چرا خدا را بپرستیم؟
فهمیدیم که رسالت انسان در جهان هستی، پرستش خداوند یگانه است.
این را هم دریافتیم که عبادت [در اسلام] تمامی دین را شامل گردیده و زندگی را با همۀ جوانبش فرا میگیرد.
در این جا برای بعضیها سؤالی پیش میآید و آن این که: چرا باید خداوند متعال را عبادت کنیم و به عبارت دیگر، چرا خداوند، با این که نیازی به ما ندارد، پرستش و اطاعت خود را بر ما لازم داشته است؟ آیا از عبادت و خشوع ما در برابر خداوند و ایستادن در مقابل او و تبعیت از مقررات و احکامش سودی به او میرسد؟ یا این که فایدۀ این کارها به ما مخلوقات برمیگردد؟ در این صورت، واقعیت این فایدۀ حاصله چیست؟ آیا هدف اینست که فقط خدا فرمان دهد و ما اطاعت کنیم.
پاسخ: هیچ یک از عبادات بندگان، سودی به خداوند نمیرساند و رویگردانی آنها نیز، ضرری به او نمیزند. حمد و ثنای ستایشگران و ناسپاسی منکران، چیزی از ملک او کم و یا بر آن زیاد نمیکند. زیرا که او، بینیاز و ما همگی نیازمند او هستیم. او بخشندۀ مهربان و احسانگر رحمآوری است که ما مخلوقات را جز به خیر و صلاح خودمان دستور نمیدهد. با وجود این که حق دارد به خاطر هستی بخشیدن و نعمت دادن به ما و بندگی جبری و گریزناپذیر ما در برابر او هر چه اراده کرد، برعهدهمان بگذارد و بدان موظفمان گرداند، تنها تکالیفی را مقرر میکند که به سود و صلاح وجود ما باشد. ما در هر نفسی که میکشیم نیازمند او هستیم ولی او ذاتاً بینیاز است و چگونه میشود آفریدگاری محتاج آفریدۀ خود باشد؟
در قرآن از زبان سلیمان میشنویم که میگوید:
﴿هَٰذَا مِن فَضۡلِ رَبِّي لِيَبۡلُوَنِيٓ ءَأَشۡكُرُ أَمۡ أَكۡفُرُۖ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشۡكُرُ لِنَفۡسِهِۦۖ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيّٞ كَرِيمٞ ٤٠ ﴾[النمل: ۴۰].
«این از فضل پروردگار من است تا مرا بیازماید که آیا سپاس مىگزارم یا اینکه ناسپاسى مىکنم و هر کس سپاس گزارد، تنها براى [سود] خود سپاس مىگزارد. و هر کس ناسپاسى کند [بداند] که پروردگارم بى نیاز بخشنده است».
همچنین میفرماید:
﴿وَلَقَدۡ ءَاتَيۡنَا لُقۡمَٰنَ ٱلۡحِكۡمَةَ أَنِ ٱشۡكُرۡ لِلَّهِۚ وَمَن يَشۡكُرۡ فَإِنَّمَا يَشۡكُرُ لِنَفۡسِهِۦۖ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٞ ١٢﴾[لقمان: ۱۲].
«و به راستى به لقمان حکمت بخشیدیم [با این پیام] که: خدا را شکرگزار. و هر کس شکر مىگزارد، [بداند که] تنها به [سود] خویش شکر مىگزارد و هر کس کفران ورزد، [بداند که] خداوند بى نیاز ستوده است».
و نیز میفرماید:
﴿وَلِلَّهِ عَلَى ٱلنَّاسِ حِجُّ ٱلۡبَيۡتِ مَنِ ٱسۡتَطَاعَ إِلَيۡهِ سَبِيلٗاۚ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٩٧﴾[آل عمران: ۹۷].
«حج خانۀ خدا بر کسانی که امکان داشته باشد، لازم است و کسی که کفر ورزد، خداوند از جهانیان بینیاز است».
و در جای دیگر گفته است:
﴿۞يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ أَنتُمُ ٱلۡفُقَرَآءُ إِلَى ٱللَّهِۖ وَٱللَّهُ هُوَ ٱلۡغَنِيُّ ٱلۡحَمِيدُ ١٥﴾[فاطر: ۱۵].
«ای مردم شما نیازمندان به سوی خدا هستید و خداوند بینیاز ستوده است».
در حدیث قدسی آمده است: «ای بندگان من، شما نمیتوانید به من زیانی برسانید و نمیتوانید سودی نصیبم کنید، ای بندگان من، اگر اول و آخر و انس و جن شما، باتقواترین دل را داشته باشند، به ملک من چیزی نمیافزایند و اگر همۀ آنها بدترین قلب را داشته باشند، از ملک من چیزی نمیکاهند» [۶۰].
هنگامی که خداوند، اینچنین بینیاز مطلق باشد، منظورش از الزام و سفارش بندگان به عبادت و اطاعت خودش چیست؟
تصور میکنم، پس از فهمیدن پاسخ پرسشهای همیشگی «ازکجا؟» «به کجا؟» و «برای چه؟» دریافتن جواب این سؤال آسان باشد. پاسخ مزبور در طبیعت وجود انسان و رسالت وی در زمین وسرانجامی که در نهایت این زندگی برایش آماده گردید، نهفته است.
[۶۰] قال عزوجل في حدیث قدسي: «يَا عِبَادِى إِنَّكُمْ لَنْ تَبْلُغُوا ضَرِّى فَتَضُرُّونِى وَلَنْ تَبْلُغُوا نَفْعِى فَتَنْفَعُونِى يَا عِبَادِى لَوْ أَنَّ أَوَّلَكُمْ وَآخِرَكُمْ وَإِنْسَكُمْ وَجِنَّكُمْ كَانُوا عَلَى أَتْقَى قَلْبِ رَجُلٍ وَاحِدٍ مِنْكُمْ مَا زَادَ ذَلِكَ فِى مُلْكِى شَيْئًا يَا عِبَادِى لَوْ أَنَّ أَوَّلَكُمْ وَآخِرَكُمْ وَإِنْسَكُمْ وَجِنَّكُمْ كَانُوا عَلَى أَفْجَرِ قَلْبِ رَجُلٍ وَاحِدٍ مَا نَقَصَ ذَلِكَ مِنْ مُلْكِى شَيْئًا»رواه مسلم.