عبادت در اسلام

فهرست کتاب

دعوت اسلام به پرستش خداوند یکتا

دعوت اسلام به پرستش خداوند یکتا

بدینسان شرک، قبل از اسلام، همچون سیلی کرانه‌ها را پوشانده و جاهلیت بر دنیای قدیم، حاکم گردیده بود. اما اسلام در برابر شرک، با تمام انواع و مظاهرش چه موضعی داشت؟

اسلام آمد و کارش فراخوان به پرستش فقط خداوند و رها کردن پرستش تمامی خدایان‌پنداری و پروردگاران ساختگی، خواه از نوع بشر و یا از نوع جن و یا هر یک از مخلوقات عوالم بالا و پایین بود. روح اسلام توحید است: توحید در ربوبیت و توحید در الوهیت که به معنی منحصر ساختن عبادت به خداوند می‌باشد. شعار اسلام همان جمله بزرگ «لا إله إلاالله» است، که بالاترین سخن و شعار حضرت محمدصو پیامبران پیش از او بود و یکی از دو رکن شهادتین در اسلام، می‌باشد.

روح و محتوای اسلام [براساس وسعت آموزشهایش] در برنامۀ جاودانی آن قرآن کریم متجلی گشته است و راز این برنامۀ عمل، در سورۀ فاتحه خلاصه گردیده و این سوره نیز در آیۀ ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ ٥متمرکز می‌باشد. یعنی چیزی و کسی را غیر از خدا نمی‌پرستیم و از موجودی غیر او یاری نمی‌طلبیم.

نخستین سفارش قرآن کریم و نخستین اصلی که مسلمان شدن هر کس و تبعیت مردم با پیامبر براساس آن قرار داشت، این بود که «خدا را بپرستید و چیزی را شریک او نسازید».

اولین چیزی که پیامبر اسلام، پادشاهان و فرمانروایان روی زمین را بدان فراخواند، این بود که باید فقط خدا پرستیده شود و شریکی برای او نباشد و خدایان و معبودهایی که مردم به جای خدا انتخاب کرده‌اند و خود را بنده و ذلیل کسی که شایستۀ خضوع و فروتنی نیست قرار داده‌اند، دور انداخته شوند.

به همین دلیل بود که پیامبر نامه‌های خود به قیصر، نجاشی و دیگر زمامداران و حکمرانان را با این آیه از سورۀ آل عمران پایان می‌داد که:

﴿قُلۡ يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ كَلِمَةٖ سَوَآءِۢ بَيۡنَنَا وَبَيۡنَكُمۡ أَلَّا نَعۡبُدَ إِلَّا ٱللَّهَ وَلَا نُشۡرِكَ بِهِۦ شَيۡ‍ٔٗا وَلَا يَتَّخِذَ بَعۡضُنَا بَعۡضًا أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِۚ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَقُولُواْ ٱشۡهَدُواْ بِأَنَّا مُسۡلِمُونَ ٦٤[آل عمران: ۶۴].

«بگو: ای اهل کتاب به شعار و کلمه‌ای که میان ما و شما، مشترک است، روی بیاورید، یعنی این که غیر خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او قرار ندهیم و بعضی از ما، بعضی دیگر را ارباب و پروردگار نگیرند. اگر روی گردانید، بگویید: شاهد باشید که ما مسلمان هستیم».

طبق تشریح و تاکید قرآن، دعوت همۀ فرستادگان خدا این بوده است. همۀ آنها قوم خویش را به عبادت خدای تنها و خودداری از پرستش طاغوت فرا خواندند. هر چیزی که به جای خدا پرستیده شود، طاغوت است و بنابراین بیش از دو معبود، قابل تصور نیست: یا خدا و یا طاغوت. کسی که از عبادت خدا سرپیچی کند، بدون شک در راه پرستش و بندگی طاغوت افتاده است.

خداوند می‌فرماید:

﴿وَلَقَدۡ بَعَثۡنَا فِي كُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَۖ...[النحل: ۳۶].

«در هر ملتی پیامبری برانگیختیم که خدا را بپرستید و از طاغوت کناره بگیرید».

و نیز خطاب به پیامبر خود می‌فرماید:

﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِيٓ إِلَيۡهِ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠ فَٱعۡبُدُونِ ٢٥[الأنبیاء: ۲۵].

«و پیش از تو پیامبری نفرستادیم مگر این که به او وحی کردیم که: معبودی جز من نیست و فقط مرا بپرستید».

اسلام به سختی بر شرک تاخته است و از هر طرفی کمین گرفته و با همۀ سلاحها با آن جنگیده و آن را گناه عظیم و گمراهی بزرگ و بالاترین جرم و خطای نابخشودنی، معرفی نموده است.

﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَغۡفِرُ أَن يُشۡرَكَ بِهِۦ وَيَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَآءُۚ وَمَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدۡ ضَلَّ ضَلَٰلَۢا بَعِيدًا ١١٦[النساء: ۱۱۶].

«خداوند، شرک به خود را نمی‌بخشد و چیزهای غیرشرک را برای هر کسی که بخواهد، می‌آمرزد و کسی که به خدا شرک ورزد، به گمراهی عمیقی افتاده است».

در صحیح آمده است که: «هر کس در حال شرک به خدا بمیرد، وارد آتش گردیده است» [۸۹]. و نیز «کسی که خدا را در حالی که چیزی را شریک او قرار نمی‌دهد، ملاقات کند، وارد بهشت گردیده و هر کسی در حال شرک بمیرد، در آتش افتاده است» [۹۰].

هر گناهی ممکن است با فضل و بزرگواری خدا بخشیده و مورد شفاعت قرار گیرد، مگرشرک نسبت به خدای متعال.

در حدیث قدسی آمده است: «ای فرزندم آدم، اگر با لغزشهایی به اندازۀ حجم روی زمین با من روبرو شوی و بدون شرک مرا ملاقات کنی، با مغفرتی به وسعت روی زمین، با تو روبرو خواهم شد» [۹۱].

در این آیات و روایات تصریح شده است که اهل توحید خالص که هیچ چیزی را برای خدا شریک قرار نداده باشند، از آمرزشی استثنایی برخوردار می‌گردند. زیرا که توحید خالص، گناهان و لغزشها را هر چند که مانند کف دریا باشند می‌سوزاند، همانگونه که شرک، خوبیها را گرچه به شماره ریگها باشند از بین می‌برد.

اسلام در موضعگیری قاطع خود نسبت به هر گونه شرک و ممنوع ساختن عبادت غیر خدا، کاملاً حق داشته است.

عبادت [بنا به گفتۀ ابن سیده] نوعی خضوع است که جز برای بخشندۀ بالاترین گونه‌های نعمت، از قبیل حیات، فهم، گوش و چشم سزاوار نیست... زیرا که ناچیزترین مقدار عبادت هم بالاتر از آن است که در برابر کسی غیر از خدای سبحان انجام داده شود، به همین جهت عبادت فقط شایستۀ خداوند می‌باشد [۹۲].

امام رازی می‌گوید: عبادت، نهایت تعظیم است و شایستۀ کسی جز بخشندۀ بالاترین و بزرگترین موهبت و نعمت، یعنی هستی، که امکان بهره‌برداری از هر چیزی بدان بستگی دارد، نمی‌باشد [۹۳]. این قول خداوند نیز بدان اشاره دارد که می‌فرماید:

﴿وَقَدۡ خَلَقۡتُكَ مِن قَبۡلُ وَلَمۡ تَكُ شَيۡ‍ٔٗا ٩[مریم: ۹].

«پیش از این تو را آفریدم در حالی که چیزی نبودی».

همچنین این آیه:

﴿كَيۡفَ تَكۡفُرُونَ بِٱللَّهِ وَكُنتُمۡ أَمۡوَٰتٗا فَأَحۡيَٰكُمۡۖ[البقرة: ۲۸].

«چگونه به خدا کفر می‌ورزید در حالی که مرده بودید و او زنده‌تان کرد».

و هر چیزی را که مورد استفاده قرار می‌گیرد، او آفریده است:

﴿هُوَ ٱلَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا[البقرة: ۲۹].

«او کسی است که هر چه در زمین وجود دارد، را برای شما آفریده است».

و؛

﴿أَلَمۡ تَرَوۡاْ أَنَّ ٱللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَأَسۡبَغَ عَلَيۡكُمۡ نِعَمَهُۥ ظَٰهِرَةٗ وَبَاطِنَةٗۗ[لقمان: ۲۰].

«آیا نمی‌بینید که خداوند آنچه را در آسمان و زمین است برای شما رام کرد و نعمت‌های ظاهری و باطنی را بر شما تمام گردانید».

و در این حقیقت شکی نیست که نعمتهایی که انسان را در همۀ اشکال و مراحل حیات فراگرفته و سراپایش را می‌پوشانند، فقط از جانب خدا می‌باشند، چنانکه می‌فرماید:

﴿وَمَا بِكُم مِّن نِّعۡمَةٖ فَمِنَ ٱللَّهِۖ[النحل: ۵۳].

«هر نعمتی که دارید، از خداست».

ابن قیم در کتاب «شفاء العلیل» می‌گوید: «پروردگار متعال، بخشندۀ حقیقی انواع نعمتهایی است که اهل زمین و آسمان از شمارش آنها ناتوانند. پدید آوردنشان یک نعمت است... گویا و ناطق ساختنشان یک نعمت ... گوش، چشم و اندیشه دادنشان، یک نعمت است... و روزی فراوان بخشیدن به آنان با انواع و اقسام گوناگون، یک نعمت ... شناساندن خودش به آنها از طریق اسماء و صفات و افعال خود، یک نعمت دیگر... جاری ساختن ذکر خود بر زبان آنها و قرار دادن محبت و معرفت خویش در دلهاشان، نعمتی دیگر و نگهداری آنان پس از ایجاد، نعمتی دیگر... و قیام به مصالح کوچک و بزرگ آنها یک نعمت است... و راهنمایی به عوامل مصلحت و معیشت آنها، نعمتی دیگر از جانب اوست و برشمردن نعمتهای خدا به تفصیل، امکان‌پذیر و در حد قدرت بشر نمی‌باشد».

بنابراین، تنها او در خور پرستش و عبادت بوده کسی یا چیزی در زمین یا آسمان نمی‌تواند همتای او تلقی شود.

اسلام، از روی سختگیری و دشوارپسندی، به چنین مبارزه‌ای با شرک اقدام نکرده است. زیرا که شرک [در حقیقت] ذلتی است که با کرامت انسان وفق نمی‌دهد. چه ذلتی می‌تواند برای انسان بالاتر از شرکی باشد که او را تسلیم جانوران و جمادات می‌سازد و به ترس و امید بی‌پایه و موهومی گرفتار می‌کند؟!

گذشته از این که عامل انحطاط و آلودگی و پستی انسان است، خلاف حقیقت و تحریف واقعیت نیز می‌باشد. خداوند راست فرموده است که:

﴿فَٱجۡتَنِبُواْ ٱلرِّجۡسَ مِنَ ٱلۡأَوۡثَٰنِ وَٱجۡتَنِبُواْ قَوۡلَ ٱلزُّورِ ٣٠ حُنَفَآءَ لِلَّهِ غَيۡرَ مُشۡرِكِينَ بِهِۦۚ وَمَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ ٱلسَّمَآءِ فَتَخۡطَفُهُ ٱلطَّيۡرُ أَوۡ تَهۡوِي بِهِ ٱلرِّيحُ فِي مَكَانٖ سَحِيقٖ ٣١[الحج: ۳۰- ۳۱].

«از پلیدی بتها کناره بگیرید و از گفتار ناروا بپرهیزید و برای خدا، مخلص و راست روش باشید و شرک نورزید. هرکس به خدا شرک ورزد، مثل آنست که از آسمان سقوط کند و مرغان او را (بدنش را) بربایند و یا باد، او را به مکان دوردستی بیاندازد».

اسلام با این شرک انحرافی و گمراهگر، در همۀ رنگها و گونه‌هایش، اعلان جنگ نموده و ارزش انسان را بالا برد و اعلام داشت که او مخلوقی ارجمند و ممتاز است که به جانشینی خدا در زمین رسیده و بهترین شکل و نیکوترین ترکیب را پیدا کرده است:

﴿۞وَلَقَدۡ كَرَّمۡنَا بَنِيٓ ءَادَمَ وَحَمَلۡنَٰهُمۡ فِي ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ[الإسراء: ۷۰].

«و ما آدمیان را گرامی داشته آنها را در خشکی و دریا به حرکت درآوردیم».

﴿وَإِذۡ قَالَ رَبُّكَ لِلۡمَلَٰٓئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٞ فِي ٱلۡأَرۡضِ خَلِيفَةٗۖ[البقرة: ۳۰].

«هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی قرار می‌دهم».

﴿لَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ فِيٓ أَحۡسَنِ تَقۡوِيمٖ ٤[التین: ۴].

«انسان را در بهترین ترکیب و تعادل آفریدیم».

﴿وَصَوَّرَكُمۡ فَأَحۡسَنَ صُوَرَكُمۡۖ[التغابن: ۳].

«شما را چهره‌نگاری کرد و صورتی نیکو بخشید».

﴿عَلَّمَ ٱلۡإِنسَٰنَ مَا لَمۡ يَعۡلَمۡ ٥[العلق: ۵].

«به انسان آنچه را که نمی‌دانست، یاد داد».

﴿وَسَخَّرَ لَكُم مَّا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا مِّنۡهُۚ[الجاثیة: ۱۳].

«آنچه در آسمانها و زمین وجود دارد، همگی را برای شما تسخیر نمود».

چرا باید انسان در برابر این مخلوقاتی که مسخر و در خدمت مصالح او قرار گرفته‌اند، به خاک افتد؟ چطور اینکار را بکند در حالی که فرشتگان به فرمان خدا برای تعظیم و اظهارمحبت او، سجده نموده‌اند.

﴿إِذۡ قَالَ رَبُّكَ لِلۡمَلَٰٓئِكَةِ إِنِّي خَٰلِقُۢ بَشَرٗا مِّن طِينٖ ٧١ فَإِذَا سَوَّيۡتُهُۥ وَنَفَخۡتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُۥ سَٰجِدِينَ ٧٢ فَسَجَدَ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ كُلُّهُمۡ أَجۡمَعُونَ ٧٣ إِلَّآ إِبۡلِيسَ...[ص: ۷۱- ۷۴].

«هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: من از گِل، بشری می‌آفرینم، و چون او را سر راست نموده و از حیات خویش در او دمیدم، برایش به حالت سجده بیافتید، همۀ فرشتگان غیر از ابلیس، سجده کردند».

اسلام تأکید نمود که در جهان آفرینش چیزی در خور سجده، تضرع، امید بستن یا ترسیدن و حساب بردن انسان وجود ندارد.

فرشتگان، بندگان خاشع و متواضع خدا هستند.

﴿لَا يَسۡتَكۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِهِۦ وَلَا يَسۡتَحۡسِرُونَ ١٩ يُسَبِّحُونَ ٱلَّيۡلَ وَٱلنَّهَارَ لَا يَفۡتُرُونَ ٢٠[الأنبیاء: ۱۹- ۲۰].

«از عبادتش سرپیچی نمی‌کنند و خسته نمی‌شوند، شب و روز بدون خستگی و سستی تسبیح می‌کنند».

﴿...لَّا يَعۡصُونَ ٱللَّهَ مَآ أَمَرَهُمۡ وَيَفۡعَلُونَ مَا يُؤۡمَرُونَ ٦[التحریم: ۶].

«خداوند را در آنچه به آنان فرمان دهد، نافرمانى نکنند. و آنچه را که فرمان مى‏یابند، انجام مى‏دهند».

﴿لَا يَسۡبِقُونَهُۥ بِٱلۡقَوۡلِ وَهُم بِأَمۡرِهِۦ يَعۡمَلُونَ ٢٧ يَعۡلَمُ مَا بَيۡنَ أَيۡدِيهِمۡ وَمَا خَلۡفَهُمۡ وَلَا يَشۡفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ٱرۡتَضَىٰ وَهُم مِّنۡ خَشۡيَتِهِۦ مُشۡفِقُونَ ٢٨[الأنبیاء:۲۷- ۲۸].

«در هیچ سخنى بر او پیشى نمى‏گیرند و آنان به فرمان او کار مى‏کنند، آینده و گذشته آنان را مى‏داند و شفاعت نمى‏کنند مگر براى کسى که [خداوند] بپسندد و آنان از بیم او در هراسند».

بشر نیز [با این که قدرت و منزلت بزرگی دارد و می‌تواند به مقام پیامبری یا فرمانروایی برسد] بندۀ خدا می‌باشد. اختیار سود و زیان، مرگ و زندگی و تجدید حیات خود را ندارد، چه برسد به دیگران!

بندگی، صفت ضروری همۀ انسانهاست:

﴿إِن كُلُّ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ إِلَّآ ءَاتِي ٱلرَّحۡمَٰنِ عَبۡدٗا ٩٣ لَّقَدۡ أَحۡصَىٰهُمۡ وَعَدَّهُمۡ عَدّٗا ٩٤ وَكُلُّهُمۡ ءَاتِيهِ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ فَرۡدًا ٩٥[مریم: ۹۳- ۹۵].

«هیچ کدام از آنان که در آسمانها و زمین‏اند، جز در بندگى [به پیشگاه خداوند] رحمان نمى‏آیند. به راستى [خداوند] آنان را فرا گرفته و چنان که باید بر شمرده است. و هر یک از آنان روز قیامت تنها [به پیشگاه‏] او خواهد آمد».

خورشید، ماه و ستارگان هم اجرام آسمانی هستند که تسلیم فرمان خدا، می‌باشند و سزاوار نیست که کمری برای رکوع یا چهره‌ای برای سجدۀ آنها، خمیده یا برخاک سائیده شود.

﴿وَمِنۡ ءَايَٰتِهِ ٱلَّيۡلُ وَٱلنَّهَارُ وَٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُۚ لَا تَسۡجُدُواْ لِلشَّمۡسِ وَلَا لِلۡقَمَرِ وَٱسۡجُدُواْۤ لِلَّهِۤ ٱلَّذِي خَلَقَهُنَّ إِن كُنتُمۡ إِيَّاهُ تَعۡبُدُونَ ٣٧[فصلت: ۳۷].

«شب و روز و خورشید و ماه، از نشانه‌های او هستند. برای خورشید و ماه سجده نکنید بلکه اگر اهل عبادت هستید، خدایی را که آنها را آفریده است، سجده کنید».

غیر از خداوند، هر چیزی در زمین یا آسمانها خوانده شود، مخلوق ناتوانی که نیرویی نداشته و موجود نیازمندی که بر خود متکی نمی‌باشد و پدیدۀ ضعیفی که قدرت نگهداری خود را ندارد بیش نیست.

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٞ فَٱسۡتَمِعُواْ لَهُۥٓۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ لَن يَخۡلُقُواْ ذُبَابٗا وَلَوِ ٱجۡتَمَعُواْ لَهُۥۖ وَإِن يَسۡلُبۡهُمُ ٱلذُّبَابُ شَيۡ‍ٔٗا لَّا يَسۡتَنقِذُوهُ مِنۡهُۚ ضَعُفَ ٱلطَّالِبُ وَٱلۡمَطۡلُوبُ ٧٣ مَا قَدَرُواْ ٱللَّهَ حَقَّ قَدۡرِهِۦٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ ٧٤[الحج: ۷۳- ۷۴].

«اى مردم، مثلى زده مى‏شود، به آن گوش فرا دهید. آنان را که به جاى خداوند مى‏خوانید، نمى‏توانند مگسى بیافرینند، و لو براى [آفرینش‏] آن [همگى‏] گرد آیند. و [حتّى‏] اگر مگس چیزى را از آنان برباید، نمى‏توانند آن را از او برهانند. [هم‏] خواهنده و [هم کسى که از او] خواسته شده [بس‏] ناتوانند. خداوند را چنان که سزاوار اوست، قدر نشناختند. بى گمان خداوند تواناى پیروزمند است».

﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱلَّذِينَ زَعَمۡتُم مِّن دُونِهِۦ فَلَا يَمۡلِكُونَ كَشۡفَ ٱلضُّرِّ عَنكُمۡ وَلَا تَحۡوِيلًا ٥٦ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ يَبۡتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ ٱلۡوَسِيلَةَ أَيُّهُمۡ أَقۡرَبُ وَيَرۡجُونَ رَحۡمَتَهُۥ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُۥٓۚ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحۡذُورٗا ٥٧[الإسراء:۵۶- ۵۷].

«بگو: کسانی را که به جای خدا و همانند او پنداشته‌اید، بخوانید. آنها قدرت رفع ناراحتی شما را ندارند و برگرداندن را نیز نتوانند. کسانی را که می‌خوانند، هر کدام نزدیکتر باشند، وسیله‌ای برای نزدیکی به خدا می‌جویند، به رحمت او چشم دارند و از عذابش می‌ترسند زیرا که عذاب پروردگارت، حذر کردنی است».

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ عِبَادٌ أَمۡثَالُكُمۡۖ فَٱدۡعُوهُمۡ فَلۡيَسۡتَجِيبُواْ لَكُمۡ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ١٩٤[الأعراف: ۱۹۴].

«کسانی که آنها را به جای خدا می‌خوانید، بندگانی مانند خودتان هستند پس بخوانیدشان تا پاسختان دهند، اگر راست می‌گویید».

[۸۹] «مَنْ مَاتَ وَهْوَ يَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ نِدًّا دَخَلَ النَّارَ» «من لقي الله وهو لا يشرك به شيئا دخل الجنة، ومن لقيه يشرك به شيئا دخل النار»روایت بخاری از قول ابن مسعود. [۹۰] به نقل از مسلم از جابربن عبدالله. [۹۱] يَا ابْنَ آدَمَ إِنَّكَ لَوْ أَتَيْتَنِى بِقُرَابِ الأَرْضِ خَطَايَا ثُمَّ لَقِيتَنِى لاَ تُشْرِكُ بِى شَيْئًا لأَتَيْتُكَ بِقُرَابِهَا مَغْفِرَةً. ترمذی این روایت را تحسین نموده و از حدیث انس نقل کرده است. مسلم نیز مضمون آن را از ابوذر نقل کرده و طبرانی عین آن را از ابوذر نقل نموده است. [۹۲] المخصص ج ۱۳، ص ۹۶. [۹۳] تفسیر کبیر، ج ۱، ص ۲۴۲.