اوّل: بیعت علی رضی الله عنه با عثمان رضی الله عنه
هنوز کاملاً از دفن عمر بن الخطاب س فارغ نشده بودند که اعضای شورا و رجال مجلس اعلای دولت در خانهی ام المؤمنین عائشه ل تشکیل جلسه دادند. گفتهاند: در خانهی فاطمه دختر قیس فهری خواهر ضحاک بن قیس گرد آمدند تا در بزرگترین قضیهای که بعد از وفات عمر بن خطاب س در زندگی مسلمانان پیش آمده بود، تصمیمگیری کنند، در آن رایزنی هم آراء خود را ابراز کردند و هم بحثهای مفصلی بیان شد، در نتیجه به توفیق خداوند به نقطهای مشترک دست یافتند که رضایت خداوند به طور خاص و مسلمانان به طور عام در آن بود.[٦٥٩]
برنامهی شورا زیر نظر عبدالرحمن بن عوف س آغاز شد، تا خلیفه را انتخاب کنند، اولین چشم انداز و مظهر شورا را به صورت سازمان یافته عملی کنند و خلیفه را برگزینند تا اعمال سخت و طاقت فرسای خلافت و رهبری امور مسلمانان را بر عهده گیرد. عبدالرحمن چنان با آرامش و شکیبایی و با ارادهی استوار و محکم و حسن تدبیر و اجرای نیکو عمل کرد که موفقیتش را در ادای آن امر بسیار مهم و عظیم، تضمین نمود[٦٦٠] و شورا را با مهارت و آزادی کامل چنان دستهبندی کرد که واقعاً شایستهی بزرگترین قدردانی است[٦٦١].
ذهبی گفت: از بهترین کارهای عبدالرحمن در امر شورا این بود که اوّل خودش را از خلیفه شدن عزل کرد و گفت هر کس از شورای حل و عقد خلیفهای برای امّت برگزیند، من هم قبول دارم و با این کارش توانست به کاملترین شکل، امّت را بر بیعت با عثمان س جمع و متحد گرداند و اگر خودش دوست دار خلافت و حاکمیّت میبود، میتوانست و اگر برای خودش نمیخواست میتوانست برای پسر عمویش و نزدیکترین فرد آن گروه به خود یعنی: سعد بن ابی وقاص تلاش کند تا خلیفه شود.[٦٦٢] در نتیجه همه به توافق رسیدند که با عثمان بن عفان بیعت کنند و بعد از نماز صبح آخرین روز ماه ذی الحجه سال /٢٣ هجری برابر با ٦ نوامبر ٦٤٤ میلادی بیعت با عثمان صورت گرفت.
به این صورت که در آن روز امام جماعت صهیب رومی بود، در حالی که عمامهای پوشیده بود که رسول خدا ج بر سرش پیچید و عبدالرحمن در حالی آمد که اعضای شش نفرهی شورا در اطراف منبر جمع شده بودند، عبدالرحمن کسانی را فرستاد تا تمام مهاجران، انصار و امیران و فرماندهان لشکر اسلام که در مدینه بودند، بیایند، از جمله معاویه امیر شام، عمیر بن سعد امیر حمص، عمرو بن عاص امیر مصر که همه ایشان در آن سال آمده بودند تا با عمر مراسم حج را به جای آورند، بعد از حج نیز همه تا مدینه عمر را همراهی کرده بودند.[٦٦٣]
در روایت بخاری آمده که بعد از اقامهی نماز صبح، اعضای شورا در کنار منبر جمع شدند و عبدالرحمن دنبال افراد حاضر در مدینه از مهاجران و انصار و فرماندهان لشکر فرستاد که به حج آمده بودند، بعد از این که همه جمع شدند، عبدالرحمن کلمهی شهادت را خواند و گفت: ای علی من نظر مردم را جویا شدم، هیچ کس را با عثمان برابر نمیدانند، به دل خودت چیزی راه مده و خطاب به عثمان گفت: با تو بر سنّت خدا و پیامبر او و سنّت و روش دو خلیفهاش بیعت میکنم، بعد از عبدالرحمن، مهاجران، انصار، فرماندهان لشکر و عموم مسلمانان با عثمان بیعت کردند.[٦٦٤]
در روایت صاحب التمهید آمده: علی بن ابی طالب بعد از عبدالرحمن، اوّلین کسی بوده که با عثمان بیعت کرد.[٦٦٥]
[٦٥٩]- عثمان بن عفان، صادق عرجون /٦٢-٦٣.
[٦٦٠]- عثمان بن عفان، صادق عرجون/٧٠-٧١.
[٦٦١]- مجلهالبحوت الاسلامیة، ش/١٠ ص ٢٥٥.
[٦٦٢]- سیراعلام النبلاء، ١/٨٦.
[٦٦٣]- شهید الدار /٣٧.
[٦٦٤]- بخاری کتاب الاحکام/٧٢٠٧.
[٦٦٥]- التمهید و البیان /٢٦.