عبادت در اسلام

فهرست کتاب

خصومت خاورشناسان

خصومت خاورشناسان

خاورشناسان در هر جنبه‌ای از جوانب اسلام و هرشاخه‌ای از شاخه‌های بینش اسلامی دارای دعاوی گسترده‌ای می‌باشند که ناشی از دو چیز می‌باشد:

نخست: بد فهمیدن اسلام و زبان قرآن و احادیث و نوشته‌های دانشمندان اسلامی که به خاطر بیگانگی آن را احساس نمی‌کنند و اسرار و تنوع دلالتهایش را در نمی‌یابند.

دوم ـ سوءنیت و تصمیم به جستجوی معایبی که آن را وسیلۀ بدگویی قرار دهند و یافتن نقاط ضعفی که توسط آنها نظریۀ خود مبنی بربشری بودن قرآن و عدم صدق پیامبری محمدصرا بقبولانند. بنابراین ذخائر ما را با نظری آمیخته به تعصب و عیبجویی بررسی می‌کنند نه با نظری حق‌طلبانه.

آنها قبلاً پیشداوریهایی راجع به اسلام و کتاب و پیغمبر و بزرگان و تاریخ اسلام انجام می‌دهند آنگاه ضمن بررسی منابع اسلامی سعی می‌نمایند تا به رهنمودها و دلایل موافق اندیشۀ سابق خویش دست یابند و اگر هم دلیلی پیدا نکردند [همانطور که چنین شده است] به شبهات روی می‌آورند، اگر از آن هم چیزی عایدشان نگردید، چیزهایی را از منابع ضعیف و نظریات مردود و روایات غلط به هم می‌پیوندند و آن را وسیلۀ تشویش و مغالطه قرار می‌دهند.

از جمله، بعضی از آنها دربارۀ عبادت مسلمین گفته‌اند که: فقط بر ترس و خضوع تکیه دارد و در آن جایی برای محبت خدای تعالی نیست و این که خداوند از دیدگاه مسلمانان، خدای قهر و غلبه است، نه خدای مهر و محبت. و چنین انگاشته‌اند که مسلمانها، عنصر حب را در رابطۀ خود با خدا، فقط پس از انتشار تصوف که آن هم محبت را از منابع غیراسلامی اقتباس نموده بود شناختند.

اینها اگر انصاف نشان داده به نصوص قرآن وسنت وسیرۀ پیامبرصو اصحاب و تابعین مراجعه می‌کردند، یا این که فقط معنی عبادت را مورد تحلیل لغوی قرار می‌دادند، کاری که ابن تیمیه کرده است، از این گزافگوئی خودداری نموده و می‌دانستند که عبادت اسلامی نمایانگر نهایت خضوع با غایت محبت نسبت به خدا می‌باشد.

صوفیان هم محبت خدا را خارج از اسلام نگرفته‌اند بلکه در حالی که بعضی از منتسبین به علم کلام، امکان حصول محبت واقعی از طرف انسان به پروردگارش را با استدلال این که موجود حادث چگونه می‌توان موجود قدیم را دوست بدارد قابل تصور نمی‌دانستند؛ آنها بدان توجه نموده و توسعه و ژرفایش بخشیده‌اند.

کسانی که به راستی اهل ذوق و وجدان روحی هستند (صوفی) چه نیازی به اقتباس محبت از منبع بیگانه از اسلام دارند؟ در حالی که نصوص قطعی اسلامی برای آنها دلیلی روشن و کافی و تأمین کننده است.

برای این که بدانیم که صوفیان میانه‌رو، اندیشۀ «حب الهی» را از کدام سرچشمه گرفته‌اند، کافی است آنچه را که امام غزالی در بخش «المحبة» از کتاب «احیاء» خویش راجع به نمونه‌ها و دلایل شرعی پیرامون محبت بنده نسبت به خداوند متعال نوشته است، بازگو کنیم. او می‌گوید:

«بدان که امت اسلام در وجوب محبت خدا و رسول صاتفاق نظر دارند. اگر چیزی وجود نداشته باشد، چگونه واجب می‌شود؟ و چگونه می‌توان محبت را به اطاعت معنی کرد، در حالی که اطاعت، نتیجه و دنبالۀ محبت اوست؟ پس بناگزیر محبت، تقدم دارد و سپس آن کی که دوست داشته می‌شود، مورد اطاعت قرار می‌گیرد. قول خدای تعالی که می‌گوید:

﴿يُحِبُّهُمۡ وَيُحِبُّونَهُ[المائدة: ۵۴].

«دوستشان دارد و آنان هم او (خدا) را دوست دارند».

﴿وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَشَدُّ حُبّٗا لِّلَّهِۗ[البقرة: ۱۶۵].

«و آنان که ایمان آورده‌اند خدا را بیشتر دوست دارند».

دلیل اثبات محبت دربارۀ خدا و اثبات کمیت (مقدار) پذیری آن می‌باشد.

پیامبر اکرمص، محبت خدا را در روایات زیادی، شرط ایمان قرار داده است. هنگامی که ابورزین عقیلی گفت: یا رسول‌اللهصایمان چیست؟ پاسخ داد: ایمان این است که خدا و رسول برای تو از دیگران محبوبتر باشند» [۱۸]. و در حدیث دیگری گفته است: «هیچ بنده‌ای ایمان نمی‌آورد مگر هنگامیکه من در نزد او از خاندان و اموال و همۀ مردم عزیزتر باشم» [۱۹]. و باز فرموده است: «هیچ یک از شما ایمان نمی‌آورد مگر وقی که خدا و پیامبرش در نزد او محبوبتر از هر چیزی باشند». در یک روایت نیز آمده است که: «و از نفس خودش» چگونه چنین نیست که خداوند می‌فرماید:

﴿قُلۡ إِن كَانَ ءَابَآؤُكُمۡ وَأَبۡنَآؤُكُمۡ وَإِخۡوَٰنُكُمۡ[التوبة: ۲۴].

«بگو (ای پیغمبر): اگر پدرانتان و فرزندانتان وبرادرانتان و ...».

البته این در معرض تهدید و انکار جاری شده است.

پیامبر به محبت ورزی فرمان داد و گفت: «خدا را به خاطر نعمتهایی که نصیب شما کرده و مرا به خاطر این که خدا دوستم می‌دارد، دوست بدارید» [۲۰].

روایت شده است که «مردی گفت: یا رسول‌اللهصمن دوستدار تو هستم، پیامبرصفرمود: پس آماده فقر باش. او افزود: من دوستدار خدا هستم، پیامبرصگفت: پس آمادۀ بلا باش» [۲۱].

از عمرسنقل می‌کنند که گفت: پیامبرصبه مصعب بن عمیر، در حالی که پوست گوسفندی به کمر بسته بود و پیش می‌آمد، نگریست و گفت:

«انظروا إلى هذا الرجل الذي نور الله قلبه لقد رأيته بين أبويه يغذوانه بأطيب الطعام والشراب فدعاه حب الله ورسوله إلى ما ترون» [۲۲].

«این شخص را نگاه کنید، کسی است که خداوند قلب ایشان را نورانی گردانیده، ایشان در حالی که با پدر و مادرش بود و ایشان را بهترین غذاها و نوشیدنی‌ها می‌خوراند، دوستی و محبت خدا و رسول او باعث شد ایشان به این حالتی باشد که می‌بینید».

همچنین پیامبرصما در دعای خود می‌گفت: «اللهم ارزقني حبك وحب من أحبك وحب ما يقربني إلى حبك واجعل حبك أحب إلي من الماء البارد» [۲۳].

«خدایا محبت خود و محبت کسی که محبت تو را دارد و محبت هر چیزی که مرا به محبت تو نزدیک می گرداند نصیبم گردان، و محبت خود را، محبوبتر از آب خنک در قلبم قرار ده».

همچنین اعرابی نزد پیامبرصآمد و گفت: ای رسول خداصقیامت چه وقتی است؟ گفت چه چیزی را برایش تدارک دیده‌ای؟ گفت: نماز و روزۀ زیادی ندارم، فقط خدا و رسولش را دوست می‌دارم. پیامبر گفت: آدمی با چیزی است که دوست می‌دارد». انس می‌گوید: پس از اسلام ندیدم که مسلمانان به چیزی تا این اندازه شادمان شوند [۲۴].

حقیقت عبادت از نظر اسلام چنین است، مفهومی ترکیب یافته از دو عنصر: یکی نهایت درجۀ خضوع در برابر خدا و دیگری نهایت درجۀ محبت نسبت به او.

ابن قیم از این هم فراتر رفته و گفته است: «اصل عبادت، محبت خداوند و بلکه انحصار محبت نسبت به اوست و این که تمام محبت از آن خداوند بوده چیزی در کنار او دوست داشته نشود (محبوبی جز او نباشد) و فقط به خاطر او و در راه او دوست داشته شود» [۲۵].

[۱۸] حافظ عراقی می‌گوید: احمد این حدیث را با مقداری اضافی در اولش روایت کرده است. [۱۹] حدیث «لاَ يُؤْمِنُ عَبْدٌ حَتَّى أَكُونَ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ أَهْلِهِ وَمَالِهِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ»که در روایتی عبارت «وَمِن نَفسِهَ»نیز بدان افزوده شده است، مورد اتفاق و از حدیث انس می‌باشد که عباراتش از مسلم است مگر عبارت «ومن نفسه»بخاری افزوده است: «وَمِن وَالِدِهِ وَوَلَدِهَ»و از حدیث عبدالله بن هشام نقل کرده است که عمر گفت: يَا رَسُولَ اللَّهِ لأَنْتَ أَحَبُّ إِلَىَّ مِنْ كُلِّ شَىْءٍ إِلاَّ مِنْ نَفْسِى. فَقَالَ النَّبِىُّص: «لاَ وَالَّذِى نَفْسِى بِيَدِهِ حَتَّى أَكُونَ أَحَبَّ إِلَيْكَ مِنْ نَفْسِكَ». فَقَالَ لَهُ عُمَرُ فَإِنَّهُ الآنَ وَاللَّهِ لأَنْتَ أَحَبُّ إِلَىَّ مِنْ نَفْسِى. فَقَالَ النَّبِىُّص: «الآنَ يَا عُمَرُ». حدیث «لاَ يُؤْمِنُ أَحَدُكُمْ حَتَّى يَكُونَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِمَّا سِوَاهُمَا»مورد اتفاق است. از انس با این عبارت نقل شده است که: «لَا یَجِدُ أَحَدٌ حَلَاوَةَ الإیمانِ حَتَّى أَكُونَ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ أَهْلِهِ وَمَالِهِ»(هیچ کسی طعم شیرین ایمان را احساس نمی‌کند مگر وقتی که من برای او از خاندان و دارائیش عزیزتر باشم) و مقداری اضافی دارد. [۲۰] به روایت ترمذی از حدیث ابن عباس، وی گفته است: حسن و غریب است. «أَحِبُّوا اللَّهَ لِمَا يَغْذُوكُمْ مِنْ نِعَمِهِ وَأَحِبُّونِى بِحُبِّ اللَّهِ». [۲۱] این را ترمذی از قول عبدالله مغفل با لفظ «فَأَعِدَّ لِلْفَقْرِ تِجْفَافًا»بدون قسمت آخر نقل کرده و گفته است: حسن و غریب است. «ویروی أن رجلا قال: یا رسول الله إني أحبك، فقالص: «استعد للفقر» فقال: إني أحب الله تعالى، فقال: «استعد للبلاء». [۲۲] این حدیث را ابونعیم درکتاب «الحلیة» روایت نموده و خوب دانسته است. [۲۳] ترمذی نظیر این را از حدیث ابودرداء بطور مرفوع نقل کرده است: كَانَ مِنْ دُعَاءِ دَاوُدَ يَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ حُبَّكَ وَحُبَّ مَنْ يُحِبُّكَ...تا پایان حدیث. [۲۴] مورد اتفاق از حدیث انس. از ابوموسی و ابن مسعود نیز به همین صورت نقل شده است. جَاءَ أَعْرَابِىٌّ إلى النبيصفَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ مَتَى السَّاعَة؟ قَالَ: «وَمَا أَعْدَدْتَ لَهَا». قَالَ مَا أَعْدَدْتُ لَهَا مِنْ كَثِيرِ عَمَلٍ لاَ صَلاَةٍ وَلاَ صِيَامٍ إِلاَّ أَنِّى أُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِص: «الْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ» [۲۵] مدارج السالکین ج۱ ص ۹۹.