برابری
کدام برابری و مساواتی از مساوات موجود در صفوف بهم فشردۀ جماعت در مسجد، واضحتر و نمایانتر است؟ فرمانروا در کنار نگهبان، توانگر در مجاورت تهیدست، ارباب پیوسته به مستخدم و دانشمند در کنار کارگر و کشاورز!
قانونی برای مسجد وجود ندارد که صف اول را به وزیران و صف دوم را به وکیلان و سومی را به مدیران یا مسئولان درجۀ اول یا مالکان بزرگ اختصاص دهد.
همگان مثل دندانههای شانه برابرند. بنابراین هر کس زودتر به مسجد آمد، با هر منزلت و کاری که دارد، در صفوف جلو جای میگیرد.
محمد اقبال لاهوری میگوید: «تعیین قبلۀ واحد برای نماز مسلمانها، به منظور تقویت و حفظ وحدت نظر عموم بوده است و شکل کلی آن، به احساس مساوات اجتماعی و تحکیم پیوندهای آن، تحقق میبخشد. تا آنجا که میخواهد بینش طبقاتی یا نظریۀ برتری قومی نسبت به قومی دیگر را از میان بردارد.
اگر برهمایی اشراف منش جنوب هند، به همردیف و پهلو به پهلو ایستادن با طبقۀ نجسها تن در دهد، انقلاب معنوی عظیمی روی خواهد داد!!
وحدت ذاتی در برگیرندۀ همۀ اشیاء که تمامی موجودات را میآفریند و بدانها پایداری میبخشد، همان چیزی است که به وحدت انکارناپذیر همۀ بشریت منجر میشود و تقسیم و پراکندگی انسانها به صورت نژادها، ملتها و تیرهها [چنانکه در قرآن آمده است] برای سهولت آشنایی و تشخیص بوده است و نه چیز دیگر.
بر این اساس، نماز جماعت در اسلام، علاوه بر ارزش فکری خود، به آرمان تحقق وحدت بشریت به عنوان یکی از حقایق زندگی اشاره میکند و این آرمان، فقط با برچیدن همۀ تفاوتها و اختلافاتی که یک انسان را از دیگری متمایز میسازد، تحقق میپذیرد [۱۸۰].
بسیاری از مستشرقین نتوانستهاند از اظهار شگفتی نسبت به نماز اسلامی و اثر عمیق آن در نهاد آدمی خودداری کنند، بویژه نماز جماعت که وجه تمایز اسلام و الهام بخش والاترین اصول انسانی اجتماعی که غیر مسلمانان تا قرن اخیر از آن بیاطلاع بودهاند، میباشد.
از این قبیل است آنچه که فیلسوف فرانسوی، رنان [علیرغم کجفهمیهایی که از اعراب و اسلام دارد] اظهار داشته است: «من به هیچ مسجدی از مساجد مسلمانان داخل نمیشوم مگر آنکه احساس خشوع و حسرت از اینکه مسلمان نیستم، به من دست میدهد!» و توماس آرنولد راجع به نماز میگوید: «این تکالیف عبدی منظم الهی، از بزرگترین علائم امتیاز نظام دینی مسلمین در مقایسه با دیگران میباشند که جهانگردان در سرزمینهای شرقی ملاحظه و مشاهده میکنند، زیرا نحوۀ برگزاری بسیاری از آیینهایی که در سرزمینهای شرقی مشاهده میشوند، خالی از تأثیر معنوی است».
سپس مطلبی را دربارۀ شور انگیزی نماز اسلامی، از قول یک اسقف بازگو کرده چنین ادامه میدهد: «اینک از نماز فردی به سراغ نماز جماعت رفته، میگوییم: امکان ندارد کسی در طول زندگی خود، شاهد منظرهای شبیه اجتماع حدود پانزدههزار نمازگزار در محوطۀ مسجد جامع «دهلی» هند در روز آخرین جمعۀ ماه رمضان، درحالی که از هر جنبش آنان، بزرگترین علائم تعظیم و تقوا نمایان است، بوده باشد و از دیدن آن، تأثیر قلبی عمیق پیدا نکرده و برتری ممتاز این شیوۀ عبادی نسبت به شیوههای دیگر را ملاحظه ننموده باشد.
اذان برای نمازهای روزانه هم که در اوقات معینی طنینانداز میشود؛ در نخستین لحظات سحر، و هنگام نیمروز که مردم به سختی در تکاپو و سرگرم کارهای خود هستند، و هنگام عصر... با شکل و کیفیتی که انجام میگیرد، عیناً همان عظمت را دارد» [۱۸۱].
[۱۸۰] از کتاب «تجدید التفکیر الدیني في الإسلام» اقبال، ترجمه عربی از عباس محمود، ص ۱۰۸. [۱۸۱] از کتاب «الدعوة إلی الإسلام» ترجمه (عربی) حسن ابراهیم حسن و همکارش.