حتی در سوار شدن بر چارپا
این احکام پنجگانه به امر سوار شدن هم تعلق میگیرند، بدین ترتیب:
الف) واجب: سواری در جنگ و جهاد و در حج برای مراقبان و راهنمایان.
ب) مستحب: سواری در هنگام استجاب موارد فوق و نیز برای جستجوی علم و صلۀ رحم و اختلاف است و مسلم آن است که سواری در صورتی که مصلحتی همچون تعلیم آداب و التزام بدن، در میان باشد، افضل میباشد و برای دعا نیز مؤثر است و صدمهای هم بر حیوان نمیزند.
ج) حرام: سواری کردن در معصیت خدا.
د) مکروه: سواری برای لهو و لعب و هر آنچه ترکش بهتر از انجامش میباشد.
هـ) مباح: سواری در موردی که متضمن از دست دادن اجر یا تحمل مسئولیتی نیست.
پنجاه مورد عبادی مذکور، بر عهدۀ ده چیز قرار گرفتهاند: دل، زبان، گوش، چشم، بینی، دهان، دست، پا، آلت تناسلی و سواری برحیوان.
در این جا توضیحات ابن قیم پایان میپذیرد.
با این بیان همه جانبه، فراگیری مفهوم عبادت در اسلام، نسبت به همۀ جوانب وجود انسان از موی سر تا انتهای قدمش، چه ظاهر و چه باطن آن، و این که زندگی انسان همچون زندگی یک حیوان بیبند و بار نیست بلکه جوهر زندگیش را بندگی و مسئولیت تشکیل میدهد؛ روشن میگردد.