در دینتان بلندپروازی نکنید
درست است که خداوند عبادت و تقرّب جستن به خود را وظیفۀ مردم قرار داده است، اما زیادهروی مسلمان در مورد عبادات اصلی و به طورشبانهروز مشغول بودن بدان و زیر پا نهادن ضروریات زندگی به خاطر آن، از نظر اسلام و پیامبر اسلام غیرقابل پذیرش میباشد.
عبدالله بن عمرو بن عاص ازدواج نمود. وی جوانی درستکار و شبانهروز مشغول عبادت و روزه و نماز بود. پدرش عمرو نزد همسرش رفت و از رفتارش با او پرسش نمود، او مؤدبانه پاسخ داد: عبدالله مرد بسیار خوبی است که از وقتی به منزل شما آمدهام، یکبار به بستر ما نیامده است. عمرو از پسرش نزد رسول خداصشکایت نمود و پیامبرصبه دنبال او فرستاد و او آمد...
... بگذارید امام مسلم داستان را از زبان خود عبدالله نقل کند، او میگوید: من همیشه روزه میداشتم و هر شب قرآن میخواندم. وقتی که پیامبرصخبردار گشت فرمود: آیا تو روز را روزه میگیری و تمام شب را قرآن میخوانی؟ گفتم: آری یا رسولاللهصو از این کار منظوری جز خیر ندارم.
فرمود: برای تو در هر ماه سه روز روزه کافی است. (بنا به روایتی دیگر، روزۀ سه روز هر ماه، مانندۀ روزۀ همۀ ماه است) گفتم: یا رسولاللهصمن بیش از آن توانائی دارم. گفت: همسرت نیز بر گردن تو حقی دارد و دوستانت بر تو حقی دارند، بدنت هم حقی دارد... مانند داود پیامبر روزه بگیر که عابدترین مردم بود. گفتم: یا رسولاللهصروزۀ داود چگونه بود؟ فرمود: یک روز، روزه میگرفت و یک روز افطار میکرد. (به روایتی: و این نزد خدا بهترین روزه است) همچنین گفت: پس در هر بیست روز بخوان. گفتم: بیشتر از این را میتوانم، گفت: پس در هر ده روز یک دور بخوان. گفتم: یا رسولاللهص، من قدرت بیشتر از آن را دارم. گفت: پس در هر هفت روز بخوان و بیش از این مخوان، زیرا که همسرت و دیدارکنندگان و بدنت هم بر تو حقی دارند.
پیامبر صبه او این درس را تلقین کرد و آموخت که زندگی حقوق دارد که میباید ادا نمود، همانطور که آخرت نیز حقوقی مستلزم رعایت دارد و عدالت ایجاب میکند که حق هر صاحب حقی به او داده شود.
این تمایل چند بار برای عدهای پیش آمد و پیامبر صدر برابر آن ایستادگی نمود تا خطرش مرتفع گردد و شعلهاش دامنگیر نشود.
انس بن مالک روایت میکند که: «جمعی از یاران پیامبرصبه خانۀ همسران آن حضرت رفتند و دربارۀ عبادتش پرسش نمودند و معلوم شد آنچنانکه آنها میپنداشتهاند، همیشه در رکوع و سجود و هر شب به عبادت ایستاده و هر روز روزهدار نیست که چشمش را خوابی و بدنش را آسایشی و زنانش را بهرهای از همنشینی او نباشد و چون همسرانش آنها را از نحوۀ عبادت پیامبر آگاه ساختند گویی باز هم متوجه نشده و عطش آن نسبت به عبادت فرو ننشست و گفتند: ما کجا و رسول خداصکجا؟! خداوند گناهان گذشته و آیندۀ او را آمرزیده است!
یکی از آنها گفت: اما من همیشه شبها را به نماز میگذرانم. دیگری گفت: و من از زنان دوری جسته و هرگز ازدواج نمیکنم... در این هنگام پیامبر فرمودند: که من از همۀ شما بیشتر ترس و پروا دارم ولی هم روزه میگیرم و هم افطار میکنم، هم نماز میگزارم و هم میخوابم و با زنان نزدیکی میکنم و کسی که از شیوۀ من روی بگرداند، از من نیست [۱۱۷].
[۱۱۷] روایت از بخاری و دیگران.