عبادت در اسلام

فهرست کتاب

هدف اصلی و مقاصد فرعی عبادت

هدف اصلی و مقاصد فرعی عبادت

دلیل سخنان بالا همانطور که امام شاطبی گفته است، این است که عبادت یک هدف اصلی و چند مقصد فرعی وابسته به آن دارد. هدف اصلی در عبادت، توجه به معبود یگانه و انحصار توجه بدو در همه حال است و به دنبال این هدف، رسیدن به منزلتهای والای آخرت و تحقق بخشیدن به محبت خدا و این قبیل چیزها قرار دارد. از جمله مقاصد وابستۀ عبادت، پیراستگی نفس و به دست آوردن فضیلت می‌باشد.

شاطبی می‌گوید: برای نمونه، نماز را در نظر بگیرید، اساس تشریع آن، خضوع برای خداوند از طریق اخلاص توجه به سوی او و ایستادن با حالت کوچکی و خواری در برابرش و یادآوری ذکر او به خویشتن می‌باشد. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ لِذِكۡرِيٓ ١٤[طه: ۱۴].

«نماز را برای ذکر و یاد من بپای دار».

و نیز می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ تَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَرِۗ وَلَذِكۡرُ ٱللَّهِ أَكۡبَرُۗ[العنکبوت: ۴۵].

«نماز، از فحشاء و بدی باز می‌دارد و ذکر خدا بزرگتر از آن است».

یعنی در بر گرفتن ذکر خدا برای نماز، ازجلوگیری فحشا و منکر، بزرگتر و بالاتر می‌باشد، برای اینکه مقصود اصلی، همان ذکرخداوند است و در حدیث آمده است: «إِنَّ الْمُصَلِّىَ يُنَاجِى رَبَّهُ» [۸۰].

هدفهای فرعی، مانند نهی از فحشاء و منکر و آسودگی از فشارهای زندگی، در مرحلۀ بعدی قرار دارند. هم چنانکه در حدیث آمده است: «جُعِلَتْ قُرَّةُ عَيْنِي فِي الصَّلاةِ» [۸۱]. و برآوردن خواسته‌ها، مانند نماز خیر طلبی و نماز حاجت و ... و درخواست رسیدن به بهشت و رهیدن از آتش که فایدۀ مخصوص عمومی است و نیز قرار گرفتن در پناه خدا، روایت شده است که: «هرکس نماز صبح بگزارد، پیوسته در امان خدا خواهد بود» [۸۲]. و نیل به عالیترین مقامها، چنانکه خداوند در سورۀ اسراء می‌فرماید:

﴿وَمِنَ ٱلَّيۡلِ فَتَهَجَّدۡ بِهِۦ نَافِلَةٗ لَّكَ عَسَىٰٓ أَن يَبۡعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامٗا مَّحۡمُودٗا ٧٩[الإسراء:۷۹].

«و پاسى از شب را با آن بیدار باش که براى تو افزون [بر دیگران‏] است. نزدیک است که پروردگارت تو را به مقامى پسندیده بگمارد».

و بدین ترتیب برای قیام شبانه، مقام پسندیده و ستوده‌ای را نوید می‌دهد.

سایر عبادات نیز به همین ترتیب دارای نتایج اخروی و عمومی و فواید دنیوی که همگی تابع فایدۀ اصلی، یعنی تسلیم و خضوع در برابر خدا هستند، می‌باشند.

برای شخص مؤمن اشکالی ندارد که از طریق عبادت خود، خواهان بهره‌های اخروی همچون رسیدن به بهشت و نجات از دوزخ باشد. زیرا که در این خواسته‌ها در ضمن، معنی امید به پاداش خدا و ترس از عذاب او گنجانیده شده‌اند که نوعی از عبودیت پروردگار جهان می‌باشند و خوف و رجاء (بیم و امید) به این معنی [به طوری که بیان کردیم] تضادی با اخلاص بندگی ندارند، ولی نباید فوائد مادی یا معنوی، تنها انگیزه‌های عبادت محسوب گردند.

اندیشمندان ثابت قدم و ژرف‌نگر، آنچه را که در حوزۀ تصوف و میان بعضی از پیروان و مریدانش مبنی برانجام عبادت به منظور پاکی نفس و زدودن وابستگی‌ها و سرگرمیهای دیگر از آن، برای احراز لیاقت آگاهی از عالم ارواح و شهود ملائکه و کارهای خارق‌العاده و کسب کرامات و دست یافتن به «علم لدنی» موهبت خدا و امثال این حرفها، شایع و مطرح گردیده است، محکوم و مردود شمرده‌اند.

آنها گفته‌اند که: طرز فکر مزبور، به معنی خروج از راه عبادت و تظاهر به دانستن علم غیب بوده عبادت را وسیله‌ای برای نیل بدان قرار می‌دهد و چنین چیزی به روی بر تافتن از عبادت، نزدیکتر می‌باشد. زیرا که دارندۀ چنین قصدی [از یک نظر] مشمول این قول خداوند است که می‌فرماید:

﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَعۡبُدُ ٱللَّهَ عَلَىٰ حَرۡفٖۖ فَإِنۡ أَصَابَهُۥ خَيۡرٌ ٱطۡمَأَنَّ بِهِۦۖ وَإِنۡ أَصَابَتۡهُ فِتۡنَةٌ ٱنقَلَبَ عَلَىٰ وَجۡهِهِۦ خَسِرَ ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةَۚ ذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡخُسۡرَانُ ٱلۡمُبِينُ ١١[الحج: ۱۱].

«و از مردم کسى هست که با دودلى خداوند را مى‏پرستد. پس اگر خیرى به او برسد از آن آرام گیرد و اگر بلایى به او برسد، روى مى‏گرداند. در دنیا و آخرت زیانکار شده است. این همان زیان آشکار است».

همینطور است. اگر به مقصود خویش رسید، خوشحال گردیده و همچنان از طریق عبادت آهنگ آن می‌کند. در نتیجه مقصود مورد نظر، در نهادش نیرومند گردیده، عبادت به ضعف می‌گراید، اما اگر به مطلوب دلخواه نرسید، عبادت را کنار می‌گذارد و چه بسا که نتایج موهبت خدا به بندگان مخلص خود را هم دروغ بشمارد.

می‌گویند: یک نفر این حدیث را شنید که: «هر کس چهل صباح برای خداوند اخلاص ورزد، سرچشمه‌های حکمت، از قلبش بر زبانش نمایان و جاری می‌گردند» [۸۳]. او نیز چنین کرد تا به حکمت دست یابد ولی دریچۀ حکمت به رویش گشوده نشد! داستان به گوش عالمی رسید و او گفت: این، برای حکمت اخلاص ورزیده است، نه برای خدا!

خلاصه این که هر دعوتی که مقصد اصلی عبادت را فراموش کرده بروی آن خاک بیفشاند و مقاصد فرعی و تبعی را استحکام بخشیده همۀ رتوها را بروی آن بتاباند، باطل و بی‌پایه است، زیرا با نخستین هدف عبادت و حتی با نخستین هدف دین و بلکه با مقصود اصلی آفرینش انسان و آسمانها و زمین، منافات دارد.

[۸۰] روایت از احمد: «نمازگزار با پروردگار خود راز و نیاز می‌کند». [۸۱] احمد و نسائی و حاکم و بیهقی این را نقل کرده‌اند ولی در صحیح نیست. یعنی: چشم روشنی من در نماز قرار داده شده است. [۸۲] «مَنْ صَلَّى الصُّبْحَ فَهُوَ فِى ذِمَّةِ اللَّهِ»روایت از مسلم. [۸۳] من أصبح لله أربعین صباحا ظهرت ینابیع الحكمة من قلبه علی لسانه. این را رزین در کتاب خود، از قول ابن عباس روایت کرده است.