علی بن ابی طالب رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه چهارم

فهرست کتاب

دهم: امّت حق دارد مراقب حكام باشند

دهم: امّت حق دارد مراقب حكام باشند

امّت اسلامی حق دارد که مراقب اعمال حاکمان باشد و آن‌ها را أمر به معروف و نهی از منکر کنند، خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَلۡتَكُن مِّنكُمۡ أُمَّةٞ يَدۡعُونَ إِلَى ٱلۡخَيۡرِ وَيَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ١٠٤ [آل عمران: ١٠٤]

«باید از میان شما گروهی باشند که (تربیت لازم را ببینند و قرآن و سنّت و احکام شریعت را بیاموزند و مردمان را) دعوت به نیکی کنند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند و آنان خود رستگارند».

اولین چیزی که بعد از خلیفه شدن گفت این بود.... این مسئولیّت (رهبری) شما مسئله‌ای است که هیچ کس در آن حقی ندارد جز همان کسی که خودتان به رهبری انتخاب کنید. امّا من هم مسئولیتی جز (رهبری) شما ندارم.[١٠٢٢]

این مشابه همان سخنی است که‌ ابوبکر بعد از به خلافت رسیدن گفت: آنجا که فرمود: اگر کارم درست بود و به خوبی مسئولیتم را انجام دادم مرا ‌یاری دهید و اگر مسئولیتم را به خوبی انجام ندادم، مرا راهنمایی و اصلاح کنید[١٠٢٣].

عمر بعد از اینکه مسئولیت خلافت را به عهده گرفت و انتخاب شد گفت: محبوبترین مردم برای من کسانی هستند که عیب‌هایم را به من تذکر دهند[١٠٢٤] و گفت: من بیم آن دارم که ‌اشتباه کنم و به خاطر هیبتم کسی به من تذکر ندهد.[١٠٢٥]

عثمان پس از این که به خلافت برگزیده شد گفت: اگر در قرآن حکمی ‌یافتید که بر مبنای آن باید پای من خلیفه را به زنجیر می‌کردید، پاهایم را به زنجیر کنید.[١٠٢٦]

آری در زمان خلفای راشدین، مسلمانان به اتفاق بر اعمال و کارهای حاکمان و خلفا نظارت داشتند و آن‌ها را امر و نهی می‌کردند و بر این مسئله ‌اجماع کرده‌اند و اجماع صحابه اعم از حاکمان و عموم مردم در دوران خلافت راشدین فقط‌یک مفهوم و معنا داشت که همان فهم صحیح قرآن و راه درست عمل به سنّت بوده‌ است. چون اصحاب بزرگوار در دوران نزول قرآن همراه و همگام رسول خدا  ج زندگی کرده‌اند و تربیت‌یافته بودند. لذا آنان آگاه‌ترین افراد به روح دین و اهداف و مقاصد شریعت اسلام بوده‌اند و از هر کسی دیگر بر شناخت و تشخیص حق از باطل تواناتر بودند، بنابراین بعید و حتی محال به نظر می‌رسد که بر باطل اجماع کرده باشند و دلیل این مدعا حدیث پیامبر است که می‌فرماید: «إنَّ أمَّتي لا تجمع علی ضلالة»[١٠٢٧]: (امت من بر گمراهی اجماع نخواهد کرد.) به همین دلیل می‌گوییم که‌اجماع آنان (صحابه) معتبر است و از مراجع قوانین اسلامی ‌به شمار می‌رود. گاهی اجماع امّت بر فهم نصی از نصوص است و نیز جایز است بر مسأله قیاسی اجماع کنند و در آن صورت حجّت واقع گردد.[١٠٢٨]

امیرمؤمنان علی س در دوران خلافتش مسلمانان را به امر به معروف و نهی از منکر تشویق می‌کرد. روزی در‌یکی از سخنرانی‌هایش پس از حمد و ثنای خداوند گفت: ای مردم! علت نابودی امت‌های پیشین این بوده است که بی‌پروا مرتکب انواع گناهان می‌شدند و عابدان و علمایشان آن‌ها را امر به معروف و نهی از منکر نمی‌کردند، به همین علّت به دام عذاب‌های الهی گرفتار شدند، لذا قبل از آنکه همانند آن‌ها به عذاب‌های الهی گرفتار شوید، امر به معروف ونهی از منکر کنید و بدانید که‌ امر به معروف و نهی از منکر موجب می‌شود رزق و روزی کسی قطع نشود و به مرگ زود هنگام مبتلا نشوید.

[١٠٢٢]- تاریخ طبری ٥/٤٤٩-٤٥٧.

[١٠٢٣]- البدایة و النهایة٦-٣٠٥.

[١٠٢٤]- الشیخان ابوبکر و عمر من روایة البلاذری /٢٣١

[١٠٢٥]- همان ٢٣١ و نظام الحکم فی عهد الخلفاء الراشدین /١٨٩.

[١٠٢٦]- مسند احمد، الموسوعة الحدیثیة ش/٥٢٤.

[١٠٢٧]- سنن ابن ماجه ٢/٢٦٤ ش/٤٠١٤.

[١٠٢٨]- روضة الناضر و جنة المناظر ١/٣٨٥.