عبادت در اسلام

فهرست کتاب

اسرار و آثار عبادات

اسرار و آثار عبادات

نکتۀ اساسی در عبادت اینست که برای امتثال فرمان خدا و ادای حق بندگی و سپاسگزاری از نعمتهای انکارناپذیر وی انجام می‌گیرند و لازم نیست که حتماً دارای نتایج و بهره‌هایی در زندگی مادی انسان باشند و درک حکمت آنها توسط عقل محدود انسانی هم ضرورت ندارد.

موضوع و مقصود اصلی در عبادات، آزمایش بندگی انسان در برابر پروردگار خویش است.

بنابراین معنی ندارد که راز و حکمت همۀ تفصیلات آن را دریابد. بنده، بنده است و خدا، خدا و انسان چه خوشبخت است اگر پایه و قدر خویش را بشناسد.

اگر بنا باشد انسان، خداوند را جز به طرقی که موافق عقل محدود او بوده و حکمتش را به تفصیل می‌داند عبادت نکند و چون از درک علت و ماهیت یک یا چندمورد جزئی ناتوان شد، روی گردان شود و به کنار رود، در اینصورت عقل و هوای خود را پرستیده است، نه پروردگار و مولایش را.

وجه مشخصۀ عبودیت خداوند، ایمان به غیب نادیدنی و پذیرش بی‌قید و شرط فرمان او است. برای شخص مؤمن همینقدر کافی است که بداند خداوند از جهانیان بی‌نیاز است و احتیاج به عبادات و فرمانبرداریهای آنان ندارد، بنابراین نه اطاعت کسی که فرمان می‌برد، برایش سودی دارد و نه سرپیچی آنکه نافرمانی می‌کند، زیانی به او می‌رساند.

﴿...وَمَن يَشۡكُرۡ فَإِنَّمَا يَشۡكُرُ لِنَفۡسِهِۦۖ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٞ ١٢[لقمان: ۱۲].

«هر کس شکرگزار باشد، برای خود شکرگزاری کرده است و کسی که کفر ورزد، خداوند بی‌نیاز ستوده است».

﴿وَلِلَّهِ عَلَى ٱلنَّاسِ حِجُّ ٱلۡبَيۡتِ مَنِ ٱسۡتَطَاعَ إِلَيۡهِ سَبِيلٗاۚ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٩٧[آل عمران: ۹۷].

«و براى خداوند حج خانه [کعبه‏] بر [عهده‏] مردم است، [البته‏] کسى که بتواند سوى آن راه برد. و هر کس کفر ورزد، [بداند] که خداوند از جهانیان بى نیاز است».

پس خداوند، از بندگانش به تمام معنی بی‌نیاز است و اگر چیزی را بر آنان مقرر داشته است، فقط برای اصلاح نفس و نیل به خیر و نیکی در زندگی مادی و معنوی، فردی و جمعی و دنیوی و اخروی آنها می‌باشد. منتها ممکن است که حکمت خداوند بزرگ برای انسان محدود، پوشیده و نامعلوم باشد!

وكم لله من سرخفی
يدق خفاه عن فهم الذكی [۱۴۸]

همانطور که بسیاری از اسرار هستی را از انسان پوشیده داشته است، اسرار برخی از مقررات خود را نیز پنهان کرده تا انسان، با اشتیاق در حال کنجکاوی مجهولات باشد و آرزومند وصول و پذیرای قصور ... و برای اینکه دائماً در محدودۀ بندگی و ایمان که شعارش ﴿سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۖ غُفۡرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيۡكَ ٱلۡمَصِيرُ ٢٨٥[البقرة: ۲۸۵] می‌باشد، قرار داشته است.

امام غزالی در کتاب «المنقذ من الضلال» گفته است:

هدف عبادات، سلامت قلب انسان می‌باشد، مانند نقشی که داروها در سلامت بدن او دارند، هر انسانی غیر از پزشک و دانشمند، خواص دارو و نحوۀ ترکیبش را نمی‌فهمد و هر بیماری در معرفی و توصیف دارو، از پزشک پیروی می‌کند و با او به مناقشه نمی‌پردازد. بدینسان برای ما روشن می‌شود که آثار داروی عبادات با حدود و اندازه‌های معین شده از سوی پیامبران، به وسیلۀ امکانات عقلی خردمندان دریافت نمی‌شود و در این زمینه، باید از پیامبرانی که خصوصیات مزبور را با فروغ نبوت و نه با قدرت عقل دریافته‌اند، دنباله‌روی کرد و همانطوری که اختلاف داروها از لحاظ مقدار، وزن و نوع خود بدون حکمت نیست، عبادات نیز که همان ادویۀ مرض دل می‌باشند، از اعمال مختلف و متفاوتی ترکیب یافته‌اند. تا آنجا که سجده دو برابر رکوع است و نماز صبح، نصف نماز عصر و این تفاوت و تنوع بدون حکمت و دلیل نیستند و از جمله خواصی می‌باشند که جز با نور نبوت قابل فهم و شناسایی نمی‌باشند. بنابراین، کسی که در پی استنباط حکمت و انگیزۀ آن باشد به حماقت و جهالت در غلطیده و یا گمان کرده است که عبادات مزبور، از روی اتفاق و تصادف مطرح شده و خالی از یک سر الهی می‌باشد [۱۴۹].

از اینجا معلوم می‌شود که جستجوی حکمتی قانع کننده و خردپذیر برای هر مورد جزئی و تفصیلی از جوانب عبادات، اشتباه آشکاری است. بخصوص در رابطه با عقل مادی دوران اخیر که جز با پدیده‌های حسی و انتفاعی سیر نمی‌شود.

بنابراین، عبادات [بطوری که استاد عقاد گفته است] شعائر تعبدی هستند که باید با کیفیت و شکل مخصوص خود انجام گیرند و به هیچ وضع و کیفیتی از آن، اعتراض نمی‌شود مگر آنکه در صورت و وضع دیگر نیز قابل اعتراض می‌باشد. هر چند که بنا به نظر پیشنهاد دهنده، مجرا و پایۀ اعمالی که فریضه‌ای بر طبق آن تحقق می‌یابد، از بنیان دگرگون شود.

چرا روزه یکماه است و سه هفته یا پنج هفته نیست؟

چرا سهم زکات یکدهم است و یک پنجم یا یک پانزدهم نیست؟

برای چه رکوع و سجده می‌کنیم و به صورت ایستاده و یا فقط با رکوع وبدون سجده نماز نمی‌گزاریم؟ و ...

کسی که دست به اینگونه اعتراضات می‌زند، تضمینی ندارد که در صورت سه هفته بودن مدت روزه یا بیشتر و کمتر شدن مقدار زکات نسبت به اندازۀ موجود و یا مقرر گردیدن نماز با کفیتی غیر از کیفیت فعلی مورد اتفاق مسلمانان، اعتراض خود را تکرار نکند.

منظور این نیست که وسایلی برای راه یافتن به کیفیت‌های مزبور و تفسیر و توجیه پیروی ازآن، به جای پیروی از چیزهای دیگر قابل تصور نیستند، بلکه منظور ما این است که قالبهای عبادی مزبور، شکلها و کیفیتهای تعبدی هستند که دلیل عقلی برای تجدیدنظر و دگرگونی آنها وجود ندارد، زیرا که تجدیدنظر کننده و تغییر دهنده، نمی‌تواند به دلیلی محکمتر از دلیلی که آن را مردود شمرده و به چیزی دیگرتمایل پیدا کرده است، استناد کند.

این مطلب دربارۀ همۀ ترتیبات مربوط به امور دنیا نیز صدق می‌کند و تنها منحصر به امور دینی نیست.

مثلاً، چرا تعداد گردانهای ارتش فلان ملت پنجاه و در ملتی دیگر چهل یا صد می‌باشد؟ و چرا رنگ سبز، درمیان رنگهای پرچم یک ملت، رمز فلان مفهوم است و در نظر قوم دیگر، به مفهومی غیر از آن مربوط می‌شود؟

بهرحال، گزیری از قبول اسباب تعبدی که تسلیم بدان، معقولتر از مجادله در مورد آن باشد، نیست [۱۵۰].

کسانی که کوشیدند تا حکمت همۀ جزئیات عبادت را بفهمند، گمراه شدند. اینها، وقتی که اسرار بعضی از تفصیلات و جزئیات عبادتی همچون حج، برایشان پوشیده باشد، تردید می‌کنند و تردید می‌آفرینند و در هر دو صورت از راه درست منحرف گردیده‌اند.

[۱۴۸] ترجمه: خدا را بسی اسرار نهانی است که پنهانش باریکتر از فهم هوشمندان است. [۱۴۹] از «المنقذ من الضلال» امام غزالی، با تصرف. [۱۵۰] حقایق الإسلام، للعقاد، ص ۱۰۸-۱۰۹