علی بن ابی طالب رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه چهارم

فهرست کتاب

سوم: پیوستن خوارج به حروراء و مناظره ابن‏عباس با آنان

سوم: پیوستن خوارج به حروراء و مناظره ابن‏عباس با آنان

خوارج در قالب گروه فراوانی از سپاه علی س در حین بازگشت از صفین به کوفه، جدا شدند که تعداد آن‌ها در یک روایت چندین ده هزار نفر بوده است و در روایتی دیگر تعداد آنان دوازده هزار نفر[٢٩٨٣] تعیین شده است و در روایتی دیگر هشت هزار نفر[٢٩٨٤] و در روایتی دیگر چهارده هزار نفر[٢٩٨٥] و همچنین در روایتی دیگر بیست هزار نفر[٢٩٨٦] تعیین شده است و این روایتی که تعداد آنان را بیست هزار نفر ذکر کرده است، بدون سند است[٢٩٨٧] این افراد به مسافت چندین شبانه روز قبل از رسیدن سپاه به کوفه، جدا شدند و این تفرقه و جدایی یاران علی را آشفته و دچار ترس کرد و علی به همراه آن دسته از باقی مانده سپاهش که تحت اختیار و مطیع او بودند، وارد کوفه شد بعد از این که به علی خبر رسید که خوارج گروه خود را سازمان دهی کرده‌اند و یک امیر را برای نماز و امیری دیگر را برای جنگ انتخاب کرده‌اند و با خداوند عزیز و بزرگوار بیعت کرده و امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند که همه این‌ها به این معنی بود که آنان عملاً از جماعت مسلمانان جدا شدند، به امور مربوط به آنان مشغول شد.

امیر المؤمنین علی ÷ دوست داشت آن‌ها را به جمع مسلمانان بر گرداند بنابراین ابن‏عباس را به نزد آنان فرستاد تا با آنان مناظره کند و اینک ابن‏عباس این حادثه را برای ما روایت می‏کند و می‌گوید:... به نزد آنان رفتم در حالی که بهترین لباس یمنی خود را بر تن کردم و پیاده رفتم و در نیمروز در یک خانه نزد آنان رفتم. ابن‏عباس مردی خوش چهره و دارای صدایی بلند بود. گفتند: خوش آمدی ای ابن‏عباس، این لباس زیبا چیست؟ گفت: چرا بر من عیب می‏گیرید؟ من دیدم که رسول‌الله  ج بهتر از این لباس‌ها را بر تن می‌کرد. و این آیه نازل شد:

﴿قُلۡ مَنۡ حَرَّمَ زِينَةَ ٱللَّهِ ٱلَّتِيٓ أَخۡرَجَ لِعِبَادِهِۦ وَٱلطَّيِّبَٰتِ مِنَ ٱلرِّزۡقِۚ [الأعراف: ٣٢]

«ای پیامبر بگو: زیورهایی را که خدا برای بندگان پدید آورده و نیز روزی‌های پاکیزه را چه کسی حرام گردانید؟»

گفتند: برای چه کاری آمده‌ای؟ گفت: من از جانب صحابه پیامبر  ج از مهاجرین و انصار و از جانب پسر عمو و داماد پیامبر  ج که قرآن بر آنان نازل شد آمده‌ام، آنان در تأویل قرآن از شما عالم‌تر هستند و در میان شما کسی از آنان نیست و هر چه را که آنان می‏گویند به اطلاع شما می‏رسانم و هر چه را که شما می‏گویید به اطلاع آنان می‏رسانم. عده‌ای از آنان به سمت من آمدند. گفتم: به چه دلیل بر اصحاب رسول‌الله  ج و پسر عمویش خشم گرفته‌اید، بگویید؟ گفتند: به سه دلیل. گفتم: آن دلایل کدام هستند؟ گفتند: اولین آن‌ها این است که: او مردانی را در امر خداوند حکم قرار داد درحالی که می‌فرماید: «اِن الحکم الّا لله» "حکم جز برای خداوند نیست "مردان را چه به حکم و حکمیت؟ گفتم: این یک دلیل.گفتند: اما دومی این که او جنگ کرد (در جنگ جمل) اما اسیر نگرفت و غنایم جنگی جمع نکرد. اگر آنان کافر بودند بنابراین اسیر کردن آنان نیز حلال بود و اگر مومن بودند، نه اسیر کردن آنان نه مبارزه با آنان حلال نبود.گفتم: این دومین دلیل، سومین کدام است؟ گفتند: لقب امیرالمومنین را از نام خود جدا کرد. بنابراین اگر او امیرمومنان نبود پس امیر کافران است. گفتم: آیا غیر از این موارد، مورد دیگری هم هست؟ گفتند: ما به این موارد اکتفا می‏کنیم. به آنان گفتم: نظرتان چیست اگر من از کتاب خداوند بزرگوار و سنت پیامبر او  ج چیزی را برایتان بخوانم که به ادعاهای شما پاسخ دهد. آیا از موضع خود باز می‏گردید؟ گفتند: بله. گفتم: این که می‏گویید: او در امر خداوند دو مرد را حکم قرار داد. من بخشی از کتاب خداوند را برایتان می‏خوانم که خداوند حکم خود را درمورد ارزش ربع درهم به بندگان واگذار می‏کند که آنان در آن مورد حکم کنند. آیا دیده‌اید که خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَقۡتُلُواْ ٱلصَّيۡدَ وَأَنتُمۡ حُرُمٞۚ وَمَن قَتَلَهُۥ مِنكُم مُّتَعَمِّدٗا فَجَزَآءٞ مِّثۡلُ مَا قَتَلَ مِنَ ٱلنَّعَمِ يَحۡكُمُ بِهِۦ ذَوَا عَدۡلٖ مِّنكُمۡ [المائدة: ٩٥]

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید در حالی که مُحرمید شکار را نکشید و هر کس از شما عمدا آن را بکشد باید نظیر آن چه کشته است. از چهار پایان کفاره‌ای بدهد. که نظیر بودن آن را دو تن عادل از میان شما تصدیق کنند».

و این حکم کردن رجال است. شما را به خدا قسم می‏دهم که ‌آیا حکم رجال درباره اصلاح بین دو طرف و جلوگیری از خونریزی خوب است یا درباره کشتن یک خرگوش؟ گفتند: بله. این بهتر است گفتم: و در مورد مسئله میان زن و مرد نیز نازل شده است:

﴿وَإِنۡ خِفۡتُمۡ شِقَاقَ بَيۡنِهِمَا فَٱبۡعَثُواْ حَكَمٗا مِّنۡ أَهۡلِهِۦ وَحَكَمٗا مِّنۡ أَهۡلِهَآ [النساء: ٣٥]

«و اگر از جدائی میان آن زن و شوهر بیم دارید پس داوری از خانواده آن شوهر و داوری از خانواده آن زن تعیین کنید».

پس شما را به خدا قسم می‏دهم بگوئید که حکم کردن رجال برای اصلاح رابطه بین آنان و جلوگیری از ریخته شدن خون شان بهتر است یا درباره رابطه با زن؟ آیا از این امر خارج شدم؟ گفتند: بله.گفتم: اما قول سوم شما که می‏گوئید: او مبارزه کرد اما اسیر نگرفت و غنایم جنگی جمع آوری نکرد. آیا شما مادرتان عایشه را به اسیری می‏گیرید و آنچه را در مورد سایر زنان حلال می‏دانیم درباره او نیز حلال می‏دانیم، قطعا شما کافر شدید. و اگر شما بگوئید: او مادر ما نیست باز هم شما کافر شدید

﴿ٱلنَّبِيُّ أَوۡلَىٰ بِٱلۡمُؤۡمِنِينَ مِنۡ أَنفُسِهِمۡۖ وَأَزۡوَٰجُهُۥٓ أُمَّهَٰتُهُمۡۗ [الأحزاب: ٦]

«پیامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر و نزدیکتر است و همسرانش مادران ایشانند».

بنابراین شما بین دو گمراهی قرار دارید، پس یک راه برای خروج از آن بیاورید. آیا از این امر خارج شدم؟ گفتند: بله. می‌گوید: اما این که لقب امیرالمؤمنین را از نام خود حذف کرد، من چیزی را برای شما می‏آورم که علیه شما است. پیامبر خدا  ج در روز حدیبیه با مشرکان صلح کرد و به علی گفت: ای علی بنویس آنچه که محمد رسول خدا بر اساس آن صلح کرده است. گفتند: اگر ما معتقد بودیم که تو رسول خدا هستی با تو نمی‏جنگیدیم، رسول‌الله  ج فرمود: ای علی پاک کن. پروردگارا تو که می‏دانی من رسول خدا هستم. ای علی پاک کن و بنویس: «این چیزی است که محمدبن عبدالله بر اساس آن صلح کرده است». به خدا قسم رسول خدا بهتر از علی است او عنوان رسول خدا را از نام خود پاک کرد و این پاک کردن او به معنی پاک شدن از نبوت نبود. آیا از این امر هم خارج شدم؟ گفتند: بله. بنابراین دو هزار نفر از آنان باز گشتند و بقیه خروج کردند و بر اساس گمراهی خود مبارزه کردند و مهاجرین وانصار با آنان جنگیدند و آنان را به قتل رسانند.[٢٩٨٨]

می‌توان از مناظره ابن‏عباس با خوارج درس‌ها و عبرت‌ها و حکمت‌هایی استخراج کرد که برخی از آن‌ها عبارتند از:

١- انتخاب فردی مناسب برای مناظره با مخالفان: امیرالمؤمنین علی، پسرعمویش عبدالله بن عباس را که بزرگ اندیشمند امت‏ مترجم و مفسر قرآن بود انتخاب کرد چون آنان افراد پارسا و پرهیزکار را می‏شناختند و درباره اعتقاد خود استدلال آنان بر اساس قرآن را قبول داشتند. بنابراین مناسب‌ترین فرد برای مناظره با آنان، آگاه‌ترین و عالم‌ترین مردم به تفسیر و تأویل قرآن بود. و می‌توان گفت ابن‏عباس در این مناظره، بی‌نظیر و تک بود به این دلیل که او آراسته به اخلاص نیت برای خدا، دوری از هوی و هوس، آراسته به بردباری و صبر، تأمل و نرمی‏در مقابل مخالفان، گوش فرا دادن نیکو به همه مخالفان، دوری از کشمکش و ارائه استدلال واضح و روشن و دلیل قوی بود.

٢- در مناظره با مخا لفان، شروع کردن از نقاط مورد اتفاق نظر: امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب با خوارج. مخالف خود در دریافت از کتاب خداوند و سنت پیامبرش محمد  ج، اتفاق نظر داشتند. این گونه بود که عبدالله بن‌عباس ب به آنان گفت: چه می‏گوئید اگر من از کتاب خدا و سنت پیامبرش چیزی در جواب شما بخوانم، آیا باز می‏گردید؟ با وجود این ابن‏عباس قبل از شروع مناظره از آنان اطمینان گرفت.

٣- شناخت استدلال‌های مخالفان و بررسی آن‌ها و آمادگی برای پاسخ به آن‌ها قبل از شروع مناظره والبته که ما توقع داریم امیرالمؤمنین علی س قبل از مناظره با آنان از استدلال‌هایشان مطلع بوده باشد و به اصحاب خود بیاموزد که چگونه به آن‌ها پاسخ دهند.

٤- رد ادعاهای مخالفان، یکی پس از دیگری: تا این که استدلال و حجتی برای آنان باقی نماند همان گونه که از سخنان ابن‏عباس در مناظره با آنان روشن است که هر گاه که یک حجت را به طور کامل رد می‏کند می‌گوید آیا از این خارج شدم؟

٥- شروع مناظره با آن چه که نتیجه‌اش حق باشد: عبدالله بن عباس ب در ابتدای کار و قبل از مناظره می‌گوید: من از جانب اصحاب پیامبر  ج و داماد او نزد شما آمده‌ام و قرآن برآنان نازل شد و آنان در تأویل آن از شما آگاه‌تر هستند و یکی از آنان در میان شما نیست[٢٩٨٩].

٦- احترام گذاشتن به رأی و نظر طرف مقابل در حین مناظره: تا اینکه از این طریق به آن چه که می‌گوید گوش دهد و او را بر احترام به رأی خودش سوق دهد و این در مناظره ابن‏عباس با خوارج ظاهر و پیدا است[٢٩٩٠].

٧- خداوند عزیز و بزرگوار هزاران نفر از آنان را توفیق و هدایت داد: چون تعداد خوارج که در جنگ نهروان حضور داشتند کمتر از چهار هزار نفر بود - که به خواست خداوند درباره آن بحث خواهیم کرد - به این دلیل بود که آنان حق را شناختند و به فضل و عنایت خداوند شبهه از آنان برداشته شد و سپس به دلیل آن مطالبی که ابن‏عباس ب با علم، قوت و استدلال و وضوح بیان کرد، بطلان استدلال‌هایشان را با تفسیر آیاتی که آن‌ها تفسیر صحیح آن را تأویل کرده بودند و به وسیله سنت روشن گر نبوی که معانی قرآن کریم را توضیح می‏دهد، برایشان روشن و آشکار کرد[٢٩٩١].

٨- این سخن ابن‏عباس ب که گفت: کسی از آنان در میان شما نیست[٢٩٩٢]: این نص صریحی است درباره این که کسی از اصحاب رسول‌الله  ج در میان خوارج نبودند، از ابن‏عباس نقل شده است و کسی از خوارج به دلیل این حرف به او اعتراض نکرد و این روایت صحیح و ثابت شده است، همچنین هیچ یک از علمای اهل سنت - از لحاظ علمی‏- نگفته است که: در میان خوارج، کسی از یاران رسول‌الله  ج بوده‌اند. و اما این ادعا که می‏گویند در میان خوارج صحابه رسول‌الله  ج بوده‌اند یک ادعا از نظر مذهب خوارج است و هیچ دلیل علمی موثق برای این سخن خود ندارند.

٩- تعیین مرجع: ابن‏عباس ب می‌گوید: چه می‏گوئید اگر از کتاب خدا و سنت رسول او در جواب ادعای شما بخوانم آیا باز می‏گردید؟ گفتند: بله. بنابراین در این سخن ابن‏عباس درس مهمی وجود دارد که برای دو طرف مناظره مرجع تعیین شود تا در خلال مناظره بتوان به‌یک نتیجه‌ای رسید.

[٢٩٨٣]-تاریخ بغداد (١/١٦٠).

[٢٩٨٤]-البدایة و النهایة (٧/٢٨٠٠٢٨١)، سند آن صحیح است. مجمع الزوائد (٦/٢٣٥).

[٢٩٨٥]-مصنف عبد الرزاق (١٠/١٥٧، ١٦٠)، با سند حسن.

[٢٩٨٦]- تاریخ خلیفه ص (١٩٢).

[٢٩٨٧]-خلافة علی، عبدالحمید، ص (٣٠٣)

[٢٩٨٨]- خصائص امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب، النسائی، تحقیق احمد بلوچی. ص(٢٠٠) سند آن حسن است.

[٢٩٨٩]خصائص امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب. ص (١٩٧) سند آن حسن است.

[٢٩٩٠]- منهج علی بن ابی طالب فی الدعوة الی الله، ص (٣٣٩).

[٢٩٩١]- خلافة علی بن ابی طالب، عبدالحمید. ص (٣٠٧).

[٢٩٩٢]- خصائص علی بن ابی طالب، نسائی، ص(٢٠٠)، اسناد آن حسن است، بلوچی.