بهرۀ دل از بندگی خدا
الف) واجبات قلب، برخی از نظر وجوب، مورد اتفاق و برخی دیگر مورد اختلافنظر هستند. اما آنچه که وجوبش مورد اتفاق است، عبارت است از اخلاص (یکرنگی و صراحت) توکل، محبت، صبر، توبه و بازگشت به خدا، خوف، امید، ایمان و یقین و نیت (قصد و هدف) در عبادت و این جمله، ارزشهای افزوده شده بر اخلاصند، زیرا که اخلاص، ممتاز داشتن معبود از غیر او میباشد.
قصد و نیت در عبادت نیز دو جنبه دارد: یکی جدا شمردن عبادت از عادت و دیگری جدا کردن و مشخص نمودن هر قسمت از جوانب عبادت از قسمتهای دیگر میباشد.
همچنین صبر، بنا بر عقیدۀ عموم مسلمانها، واجب است. امام احمد گفته است: خداوند صبر را در نود یا نود و چند جای قرآن یاد نموده است. صبر نیز دو جنبه دارد که عبارتند از: واجب مستحق و کمال مستحب.
اما موارد مورد اختلاف از جمله «رضا» که دربارۀ وجوبش، صوفیان و فقیهان را دو عقیده است. همینطور خشوع در نماز که فقیهان دربارۀ آن دو نوع سخن گفتهاند و آن دو یکی مربوط به مذهب احمد و یکی هم متعلق به دیگران میباشد. اختلاف فقها در وجوب اعادۀ نماز کسی که وسواسی بر او چیره میشود نیز از این جمله است. ابوحامد از پیروان احمد و ابوحامد غزالی در کتاب «احیاء» خویش آن را واجب دانستهاند ولی بیشتر فقها معتقد به وجوبش نیستند. مقصود از همۀ اینها آن است که سردستۀ اعضای بدن، یعنی دل، خود با اندامهای تابعش در اطاعت و بندگی خدا استوار باشد.
ب) چیزهایی که بر دل حرامند، عبارتند از: کبر، خودنمایی، غرور، حسد، غفلت و دوروئی که به طورکلی دو گونهاند: یکی مصداق کفر و دیگری گناه.
مصادیق کفر از قبیل شک، نفاق و شرک و پیآمدهایش.
و گناه نیز خود بر دو قسم است: کبیره و صغیره.
گناهان کبیره، همان خودنمایی و غرور و کبر و فخر و بزرگمنشی و دلسردی از رحمت خدا و نومیدی از تأیید او و ایمنی از مکرش و شادمانی از ناراحتی مسلمانان و شماتت کردن آنها در قبال مصیبتها و تمایل به اشاعۀ زشتیها در میان آنان و حسد ورزیدن به خاطر چیزهایی که خداوند از فضل خود به ایشان موهبت فرموده و ضمایم این پدیدهها، که شدت تحریمشان نسبت به زنا، میخوارگی و دیگر کبائر معروف، بالاتر است و قلب و تن را لازم است که از آنها خودداری و توبه نماید که در غیر این صورت، آن قلب فاسد است و با فساد قلب، تن نیز به تباهی میگراید.
این آفتها، تنها از ناآگاهی نسبت به عبادت و بندگی دل و ترک پایبندی بدان، ناشی میشوند و به همین دلیل پایبندی به مفهوم ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ﴾برای قلب از دیگر اندامها ضروریتر است و فراموشی آن دل را پر از آفات و اضداد نموده، تعهد بدان، باعث نجات و رهایی میگردد.
این امور و امثال آن میتوانند برحسب قوت و ضعف خود، برای دل گناهکبیره و یا صغیره به شمار روند.
از دیگر صغائر دل، اشتیاق و تمایل به محرمات است. درجۀ کوچکی و بزرگی گناه نیز، متناسب با علاقه و تمایل مربوط به آن فرق میکند. بنابراین، رغبت و اشتیاق به کفر و شرک، کفر است و علاقه به بدعت، فسق و اشتیاق به کبائر، گناه. اگر کسی اینکارها را با وجود امکان انجامشان، به خاطر خدا ترک نماید، پاداش میگیرد، ولی اگر به دلیل ناتوانی و با وجود بذل تمامی سعی و کوشش در جهت انجام آن کارها، اظهار پشیمانی کند به خاطر قرار گرفتن در موضع ثواب و عقاب، همچنان در خور کیفر خواهد بود. (اگر چه احکام شرع بر آنها مترتب نباشد).
به همین جهت پیامبرصگفته است: «هنگامی که دو مسلمان با شمشیرهایشان با یکدیگر مقابله میکنند، قاتل و مقتول، هر دو جهنمی هستند. گفتند: یا رسولاللهص، یکی قاتل است و اما دیگری چرا؟ فرمود: او هم خواستار قتل طرف مقابل خود بوده است». پیامبرصمقتول مزبور را نه از نظر حکم شرعی بلکه از نظر گناه، همردیف قاتل محسوب نموده است و این امر، در موضوع ثواب و عقاب، نمونههای بسیار دارد.
با این بیان، چیزهای مستحب و مباح برای دل (قلب) نیز، معلوم میگردد.