بازگشت به کتاب و سنت، نه تعصب فرقهای
یکی از مظاهر وسوسه و زحمت آفرینی بیهوده که در زمینۀ آموزش و اظهارنظر (فتوا) دامنگیر ما شده است، اجبار مردم به پیروی از مذهب واحد در جمیع مسائل عبادت و معامله میباشد، هر چند که ممکن است آن مذهب در مسأله مورد نظر ما، دیدی ضعیف و دلیلی نادرست و دست و پاگیر داشته باشد! گویی پیروی از یک مذهب معین تکلیف واجب و صریح میباشد!
هیچ مذهبی چیزی به جز مجموعهای از مسائل اجتماعی یک مجتهد که مدعی عصمت نیز نمیباشد، نیست که اگر نظریهاش درست باشد، دو پاداش و اگر اشتباه باشد، یک پاداش خواهد گرفت و هیچ امام مجتهدی رسیدن به صواب را منحصر به خود نکرده و به مردم وانمود نساخته است که هر چه میگوید، جزء مسلمات دین و پیروی و تقلیدش واجب است.
امام مالک گفته است: سخن هر کس به جز صاحب این قبر پیامبرصپس گرفته و متروک میشود.
امام شافعی نیز گفته است: وقتی که به اشتباه سخن من پی بردید، آن را به دیوار بکوبید (پرتاب کنید). این سخن به هر چهار امام مشهور نسبت داده شده و غیر از این هم نمیتواند باشد. همچنین گفته است: من نظر خودم را صحیح میدانم ولی احتمال خطا دارد و نظر دیگران را اشتباهی میدانم که ممکن است صحیح بوده باشد.
ابوحنیفه گفته است: اگر حدیثی از رسول خداصبه ما برسد، به روی چشم و سر، و اگر از صحابه باشد، باز هم روی چشم و سر، اما اگر از تابعین باشد، آنها هم اشخاصی مثل ما هستند (یعنی ما مؤظف به پیروی از آنها نیستیم).
امام احمد میگوید: من در شگفتم از کسانی که صحت و سند حدیثی را میفهمند و باز هم از نظریۀ سفیان پیروی میکنند (یعنی مقتضی حدیث پیامبرصرا نادیده میانگارند) در حالی که خداوند فرموده است:
﴿فَلۡيَحۡذَرِ ٱلَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنۡ أَمۡرِهِۦٓ أَن تُصِيبَهُمۡ فِتۡنَةٌ أَوۡ يُصِيبَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٌ ٦٣﴾[النور:۶۳].
«پس آنهائیکه از فرمانش سر میپیچند، بترسند از این که به فتنهای گرفتار شوند و یا عذاب دردناکی گریبانشان را بگیرد».
البته منظور من آن نیست که شخص مسلمان، همچون پرندهای در میان مذاهب، از این شاخه به آن شاخه بپرد و به هیچ اصل و معیاری پایبند نباشد و از هر مذهب آن قسمتی را که باطبع و تمایلات خویش سازگار یافت، اختیار کند. خیر، بلکه منظورم اینست که فرد مسلمان تابع دلیل باشد و هنگامی که حجت حکمی نیرومند و قانعکننده بود و با اصول شریعت و روح اسلام هماهنگی داشت، آن را بپذیرد.
این روشی است که گذشتگان ما پیش از انتشار و تأسیس مذاهب فعلی و قبل از فراگیر شدن نظام تقلید به کار میبستهاند، پس برای چه مردم را به چیزی که خداوند مقرر نکرده است، ملزم کنیم و در تمام مسائل آنها را مؤظف به پیروی از مذهب واحد و امام مشخصی بدانیم و حق هیچگونه تخلف و تخطی از آن را برای آن قائل نباشیم؟ این از همان سلسله سختگیریها و دستوپا بستنهایی است که خداوند آنها را از دین به دور دانسته است.