چهارم: اطلاع حضرت علی رضی الله عنه از اینکه شهید خواهد شد
بعضی از احادیث پیامبر ج که بر نبوّت و حقّانیّت او دلالت میکنند چنین میرسانند که علی س به صف شهدا خواهد پیوست. در صحیح مسلم از ابوهریره س نقل است که پیامبر ج همراه با ابوبکر، عمر، عثمان، علی، طلحه و زبیر ش بر روی غار حراء بود. آنگاه صخره تکان خورد، پیامبر ج فرمود: «إهدأ فما علیک إلاّ نبیٌّ أو صدیق أو شهید»[٤٢٤٠]: (آرام باش بر روی تو یا پیامبر ج است یا صدیق و یا شهید).
اینجا احادیث خاصتر از این هم وجود دارند، که بیان میدارند که علی س در سرزمین عراق، شهید خواهد شد. این احادیث حتی کیفیت ترور را بیان داشتهاند و همه اینها نشان دهندهی حقّانیّت نبوت پیامبر ج است و از روی خواسته شخصی سخن نمیگوید. بلکه خداوند متعال این مورد را از طریق وحی به او اعلام میدارد. پیامبر ج اتفاقی را که برای علی خواهد افتاد، به وی خاطر نشان ساخت و علی با یقین باور کرد و در این باره با مردم سخن میگفت، که از جمله پیشبینیهای پیامبر ج، همین حادثهای است که در عراق اتفاق افتاد، زیرا ابوالاسود دؤلی از او روایت کرده که: از علی شنیدم که میگفت: در حالیکه پایم را در رکاب گذاشته بودم، عبدالله بن سلام جلو آمد و گفت: کجا میخواهی بروی؟! گفتم: به عراق. گفت: اگر به آنجا بروی، تیزی دو طرف شمشیر به تو اصابت خواهد کرد. آنگاه علی گفت: سوگند به خدا که قبلاً نظیر چنین سخنی را از پیامبر ج شنیده بودم. ابوالأسود گفت: از او متعجب شدم و گفتم: مردی رزمنده چنین دربارهی خود میگوید! [٤٢٤١]
علی س قبل از آنکه مقام خلافت را بدست گیرد، در «ینبع» این حدیث را برای ابوفضاله انصاری بدری که به عیادت وی آمده بود، تعریف کرد و گفت: من در این بیماری نمیمیرم، یا این درد باعث مرگ من نمیگردد، زیرا پیامبر ج به من خاطر نشان ساخته که من نخواهم مُرد تا زمانی که ریشم با خون رنگآمیزی نگردد[٤٢٤٢]. وی این مسأله را با خوراج و یارانش در میان نهاد گذاشت، بیهقی این احادیث و نظیر آنها را در کتاب (دلائل النبوّة)[٤٢٤٣] و حافظ ابن کثیر آنها را در کتاب (البدایة و النهایة) جمع آوری کرده است.[٤٢٤٤]
عبد الله بن داود میگوید: از اعمش و او از مسلم بن سهیل از سالم بن ابی جعده و او از عبدالله بن سبع شنیدم که گفت: از علی س شنیدم که بر روی منبر میگفت: فقط انتظار یک انسان شقی و بدبخت را میکشیم، پیامبر ج به من اطلاع داده که این ریش را از خون رنگین خواهی ساخت. گفتند: به ما بگو که قاتلت کیست تا خانوادهاش را نابود کنیم؟ گفت: از خدا میخواهم مردی را بدست من بکشد که قاتلم نباشد.[٤٢٤٥]
و این مفهوم را در قالب ابیات زیر بیان کرده است:
اشدُد حیاز یمك للموت
فانّ الموت لاقیکا
و لاتجزع من القتل
اذا حل بوادیکا[٤٢٤٦]
آماده باش برای مرگ، چون مرگ تو را ملاقات میکند و از مرگ بیتابی مکن و ترس به خود راه نده! آنگاه که بر تو فرود میآید.
بعضی از روایتها به جزئیات بیشتری از این هم اشاره کرده، این نکته را میرسانند که حتی حضرت علی س نام این قاتل بدبخت خود را میدانسته است، عبیدهی سلمانی با سند صحیح روایت کرده که میگفت: وقتی که علی ابن ملجم را دید گفت:
ارید حیاته و یرید قتلی
عذیرُك من خلیلك من مرادی[٤٢٤٧]
زندگی او را میخواهم و او مرگم را میخواهد. پس دوستت را بیاور تا تو را برای مراد من یاری دهد!»
در روایتی دیگر، علی دربارهی ابن ملجم گفت: این شخص قاتل من خواهد بود، گفته شد: پس چرا جلوی او را نمیگیری؟ گفت: هنوز من را نکشته است.[٤٢٤٨]
مردم از او خواستند که جانشینی برای خود تعیین نماید، زیرا خبر داده بود که کشته خواهد شد. امّا وی از این کار خودداری کرد. عبدالله بن واسع میگوید: از علی شنیدم که میگفت: این (به ریش خود اشاره کرد)از این (به سرش اشاره کرد) رنگین میشود. چرا بدبختترین آنان اقدام نمیکند؟ منتظر چیست؟! گفتند: ای امیرمؤمنان به ما خبر بده که او چه کسی است تا خانوادهاش را نابود سازیم؟! گفت: بخدا در این صورت بوسیلهی من، غیر قاتل مرا خواهید کشت. گفتند: پس جانشینی بر ما تعیین کن! گفت: نه، ولی شما را بر چیزی ترک میگویم که پیامبر ج شما را بر سر آن ترک گفت، گفتند: وقتی که پیش پروردگارت بروی به او چه میگویی؟ و وکیع یکبار گفت: اگر به او برسی؟ - گفت: میگویم: خدایا مرا در میان آنها باقی گذاشتی بر وضعیت و حالتی که خودت میدانی، سپس مرا به سوی خود قبض روح کردی و خود در میان آنها بودی، اگر میخواهی آنها را اصلاح کن، و اگر میخواهی آن را فاسد کن! [٤٢٤٩] و از علی س روایت است که گفت: از صادق مصدوق شنیدم که میگفت: «تو ضربهای در اینجا خواهی خورد، - و به دوگیجگاهش اشاره کرد - خون از آن جاری میشود تا جایی که ریشت را رنگین میسازد و انجام دهندهی آن بدترین و بدبختترین مردم خواهد بود، همانگونه که کشندۀ شتر (صالح) بدبختترین افراد ثمود بود».[٤٢٥٠]
[٤٢٤٠]- مسلم روایت کرده (١٥/١٩٠)، فضائل صحابه.
[٤٢٤١]- تاریخ ذهبی، دروان خلافت راشدین ص ٦٤٨.
[٤٢٤٢]- خلافت علی ابی طالب، عبدالحمید، ص٤٣٣ مجموع طرق روایتی آن صحیح است.
[٤٢٤٣]- دلائل انبوه (٦/٤٣٨-٤٤١) تحقیق عبدالممعلی قلعجی
[٤٢٤٤]- البدایة و النهایة (١/٣٢٣-٣٢٥).
[٤٢٤٥]- کتاب الشریعة، آجری، (٤-٢١٠٥)، تحقیق دمیجی، سندش حسن است.
[٤٢٤٦]- تاریخ ذهبی، دوران خلفای راشدین ص ٦٤٨.
[٤٢٤٧]- طبقات ابن سعد (٣/٣٤، ٣٣) سندش صحیح است.
[٤٢٤٨]- الاستیعاب (٣/١٢٧).
[٤٢٤٩]- مسند احمد (٢/٣٢٥) الموسوعة الحدیثیة حسن لغیره
[٤٢٥٠]- خصائص امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب، ص (١٦٣-١٦٤)، احمد میرین بولشی /، محقق و پژوهشگر حکم به صحت این روایت کرده است.