علی بن ابی طالب رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه چهارم

فهرست کتاب

دوّم: نظارت علی رضی الله عنه بر فرمانداران خود و رهنمودهای وی

دوّم: نظارت علی رضی الله عنه بر فرمانداران خود و رهنمودهای وی

روش نظارت امیر المؤمنین علی‏ س مراقبت از فرماندارانش بود، و اوضاع آن‌ها را جستجو و پی گیری می‌کرد‏، در مورد آن‌ها سؤال می‌کرد و در این راه از چند شیوه استفاده می‌کرد، یکی اینکه بازرسان خود را نزد فرمانداران می‏فرستاد، ودرباره آن‌ها از مردم سئوال می‏پرسیدند و گاهی از فرمانداران در مورد یکدیگر می‏پرسید و به آن‌ها دستور می‏داد که امور یکدیگر را بررسی نمایند، ایشان به کعب بن مالک نوشت: کسی را به جانشینی خود تعیین کن و همراه با گروهی از یاران خود به سرزمین (کورة السواد) برو و درمورد فرمانداران من پرس و جو کرده و عملکرد و رفتارشان را بررسی کن.[١٨٥٥]

همچنین علی‏ س بازرسانی داشت که از ولایت‌ها گزارش‌های سرّی و محرمانه را برای ایشان می‏فرستادند و فرمانداران کار و مأموریّت این بازرسان را نمی‏دانستند[١٨٥٦]، گاهی مراقبها از کارمندان فرماندار و گاهی افراد ناشناخته دیگر و یا افراد مقیم در حوزه فرمانداری بودند که این کار را انجام می‏دادند، گاهی کسانی بودند که از ولایتی به ولایت دیگری می‏رفتند، نامه‏هایی که علی به این فرماندارن می‏نوشت نشان می‏داد که گزارش‌های سرّی به او می‏رسید، شاید دخالت بعضی افراد بین امیرالمؤمنین وفرماندارانش سبب می‌شد تا بعضی از فرمانداران پست و کار خود را ترک کنند، مانند دخالت اشتر بین علی و جریر بن عبدالله بجلی و دخالت بعضی مردم بین علی‏ س و مصقله بن هبیره. [١٨٥٧]

علی‏ س راه را برای هر شکایتی که بر‏علیه‌ یکی از فرماندارانش تقدیم می‌شد باز گذارده بود و اگر شکایتی از فرمانداران به او می‏رسید می‏گفت: بار خدایا! من به آنان فرمان نداده‌ام که بر بندگانت ستم کنند یا حق تو را رها کنند.[١٨٥٨] هنگامی‏که از ‌یکی از فرماندارانش شکایت کردند و اتهام ثابت گردید، او را با تازیانه زدن و زندانی نمودن ادب نمود.[١٨٥٩]

امیرالمؤمنین علی س همواره فرماندارانش را نصیحت می‌کرد، همانگونه که یک بار مجموعه‌ای از فرمانداران را نصیحت کرد، از جمله قیس بن سعد که وقتی به فرمانداری مصر منصوب کرد او را چنین نصیحت نمود: «در حالی به مصر برو که لشکری همراهت باشد، چون همراهی لشکر با تو سبب هراس بیشتردشمن می‏شود و دوست و یاورت بیشتر قدرت می‏گیرد، پس هر‏گاه وارد مصر شدی با نیکوکار نیکی کن و با بدکار به سختی رفتار نما و با عام و خاص مهربان باش، زیرا مهربانی نیکی است».[١٨٦٠]

از جمله‏اندرزهای ایشان به قیس بن سعد در یکی از نامه‏هایش این است: «‏به حق خراج و مالیات بگیر، با رفتاری منصفانه به لشکرت نیکویی کن و آنچه خدا به تو آموخته به دیگران یاد بده».[١٨٦١]

بعضی از نامه‏هایی که برای تعیین فرمانداران به شهرها می‏فرستاد مشتمل بر پندها و رهنمودها هستند، از آن جمله نامه‌ای که علی‏ س به محمد بن ابوبکر در ولایت مصر نوشت و وی آن را برای مردم قرائت کرد، این نامه حاوی اندرزهایی برای عموم مردم و خود فرماندار بود.[١٨٦٢]

ارتباط‌های متعددی بین علی و فرماندارانش به صورت نامه نگاری، شفاهی و ارتباط مستقیم برقرار بود، وقتی این فرمانداران برای دیدار امیرالمؤمنین یا برای مشارکت در جنگ با خوارج به کوفه آمدند با آن‌ها گفتگو کرد، از امیرالمؤمنین نقل شد که در موسم حج با فرماندارانش ارتباط برقرار می‏کرد آنگونه که خلفای سابق چنین می‌کردند، علی س فرد مورد اعتمادی را به عنوان نایب خود به حج می‏فرستاد، چنان که فرزندان عباس و غیره را برای این کار می‏فرستاد، فرمانداران حوزه شرق بیشتر از همه فرمانداران با علی‏ س ارتباط داشتند، چون آن‌ها به کوفه نزدیک بودند و هیئت‏هایی از حوزه فرمانداری آنان همواره با کوفه در رفت و آمد بودند. و علی‏ س بسیاری اوقات فرمان‌هایی به صورت اندرز و نصیحت صادر می‌کرد که برای فرمانداران روش کار را توضیح می‏داد، برخی از این فرمان‌ها به صورت کتبی و بعضی شفاهی صادر می‌شد، در یکی از نامه‏های امیرالمؤمنین به فرماندارانش آمده است: «شما خزانه داران حاکم، وکلای امّت و نمایندگان ائمه هستید، هیچ کس را از رسیدن به نیازش باز ندارید، وقتی خراج و مالیات می‏گیرید لباس زمستانی و تابستانی و همچنین چارپایانی که با آن کار می‌کنند را از آن‌ها نگیرید، برده‌ای را که دارند از آن‌ها نگیرید و به خاطر یک درهم کسی را شلاق نزنید، به مال فرد نمازگزار یا کسی که با مسلمین پیمان صلح بسته دست درازی نکنید».[١٨٦٣]

یکی از دهقانان نزد علی آمد و از فرماندار او شکایت کرد، علی‏ س به آن فرماندار نوشت: «دهقانان شهر تو از سخت گیری و درشت خویی تو شکایت کرده‌اند»، با آنان رفتاری میانه داشته باش، سختی را با نرم خویی و مهربانی آمیخته کن، نه آنان را کاملاً از خود دور کن و نه بیش از حد آنان را به خود نزدیک نما، چون مشرک هستند و صلاحیت نزدیکی به تو را ندارند و از سویی چون عهد و پیمان صلح بسته‏اند نباید رانده شوند و مورد ستم قرار گیرند».[١٨٦٤]

[١٨٥٥]- تاریخ یعقوبی ٢/٢٠٤

[١٨٥٦]- الولایة علی البلدان ٢/٣٣

[١٨٥٧]- تاریخ طبری ٥/٦٠٠، ٦٠١

[١٨٥٨]- الفتاوی ٢٨/١٥١

[١٨٥٩]- الولایة علی البلدان ٢/٣٤ به نقل از الکامل ابن اثیر.

[١٨٦٠]- الولایة علی البلدان ٢/٣٦

[١٨٦١]- الولایة علی البلدان ٢/٣٦

[١٨٦٢]- تراث الخلفاء الراشدین ص١٥٦

[١٨٦٣]- نهج البلاغة ٢/١٥٥

[١٨٦٤]- پیشین.