مقدمۀ مؤلف بر چاپ دوم
ستایش از آن خداوند است، او را میستاییم و از وی یاری میطلبیم و از آفات نفسانی و انحرافات عملی خویش به او پناه میبریم و بر پیامبر خداصو یاران و نزدیکانش درود میفرستیم.
این، چاپ دوم کتاب من «العبادة في الإسلام» است که پس از پیدایش و اصلاح و توسعه، به شکلی غیر از شکل نخست که تاکنون با آن عرضه میشد، در آمده است.
این کتاب، متضمن تحقیقی راجع به احکام فقهی عبادت نمیباشد و این موضوع در کتاب دیگری بنام «تیسیر الفقه» که از خداوند متعال توفیق تکمیل و اتمامش را میخواهم، بررسی شده است، بلکه بحثی دربارۀ حقیقت عبادت و ارزش و اسرار آن و به عبارت دیگر، بحثی دربارۀ فسلفۀ عبادت از نظر اسلام میباشد.
اگر بخواهیم منظور خود را با یک واژۀ اسلامی اصیل بیان کنیم، باید بگوییم که، هدف ما از این مباحث، فقه عبادت میباشد. فقه به مفهومی که در قرآن و سنت بکار رفته است یا به معنای اصطلاحی رایج آن که عنوانی است برای شناخت اصول و شرایط و احکام ظاهری و جزئی عبادت. چنانچه خداوند میفرماید:
﴿قَدۡ فَصَّلۡنَا ٱلۡأٓيَٰتِ لِقَوۡمٖ يَفۡقَهُونَ ٩٨﴾[الأنعام: ۹۸].
«آیهها و نشانهها را برای کسانی که فقه (درک) میکنند مشخص نمودهایم».
و نیز میگوید:
﴿لَهُمۡ قُلُوبٞ لَّا يَفۡقَهُونَ بِهَا﴾[الأعراف: ۱۷۹].
«آنان دلهایی دارند که بوسیلۀ آن، فقه دریافت و فهم نمیکند».
و نیز میگوید:
﴿لِّيَتَفَقَّهُواْ فِي ٱلدِّينِ وَلِيُنذِرُواْ قَوۡمَهُمۡ إِذَا رَجَعُوٓاْ إِلَيۡهِمۡ﴾[التوبة: ۱۲۲].
«تا در دین تفقه نمایند و تا پس از بازگشت قوم خود را بیم دهند».
همچنین قول پیامبرص:
«مَنْ يُرِدِ اللَّهُ بِهِ خَيْرًا يُفَقِّهْهُ فِي الدِّينِ».
«اگر خداوند بخواهد به کسی خیر برساند، او را در دین، آگاه (فقیه) میگرداند (یا به او آگاهی و فقه دینی میبخشد».
اما من این کلمه را از ترس اینکه مبادا به مفهوم اصطلاحی تلقی و فهمیده شود بکار نبردم زیرا که منظور من این نیست، کلمۀ فلسفه را نیز دوست نداشتم. بنابراین ترجیح دادم که عنوان کتاب را «عبادت در اسلام» قرار دهم.
عبادت یک موضوع فرعی و حاشیهای زندگی نیست بلکه اولین اصلی است که خداوند بخاطرش کتابها نازل کرده و پیامبرانی را برانگیخته است و از همین رو، خطاب به پیامبر خود، حضرت محمدصفرموده است که:
﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِيٓ إِلَيۡهِ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠ فَٱعۡبُدُونِ ٢٥﴾[الأنبیاء: ۲۵].
«و هیچ رسولى را پیش از تو نفرستادیم مگر آنکه به او وحى مىکردیم که معبود [راستینى] جز من نیست، پس مرا بپرستید».
و اولین شعار و پیام هر دعوت الهی این بوده است که:
﴿أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَۖ﴾[النحل: ۳۶].
«خدا را عبادت کنید و از طاغوت دوری گزینید».
و
﴿ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَكُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَيۡرُهُۥٓۚ﴾[الأعراف: ۶۵].
«خدا را عبادت کنید که جز او معبودی برای شما نیست».
خداوند این حقیقت را در آخرین کتاب خود (قرآن) در آخرین دعوت و رسالت الهی (اسلام) بوسیلۀ آخرین فرستادهاش محمدصنیز مورد تاکید قرار داده، آشکارا اعلام نمود که مقصد نهایی از آفرینش انسانهای مکلف، شناخت و عبادت خداوند پرودگار جهانیان است و این راز آفرینش انسان، موجود ناطق، اندیشمند و انتخابگر میباشد.
﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِيَعۡبُدُونِ ٥٦﴾[الذاریات: ۵۶].
اما مردم [حتی مسلمانان] عبادت را مورد ستم قرار داده، آن را در برداشت و نگرش و ارزیابی و عمل از چهره و محتوای حقیقی خارج نمودند.
بنابراین میبینیم که گروهی از مردم به عبادت، همچون یک هدف قابل توجه نمینگرند، بلکه آن را صرفاً ابزاری برای اصلاح نفس و پیرایش و پرورش درونی تلقی میکنند، و نه تنها به عنوان وسیله و بالاترین ابزار اصلاح و تربیت، بلکه در سطحی که در صورت امکان قابل جایگزینی به وسیلۀ روشها و عواملی که از سوی برخی ملتها یا دولتهای غیر مسلمان مطرح و معمول گردیده است، بدان اهمیت میدهند.
عدهای دیگر که به ارزش و منزلت عبادت معترف و معتقد هستند، آن را در جهتی نادرست قرار داده و برای کسی غیر از پروردگار و آفریننده و نظام دهنده و هدایت کنندۀ جهان انجام میدهند و با خداوند [یا غیر از او] معبودهای دیگری میگیرند یا این که گروههائی از مردم، یکدیگر را پروردگار و معبود خویش تصور میکنند تا آن جا که در میان مسلمانان این روزگار هم آلودگی به این گمراهی را میبینیم. بعضی از آنان برای غیر خدا تعظیم میکنند یا غیر او را تقدیس مینمایند و یا از غیر خدا میهراسند و برای او قربانی میکنند و به فرمانش گردن مینهند.
گروه دیگری از مردم، به منزلت و نقش عبادت ایمان داشته آن را در جهتی که شایسته است قرار میدهند اما خداوند را از طریقی که خود فرمان داده و مقرر نموده است، عبادت نمیکنند و به روشها و شکلهای عبادی تعیین شده پایبند نمیباشند. در نتیجه راهی غیر از راه خدا و شیوۀ پیامبرصدر پیش گرفته خود را به سختی افکنده از راه راست منحرف شده، عبادات را در نتیجۀ پیروی از مسلکهای ناصحیح، در میان بدعتها و انحرافات موروثی فرو برده و چهرۀ آنها را دگرگون ساختند و از روش اصلاحی و سامانبخشی دین خود در زمینۀ عبادات غفلت ورزیدند. زیرا اسلام کجرویها و انحرافات تحمیل شده بر عبادت را اصلاح نموده پیرایهها و اضافات نادرست آن را از میان برده و برای آن اصول و پایههایی براساس میانهروی و درستاندیشی قرار داده است.
دستۀ دیگری را میبینیم که معنی عبادت را [که خداوند آن را مقصود آفرینش محسوب نموده است] ناقص و نارسا فهمیدهاند. در نظر این عده دایره شمول عبادت، از شعائر و آیینهای معروفی چون نماز، روزه، زکات، حج، ذکر، تلاوت و دعاهای مربوطه فراتر نمیرود و بدلیل همین برداشت ناقص، کوتاهیهای خود نسبت به دیگر اوامر و نواهی و احکام اسلامی را که تمام عرصههای زندگی را در برگرفتهاند، بگردن نمیگیرند. با وجود آن که عبادت [بگونهای که قرآن و سنت مطرح نموده و سرآمدان امت دریافتهاند] تمامی دین و زندگی را شامل میگردد.
بدین سبب وظیفۀ خود دانستیم برداشتهای غلط و مفاهیم اشتباهی را که در زمینۀ عبادت براندیشۀ بسیاری از مسلمانان امروزی حکمفرما گردیده است، تصحیح نموده، افکار انحرافی را که بعضیها میخواهند در ارتباط با ارزش و منزلت عبادت اسلامی به مغز مسلمانان فرو کنند، طرد نماییم و مفهوم حقیقی، دایره شمول و حکمت تشریع عبادت و اصلاحات و راهنماییهای اسلام در مورد آن را روشن کنیم و معلوم داریم که چه کسی را باید بپرستیم، چرا بپرستیم به چه وسیلهای و چگونه بپرستیم؟
در ضمن، تحقیقی راجع به اسرار و آثار عبادات بزرگ اسلامی که تحت عنوان «شعائر اسلامی» شناخته میشوند و در اصطلاح فقهی نام «عبادات» به خود گرفتهاند، انجام دادهایم.
کتاب را با فصلی دربارۀ بهترین روش آموزش عبادات در آیینهای مزبور که از جمله مبانی اسلام شماریده میشوند، به پایان بردهایم.
شاید توانسته باشم با تدوین این کتاب، مقصود خویش را نمایان ساخته، حجاب از روی این جنبۀ اساسی و مهم اسلام بزرگ برگیرم. اسلامی که خداوند آن را برای ما تکمیل نموده و بوسیلۀ آن موهبتش را بر ما تمام کرده و آن را دین ما قرار داده است.
از خداوند میخواهیم که این کتاب را مایۀ بهرهمندیی من و ناشر و خوانندهاش گرداند و لغزشهای فکری و قلمی احتمالی مرا مورد عفو قرار دهد و ما را توفیق اخلاص در عبادت و پیروزی از شریعت و عروج در پلههای راهروان پیشگام و سیر به سوی مقامات ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ ٥﴾مرحمت نماید که او شنوای اجابتگر است.
دوحه، اول ربیعالأول ۱۳۹۱
یوسف القرضاوی