شخصیت بزرگوار علی س ریشه دوانیده و پویا شده است. ابن کثیر از أصبغ بن نباته روایت می‌کند: که مردی نزد علی س آمد و گفت: ای امیرمؤمنان من نیازی دارم که قبل از تو آن را از خداوند می‌خواهم، اگر نیازم را بر آورده کردی که خدا را سپاس می‌گویم و از تو تشکر می‌کنم، در غیر اینصورت خدا را سپاس می‌گویم و تو را معذور می‌دانم. علی س گفت: نیاز خود را روی زمین بنویس چرا که زشت می‌دانم که ذلّت گدایی را در چهره‌ات مشاهده کنم. آن مرد روی زمین نوشت: من نیازمند هستم. علی گفت: آن لباسم را بیاورید، لباس را آوردند و علی س به او داد، لباس را گرفت و پوشید و شعر زیر را زمزمه کرد:

كسوتني حُلة تبلي محاسنها
فسوف أكسوك من حسن الثنا حللا
إن نلت حسن ثنائى نلت مكرمة
ولست أبغى بما قد قلته بدلا
إن الثنا ليحيي ذكر صاحبه
كالغيث يحيي نداه السهل والجبلا
لا تزهد الدهر في خير تواقعه
فكل عبد سيجزي بالذي عملا

به من لباس پوشیدی که با گذشت زمان زیبایی‌اش کهنه می‌شود

اما من بزودی تو را با ستایش‌های نیکو خواهم پوشاند

اگر با تعریف و مدح من به ارزش و احترامی ‌برسی

من در برابر آنچه گفتم عوضی نمی‌خواهم

بدون تردید مدح، نام مدح شنونده را زنده نگه می‌دارد.

مانند باران که شبنم آن دشت و کوه را زنده می‌کند

هرگز زمانه خیری که ‌انجام دادی فراموش نخواهد کرد

و هر کس به زودی پاداش عملی را که ‌انجام داده، خواهد دید

علی س دستور داد صد دینار آوردند و به آن مرد داد، أصبغ گفت: ای امیرمؤمنان! لباس خوب و صد دینار می‌دهی؟ گفت: آری! چون از رسول‌الله  ج شنیده‌ام فرمود: «انزلوا النّاس منازلهم»: (با مردم به اندازه جایگاه ‌آنان رفتار کنید، این ارزش و مقام این مرد در نزد من است.)[٩٦٥]

این ناشی از رفتار بزرگ منشانه‌ی امیرمؤمنان با نیازمندان و اهمیت دادن به امور و شؤون و توجّه به احساسات آن‌ها بوده است. نکته‌ی در خور توجه‌ این است که علی می‌فرماید: «نیازت را روی زمین بنویس که من زشت می‌دانم ذلّت گدایی را در چهره‌ات ببینم!» چه بسیارند نیازمندانی که دست نیاز به سوی افرادی دراز می‌کنند و ذلّت و خواری را به جان می‌خرند، آن هم معلوم نیست که به نیازشان توجه شود یا خیر، چه بسا از شدت شرم زبانشان بند آید و توانایی سخن گفتن از آنان گرفته می‌شود.

تردیدی نیست که نیازمند مذکور روحیه‌ای بزرگ و احساس و شعور درستی داشت که‌ امیرمؤمنان با او اینگونه محترمانه برخورد کرد، احساسات عالی او از اشعارش مشخص است[٩٦٦].

علی از آمدن مهمان خوشحال می‌شد و برادران دینی‌اش را بسیار گرامی ‌می‌داشت و همواره‌ احوال آن‌ها را جویا بود، روایت است که ‌امیرمؤمنان می‌فرمود: «اگر تا هفت روز برایم مهمان نیاید، بیمناک می‌گردم که در نظر خداوند فرومایه و حقیر شده باشم[٩٦٧]!» و فرمود: «اگر بیست درهمی‌ به برادر دینی‌ام (برادری که به خاطر خدا با او دوست هستم) بدهم، از صد درهمی‌که به مساکین بدهم برایم محبوبتر است.[٩٦٨].

آنگاه که‌ از علی س درباره‌ی سخاوت سؤال کردند، فرمود: «سخاوت آن است که بدون اینکه ‌از تو درخواستی شود ببخشی و آنچه بعد از درخواست کردن می‌دهی شرم است و احترام»[٩٦٩]. در زندگی‌اش اموالی را در راه خدا وقف کرده‌ ازجمله زمین ملکی‌ ینبع را وقف کرده و در وقف نامه‌اش نوشت: علی بن ابی طالب دستور وقف این مال را داده و آن را در راه خدا وقف نموده‌ است و فرموده: من زمین «‌ینبع و وادی القری، اذینه و راعه» را در راه خدا و برای مصارف خویشاوندان نزدیک و دور وقف کرده‌ام، لذا چه زنده باشم و چه بعد از مرگ من کسی حق هبه و بخشیدن یا به ارث بردن آن را ندارد[٩٧٠].

علی در مورد چگونگی صدقه و خیرات دادنش فرموده: بسی اتفاق افتاده که ‌از شدت گرسنگی سنگ بر شکم بسته‌ام و در آن روز چهار هزار دینار صدقه داده‌ام.[٩٧١]

منظور چهار هزار دینار زکات مال نیست. بلکه منظور اموال وقفی است که صدقه داده و این رقم مربوط به صدقه است که ‌از درآمد مال شخصی خود پرداخت می‌کرد، چون علی س هیچ مالی پس انداز و ذخیره نمی‌کرد[٩٧٢] دلیل این ادعا سخن فرزندش حسن است که بعد از شهادت پدرش علی فرمود: امروز مردی از میان ما رفته که هیچ دینار و درهمی‌ به جز هفت صد درهمی که از بخشش‌هایش باقی مانده است، به جای نگذاشته است و با این پول می‌خواست خادمی‌ را خریداری کند.[٩٧٣]

علی س مردم را به احترام و پذیرایی خویشاوندان تشویق می‌کرد و می‌فرمود: «خویشاوندانت را احترام کن که ‌آنان بالهای تو هستند و تو با آن‌ها می‌توانی پرواز و گردش کنی و ادامه حیات دهی و در هنگام سختی برایت کمک و ‌یاورند و بزرگوارانشان را احترام کن و بیمارانشان را عیادت کن و آنان را در کارهایت شریک گردان و بر تنگ دستان آسان بگیر».[٩٧٤]

[٩٦٤]- اخلاق النبی  ج ٢/٦٤٨.

[٩٦٥]- البدایة و النهایة٨/٩.

[٩٦٦]- التاریخ الاسلامی ١٧/١٢٧ حمیدی.

[٩٦٧]- فرائد الکلام /٤٠٢، موعظة المومنین ٢/٢٥٢

[٩٦٨]- موعظة المومنین ١/١٣٩.

[٩٦٩]- تاریخ االخلفاء سیوطی /٣٠٤.

[٩٧٠]- تراث الخلفاء الراشدین ٥١٧.

[٩٧١]- اسد الغابه ٤/٧.

[٩٧٢]- صحیح التوثیق /٧٧.

[٩٧٣]- الطبقات ٣/٣٨.

[٩٧٤]- فرائد الکلام /٣٤٨.