علی بن ابی طالب رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه چهارم

فهرست کتاب

نخست: شیوه‌های بیعت با علی رضی الله عنه

نخست: شیوه‌های بیعت با علی رضی الله عنه

بیعت با علی اختیاری و به شیوه‌ی انتخاباتی صورت گرفت، ماجرا از این قرار بود که خلیفه‌ی راشد عثمان بن عفان س توسط عوامل خارجی و بیگانه‌ی شورشی به شهادت رسید، همان افراد منحرف که ‌از گوشه وکنار ممالک اسلامی آمده و هر کدام از شهر و قبیله‌ای بودند و هیچگونه سابقه خیر و خوبی در دین نداشتند، این‌ها بودند که سیدنا عثمان س را مظلومانه و به بهانه‌های دروغین و از روی دشمنی وکینه‌توزی در روز جمعه هیجدهم ماه ذی الحجه‌ی سال (٣٥ هجری) به قتل رساندند.[٧٦٠]

پس از این ماجرا تمام اصحاب پیامبر  ج که در مدینه بودند با علی س بیعت کردند، چون در آن وقت نه کسی از علی برتر بود و نه‌ او هم مدعی خلافت بود و حتّی تمایل چندانی هم به خلافت نداشت. به همین دلیل خلافت را بعد از اصرار شدید دیگر اصحابی که نگران بودند و از فتنه‌ی بیشتر و فراگیر بیمناک بودند، پذیرفت.

با این حال هم علی س به عنوان خلیفه بعد از حادثه‌ی جمل و صفین از نقد و اعتراض برخی افراد در امان نماند، چون بدون تردید آتش آن فتنه‌ها را کینه توزان و دشمنان اسلام از جمله‌ ابن سبأ و پیروانش که آن‌ها را فرومایه و ناآگاه بارآورده بود و در فسق و انحراف اعتقادی از حق و هدایت از او پیروی می‌کردند و در آن شرایط انتقاد و اعتراض نسبت به خلافت وامانت سیدنا علی برای برخی فراهم شد.

برخی از علماء شیوه‌ی بیعت با علی را به شرح ذیل روایت کرده‌اند.[٧٦١]

ابوبکر خلال با سندش تا محمد بن حنیفه روایت می‌کند: وقتی که عثمان س در محاصره قرار داشت همراه علی بودم، مردی آمد و گفت: امیر مؤمنان کشته شد! می‌گوید: علی از جای برخواست، محمد بن حنیفه می‌گوید: او را گرفتم که نرود، چون بیم آن داشتم که شورشیان بلایی سرش بیاوردند! گفت: بی‌مادر بگذار بروم! تا در خانه‌ی عثمان رفت، دید که ‌او به شهادت رسیده بود! به خانه‌اش برگشت و درب خانه را بر روی خود قفل کرد، آمدند و در زدند و بالاخره وارد خانه شدند و گفتند: خلیفه را کشته‌اند، باید مردم خلیفه‌ای داشته باشند و ما کسی از تو سزاوارتر نداریم، علی به آن‌ها گفت: مرا به عنوان خلیفه نخواهید، چون برای من وزیر بودن از خلافت بهتر است، گفتند: هرگز، به خدا سوگند کسی جز تو شایسته‌ی این کار سراغ نداریم، گفت: اگر چنین است و کسی را جز من انتخاب نمی‌کنید، بدانید که من پنهانی بیعت نمی‌گیرم، به مسجد می‌روم، به ‌این ترتیب به مسجد آمد و مردم با او بیعت کردند.[٧٦٢]

در روایت دیگری از سالم بن ابی جعد، از محمد بن حنیفه روایت است: اصحاب رسول‌الله  ج پیش او آمدند و گفتند: این مرد می‌گوید: (خلیفه) کشته شده و ناگزیر باید مسلمانان امامی‌داشته باشند و هیچ کس از تو بیشتر در اسلام سابقه ندارد و به اندازه‌ی تو به رسول‌الله  ج نزدیک نیست، علی گفت: این کار را نکنید، چون برای من وزیر بودن از امیر بودن بهتر است، گفتند: نه بخدا سوگند تا با تو بیعت نکنیم دست بردار نیستیم، گفت: اگر می‌خواهید با من بیعت کنید باید در مسجد باشد چون برای فردی مانند من شایسته نیست که پنهانی بیعت بگیرد و بیعت با من باید با رضایت مسلمانان باشد، سالم بن ابی جعد گوید: عبدالله بن عباس گفت: به نظر من رفتن به مسجد به دلیل احتمال غوغا و سر و صدا خوب نیست، امّا علی بیعت را قبول نکرد مگر در مسجد، در نتیجه به مسجد رفت و مهاجران و انصار آمدند و مردم بیعت کردند.[٧٦٣]

در این آثار صحیح درس‌ها و پندها و عبرت‌هایی است، از جمله:

١- علی، عثمان س را ‌یاری و از او دفاع کرد، این حقیقت به تواتر از علی ثابت است و حتّی بیش از دیگران از او دفاع کرده است، با سندهای متعدد و بسیاری ثابت است و مروان بن حکم نیز به این گواهی داده‌ است، آنجا که می‌گوید: در میان مردم هیچ کس به ‌اندازه‌ی علی از عثمان دفاع نمی‌کرد.[٧٦٤]

٢- علی از قبول خلافت پرهیز می‌کرد و به دنبال آن نبود و هیچ طعمی‌هم بر آن نداشت و در خانه‌اش ماند تا آن که صحابه برای بیعت با او به دنبالش رفتند.

٣- تمام صحابه ‌اعم از مهاجران، انصار و عموم مردم در مدینه با علی بیعت کردند که ‌اهل حل و عقد (صاحب نظران معتبر و شناخته شده) نیز در میانشان بودند و آن‌ها بودند که علی را تعیین کردند و با اصرار از او خواستند بیعت را قبول کند. این بیعت به وسیله‌ی شورشیان و آن طور که در روایت ضعیف و جعلی آمده صورت نگرفته است.

٤- در آن زمان علی از همه به خلافت سزاوارتر بود، چون صحابه علی را برای خلافت در نظر گرفتند و با اصرار از ایشان خواستند بیعت را قبول کند و تصریح کردند که کسی از شما سزاوارتر به این امر نیست.

٥- اهمیت خلافت: به همین دلیل می‌بینم که صحابه برای تعیین علی با سرعت هر چه بیشتر اقدام به بیعت با او کردند در حالی که علی می‌گفت: اگر بیم به خطر افتادن دین خداوند نبود خواسته‌ی ایشان را اجابت نمی‌کردم.[٧٦٥]

٦- شورشیان با ادعاهای نادرست بیعت علی را خدشه دار کردند و گفتند: ما اوّلین کسانی هستیم که با علی بیعت کردیم و طلحه و زبیر با اکراه بیعت نمودند؛ گفتنی است که سخنان وروایات برخی از مورخان در کتاب‌های تاریخ هیچ اساس و سند صحیحی ندارد. در حقیقت مردم بعد از ابوبکر عمر و عثمان هیچ کس را نیافتند که به اندازه‌ی سیدنا علی فضیلت، علم، تقوا، دینداری، سابقه‌ی طولانی در اسلام و جهاد داشته باشد، لذا مهاجران و انصار تصمیم قطعی گرفتند که با علی بیعت کنند و از دیدگاه آن‌ها بر علی فرض بود که بیعت را قبول کند و تسلیم خواسته‌های آنان شود و اگر شتاب زده علی را به عنوان خلیفه تعیین نمی‌کردند، قطعاً فتنه و اختلافات زیادی در گوشه و کنار کشور اسلامی پدید می‌آمد، لذا به مصلحت مسلمانان بود که در آن شرایط به بیعت با علی روی آوردند و به همین دلیل تمام صحابه‌های حاضر در مدینه بیعت کردند، امّا راویان قضیه بیعت با علی و رفتن به بصره با علی را با هم مخلوط کردند و شکی نیست که برخی از رفتن به همراه علی به بصره خودداری کردند و این‌ یک مسئله‌ی اجتهاد بود.[٧٦٦] به همین دلیل علی نیز آن‌ها را مجبور به خروج نکرد و ان شاء الله در بحث جنگ جمل بیشتر توضیح خواهیم داد.

٧- باید از روایات اغراق آمیز واقعه نگارانی که مدعی هستند پس از شهادت خلیفه، مدینه پنج روز بدون امیر ماند و غافقی بن حرب بر امارت بود و مردم در پی کسی بودند که خلافت را قبول کند، امّا کسی را پیدا نمی‌کردند برحذر باشیم [٧٦٧]، می‌گویند: شورشیانی که ‌از بصره آمده بودند از طلحه خواستند که بیعت را قبول کند، این‌ها در برابر روایات صحیح و معتبر اعتباری ندارد.[٧٦٨] و همان طور که معروف است صحابه می‌توانستند شورشیان را از بین ببرند امّا عثمان س اجازه نداد از نیروی زور و قدرت علیه‌ آنان کار گرفته شود، این موضوع را در کتاب تیسیر الکریم المنان فی سیره عثمان‌ین عفان بیشتر توضیح داده‌ام، در حقیقت بیعت علی با اختیار و رضایت مسلمانان بوده، وشورشیان نقشی در تعیین علی نداشتند و تنها آن دسته از صحابه‌ای که در مدینه بودند علی را به عنوان خلیفه تعیین کردد.[٧٦٩]

٨- حدود یازده روایت و شواهد صحیح در مورد این بیعت وجود دارد.[٧٧٠]

[٧٦٠]- الطبقات ابن سعد ٣/٣١.

[٧٦١]- عقیدة اهل السنة فی الصحابة الکرام ٢/٦٧٧.

[٧٦٢]- کتاب السنة، ابوبکر خلال /٤١٥.

[٧٦٣]- کتاب السنة ابی بکر خلال /٤١٦ رجال این اسناد ثقه‌اند.

[٧٦٤]- بیعة علی بن ابی طالب، مالک خالدی /٢ به نقل از تاریخ الذهبی، عهد الخلفاء الراشدون/٤٦٠.

[٧٦٥]- فتح الباری ١٣/١٧٥ اسناد آن صحیح است، بیعه علی/١٠٥.

[٧٦٦]- المدینة النبویة، محمد شرّاب ٢/٣١١.

[٧٦٧]- تاریخ الطبری ٤/٤٣٢.

[٧٦٨]- استشهاد عثمان و وقعة الجمل، خالد الغیث/١٣٦-١٤٠.

[٧٦٩]- استشهاد عثمان /٢٤٠.

[٧٧٠]- بیعة علی /١٢٢.