شرح حال مؤلف
یوسف عبدالله القرضاوی در سال ۱۹۲۶ در یکی از روستاهای حرمة محله الکبرای استان غربی مصر، در خانوادهای متدین و بیآلایش به دنیا آمد.
کودکی: ۲ سال بیشتر نداشت که پدرش از دنیا رفت و عمویش سرپرستی او را به عهده گرفت. در سن ۵ سالگی به منظور حفظ قرآن کریم به مکتبخانهاش فرستادند. و در ۷ سالگی برای تحصیلات جدید وارد دبستان شد. صبحها به دبستان میرفت و عصرها به مکتبخانه، و پیش از آنکه به سن ۱۰ سالگی برسد، حافظ کل قرآن کریم شد. وی از کودکی به تیزهوشی معروف گردید. هر چیزی را که یکبار میخواند به حافظهاش سپرده میشد. در همان دوران کودکی بخاطر اینکه قرآن را خوب تلاوت میکرد. اهالی روستا «استاد یوسف» صدایش میکردند.
تحصیلات: در سن ۱۲ سالگی دورۀ ابتدائی را به پایان رسانید. بیصبرانه در انتظار روزی بود که وارد دانشگاه «الأزهر» شود، و دانشمندی بزرگ گردد. در شهر طنطا دورههای دانشسرای مقدماتی و دانشسرای عالی دینی را گذرانید. و برای ادامۀ تحصیل به قاهره رفت، و به دانشکدۀ اصول دین راه یافت. و در سال ۳-۱۹۵۲ به اخذ دانشنامۀ لیسانس با درجۀ ممتاز موفق شد.
سپس در رشتۀ دبیری دانشکدۀ زبان عربی ثبت نام کرد و از آنجا نیز به دریافت لیسانس با درجۀ ممتاز نائل گردید. در سال ۱۹۵۷ به مؤسسۀ تحقیقات و مطالعات زبان عربی، وابسته به جامعۀ کشورهای عربی وارد شد. و دیپلم عالی زبان و ادبیات عربی دریافت داشت. در همین سالها دورۀ سهسالۀ دکتری دانشکدۀ اصول دین را نیز با موفقیت گذرانید. و در سال ۱۹۶۰ به پایان رسانید و به آماده ساختن رسالهاش پیرامون زکات در اسلام پرداخت، ولی پیشامدهایی چند باعث تأخیر آن شد، و اوضاع مصر رو به وخامت گذاشت. تا بالآخره ۱۳ سال بعد، یعنی در ۱۹۷۳ دکترای خود را با رتبۀ عالی گرفت.
مسئولیتهای اداری: دکتر قرضاوی در سال ۱۹۵۱ سرپرستی امور دینی وزارت اوقاف مصر در رابطه با خطابه و تدریس و سرپرستی مساجد، و سردبیری انجمن ائمۀ جماعات را عهدهدار گردید، و در سال ۱۹۵۹ در ادارۀ کل فرهنگ اسلامی الأزهر مشغول به کار شد و مطبوعات و انتشارات را زیر نظر گرفت. و به پاسخگوئی سؤالات و شبهاتی که از طریق جرائد و غیره پیرامون اسلام مطرح میگردید، پرداخت و در برنامهریزی دفتر هنری ادارۀ دعوت و ارشاد شرکت جست. در سال ۱۹۶۱ برای مدیریت یک مدرسۀ علوم دینی نوبنیاد به کشور قطر دعوت شد. و این مدرسه را طبق اصولیترین و جدیدترین مبانی علمی و تربیتی پایهگذاری کرد. و بصورت یک مدرسۀ نمونه در منطقۀ خلیج فارس درآورد. و طلاب علوم دینی از اطراف و اکناف کشورهای عربی و اسلامی به این مدرسه رویآوردند. تا اینکه دانشکدۀ علوم تربیتی قطر تأسیس شد و به عنوان استاد و رئیس گروه مطالعات اسلامی به آن دانشکده منتقل گردید، و تا به امروز، جهاد و رسالتش را در همۀ دانشهایی که بتوانند در تحقیقات علوم اسلامی بکار آیند، علاقمند بود. دانشکدۀ اصول دین را به همین جهت بر دیگر دانشکدهها ترجیح داد که دانشکدۀ تفسیر و حدیث و عقاید و فلسفه و تاریخ و اخلاق اسلامی بود. اما، دانشپژوهی او در محدودۀ علوم اسلامی متوقف نمانده و همواره اصرار داشته است که در ادبیات تاریخ، فلسفه، علوم تربیتی، روانشاسی، جامعه شناسی، اقتصاد و مکتبهای فکری معاصر نیز صاحبنظر باشد، و کتابخانۀ شخصی وی کتابهای مرجع همه این علوم را در بردارد.
فعالیتهای سیاسی و اجتماعی: استاد در کنار همۀ این اشتغالات علمی و اداری، از مسائل اجتماعی نیز هیچگاه برکنار نبوده است. از همان سنین نوجوانی که به دبستان میرفت، با قلب و اعصاب و عقل و زبان و قلم و نظم و نثر خویش در صحنۀ فعالیتهای اجتماعی حضور داشت، و با سرودن قصیدههای شیوا و ایراد خطابههای مؤثر، دانشجویان را به تظاهرات بر علیه ستم و دیکتاتوری تشویق میکرد، وی مسئول انجمن دانشجویان نهضت اسلامی در دانشکدۀ اصول دین و سایر دانشکدههای دانشگاه الأزهر بود، و در نبرد کانال سوئز بر علیه استعمار انگلیس در کادر فرماندهی اکیپهای دانشجوئی الأزهر عضویت داشت. استاد در این مسیر دعوت و مبارزه، انواع اذیت و آزار را متحمل گردید. در سال ۱۹۴۹ در روزگار حکومت فاروق زندانی شد.
همچنین در دوران حکومت جمالعبدالناصر دوبار در سال ۱۹۵۴ و ۱۹۶۲ به زندان رفت. شاید تنها عامل پیوند عمیق، آگاهانه، زنده و مستقیم او با واقعیات و حوادث کشور و میهن گستردۀ عربی و اسلامیاش، ارتباط دیرینۀ او با جمعیت اخوان المسلمین بوده باشد، که وی را از فضای شعر و ادب، که به آن سخت گرایش داشت، به فضای دوست و حرکتی فراگیر در جهت تکوین و تربیت نسلی اسلامی که اسلام را درست بفهمد و به درستی به آن معتقد باشد، و در راه آن جهاد کند، انتقال داد. وی در نوجوانی تحت تأثیر مکتب اخوانالمسلمین و شخصیتهای بارز آن قرار گرفت. بزرگترین شخصیتی که در زندگی فکری و روحی تحت تأثیر او قرار گرفت، پیشوای شهید، حسنالنباء، مؤسس بزرگترین نهضتهای اسلامی در قرن بیستم، بود. وقتیکه استاد در ۱۹۶۵ از زندان آزاد شد، حکومت نظامی وقت او را از ارتباط گرفتن با مردم از طریق سخنرانی و تدریس ممنوع گردانید، و ابزار دیگری بجز قلم، برای او باقی نماند. ناگزیر، افکار خود را در قالب سلسله مقالات و کتابها و رسالهها در اختیار مردم گذاشت. استاد قرضاوی جایگاه و منزلت ویژهای در دلهای بسیار از جوانان کشورهای عربی و اسلامی دارد، و بسیارند کسانی که پیوسته چشم انتظار انتشار کتابهای تازۀ او و مطالعۀ مقالات و شنیدن سخنرانیهای او هستند. استاد دکتر یوسف قرضاوی در کنفرانسها و سمینارهای علمیری، اسلامی در کشورهای اسلامی و غربی نیز شرکت فعال داشته و دارد، که از آن جمله، سمینار تشریع اسلامی در لیبی، اولین کنگرۀ تاریخ در بیروت، جشنوارۀ تعلیماتی جامعۀ دانشمندان هند، و کنفرانس جهانی اقتصاد اسلامی در مکه مکرمه، کنفرانس فقهاسلامی در ریاض، کنفرانس دعوت اسلامی در مدینۀ منوره، و کنفرانس سالانۀ اتحادیه دانشجویان مسلمان در امریکا را میتوان نام برد.
کارهای هنری و شعر: نخستین نوشتۀ استاد، یک نمایشنامۀ منظوم به نام «یوسف صدیق» بود که به تقلید از نمایشنامههای لیلی و مجنون و کلئوپاترای احمد شوقی نگاشت، و در آن هنگام دانشآموز سال اول متوسطه بود. دکتر یوسف قرضاوی را همۀ مردم بعنوان خطیب، نویسنده و دانشمند میشناسند، اما کمتر کسی او را بعنوان شاعر میشناسد. در حالیه وی زندگی را از نوجوانی با شعر آغاز کرده، و در بین دوستان و همدورههایش بعنوان «قرضاوی شاعر» معروف است. ابیات زیر نمونهای از اشعار او است:
قالوا: إلی السجن! قلنا: شعبه فتحت
لیجمعونا بها فی الله إخوانا!
قالو: إلی الصور! قلنا: الطور مؤتمر
فیه نقر ما یخشاه أعدانا!
فهن المصلی، نربی فیه أنفسنا!
وهو المصیف، نقوی فیه أیدانا!
استاد در همۀ زمینههای شعری سرودههایی دارد، بجز مدیحهسرایی که نوعاً با تملق و چاپلوسی و شخصپرستی سروکار دارد، و با طبیعت و منش او سازگار نیست. روح بزرگ وی بعنوان مرد علم و عمل و اندیشه و دعوت اسلامی در اشعارش متجلی است. اشعار استاد با روانی و اصالت و صداقت و احساس و سبک داستانی، آنچنان تأثیر و نفوذی دارد که اگر اندکی به شعر و ادب میپرداخت، شاعری کمنظیر و زبانزد خاص و عام میگردید. اما و بعکس، شعر و شاعری را ترک گفته، و یکسره به نویسندگی در موضوعات گوناگون اسلامی رویآورده، و گنجینههای پرارزشی را از فرآوردههای دانش و اندیشۀ اسلامی به امت اسلامی تقدیم کرده، که راه رهایی و خوشبختی را برای نسلهای حال و آیندۀ مسلمانان جهان روشن گردانیده است.