کارهای اجتماعی مفید عبادتند
این را باید افزود که اسلام، بگونهای پهنۀ عبادت را گشوده و دامنهاش را گسترانیده است که اعمال فراوانی را که از نظر مردم جزء عبادات و عامل نزدیکی به خدا تلقی نمیشدهاند در برگرفته است.
هر عمل اجتماعی سودمند در صورتی که قصد انجام دهندهاش خیر باشد و نه جلب ستایش و کسب نفوذ در میان مردم؛ از نظر اسلام در ردیف بهترین عبادات شمرده میشود. هر عملی که آدمی به وسیلۀ آن اشک محزونی را پاک سازد یا اندوه رنجیدهای را کاهش دهد یا زخم سرکوب شدهای را مرهم گزارد یا از مظلومی حمایت کند و یا مغلوبی را از خواری درآورد یا دین ورشکستۀ گرانباری را بپردازد یا از فقیر با ابروی عیالمندی دستگیری کند یا سرگردانی را هدایت نماید یا نادانی را آموزش دهد یا به غریبی، پناه دهد یا آفتی را از مخلوقی دور سازد یا مانعی را از سر راهی بردارد یا به موجود زندهای فایدهای رساند؛ از مصادیق عبادت بوده در صورت همراهی با نیت صحیح، مایۀ نزدیکی به خدا میباشد.
اسلام، کارهای زیادی از اینگونه را عبادت خدا و شاخۀ ایمان و موجب پاداش خداوندی قرار داده است.
تنها نماز، روزه یا ذکر و دعا نیست که به عنوان عبادت روزانۀ شما نوشته شده و موجب گرفتن پاداش از خدا میشوند، بلکه میتوانید چیزهای زیادی بر عبادات و نیکیهای خود بیفزایید که در نزد حق دارای ارزش و بهای متناسب با خود میباشند، هر چند در نظر خودتان کم ارزش و ناچیز جلوه کنند.
مثلاً پیامبرصدربارۀ اصلاحگری میان دو طرف متخاصم فرموده است: «آیا شما را از چیزی که درجۀ فضیلتش بالاتر از نماز و روزه و صدقه است، آگاه نکنم؟ گفتند: چرا آگاه کن.
گفت: آن چیز، اصلاح میان دو طرف است. زیرا هنگامی که رابطۀ دو طرف به تباهی گرایید، همچو ماشین سلمانی عمل میکند» [۳۰]. در روایتی هم گفته است: «منظورم این نیست که مو را میتراشد و میزداید بلکه دین را از ریشه میزند» [۳۱].
همچنین دربارۀ عیادت مریض و منزلی که نزد خدا دارد میگوید: «هر کس از یک بیمار عیادت کند، ندایی از آسمان به او خطاب میکند که پاک شدی، قدمهایت نیز پاک شدند و جایگاهی در بهشت پیدا کردی» [۳۲]. و نیز فرموده است: «کسی که به ملاقات بیماری میرود، تا وقتی ننشسته است، در رحمت شناور است و هنگامی که نشست در آن غوطهور میشود» [۳۳].
پیامبرصدر جایی دیگر، یکی از مناظر جالب روز قیامت را به صورت گفتگوئی میان خدا و بنده، بدینسان بازگو میکند: «خداوند عزوجل روز قیامت میگوید: ای فرزند آدم، من بیمار شدم ولی تو عیادتم نکردی!! میگوید: پروردگارا! چگونه تو را عیادت میکردم در حالی که تو پروردگار جهانیان هستی؟ میگوید: مگر ندانستی که فلان بندۀ من بیمار شده است که عیادت نکردی؟ آیا نمیدانستی که در صورت عیادتش مرا نزد او مییافتی؟ ای فرزند آدم، من از تو غذا خواستم ولی تو نادی! میگوید: پروردگارا! چگونه تو را غذا میدادم، در حالی که تو پروردگار جهانیان هستی؟! میگوید: فلان بندهام از توخوراک طلبید، ولی تو ندادی! آیا نمیدانستی که اگر غذایش دهی عوض آن را از من دریافت خواهی داشت؟ ای فرزند آدم از تو آب خواستم و تو ندادی! میگوید: ای پروردگار چگونه تو را آب دهم و حال آن که تو خدای جهان هستی؟! میفرماید: فلان بندۀ من از تو آب طلبید و تو آبش ندادی، آیا جز این بود که اگر سیرابش میکردی، عوض آن را از من میگرفتی؟» [۳۴].
مسلم و بخاری از قول پیامبر صنقل میکنند که گفت: کسی که در حین راه رفتن شاخۀ خاری ببیند و آن را از سر راه بردارد، خداوند از او سپاسگزار بوده گناهش را میآمرزد. و در روایت مسلم آمده است که: مردی در وسط راه به شاخۀ درختی برخورد، با خود گفت: این را کنار میاندازم تا مسلمانان را نیازارد و در نتیجۀ همین کار به بهشت رفت».
از ابوذر نقل گردیده است که: «پیامبر فرمود همۀ اعمال نیک و بد امتم به من نشان داده شد و عمل کنار زدن مانع از سر راه مردم را در میان اعمال نیک دیدم» [۳۵].
اسلام چنین کارهایی را نه تنها ستایش نموده است، بلکه به انجام آنها فراخوانده است و مورد تشویق قرار داده و از جمله وظایف روزانۀ فرد مسلمان که او را به بهشت نزدیک و از دوزخ دور میسازد، برشمرده است. یکبار بدان عنوان صدقه داده و در بیانی دیگر، «صلاة» نامیده است. در هر صورت عبادت و موجب نزدیکی به خدا میباشد.
باز هم از ابوذرسمنقول است که: از رسول خدا ص پرسیدم چه چیزی بنده را از آتش میرهاند؟
گفت: ایمان به خدا.
گفتم: آیا عملی همراه ایمان وجود ندارد؟
گفت: این عمل وجود دارد که از آنچه خدا موهبت نموده است، بخشش کنی.
گفتم: یا رسولالله، اگر آدمی تهیدست بود و چیزی برای دادن نداشت؟
گفت: امر به معروف و نهی از منکر کند.
گفتم: اگر توانائی امر به معروف و نهی از منکر نداشت...؟
گفت: فرد ناواردی را کمک نماید (یعنی کسی را که کاری بلد نیست، صنعتی بیاموزد.
گفتم: یا رسولالله اگر در کاری مهارت نداشت چطور؟
فرمود: مظلومی را یاری کند.
گفتم: یا رسولالله اگر ضعیف بود و قدرت یاری مظلوم را نداشت چه؟
گفت: آیا نمیخواهی رفیقت را نصیحت کنی که از آزار مردم خودداری کند؟
گفتم: ای رسول خدا، اگر چنین کند، به بهشت میرود؟
فرمود: هیچ مؤمنی دارای یکی از این خصوصیات پیدا نمیشود مگر آن که همان خصیصه دستش را گرفته وارد بهشتش میسازد» [۳۶].
با چنین طرز تلقی و نگرشی است که پیامبر اسلام هر مسلمانی را [هر چند کم توان باشد] به انجام این عبادت یا وظیفۀ اجتماعی برمیانگیزد و آن را به زمان یا مکان ویژهای محدود نمیسازد. همچنان که آن را منحصر به نوع مالی که مختص توانگران باشد و یا فقط نوع بدنی که در انحصار اشخاص نیرومند باشد و یا شکل فرهنگی که ویژۀ علم آموختگان باشد، نکرده است، بلکه یک تعهد عمومی انسانی دانسته است که برای هر انسانی در حد توانایی خود او، انجامپذیر و میسر میباشد و فقیر و غنی، ناتوان و نیرومند و بیسواد و باسواد در آن اشتراک دارند.
وقتی که سخنان پیامبر بزرگوارمان را در این موارد میخوانیم، میبینیم که این عبادت همگانی را فقط یک مسئولیت انسانی قرار نداده است بلکه در طلب آن پافشاری کرده و آن را از هر نظر واجب دانسته است. ابوهریره از رسول خدا نقل میکند که فرمود: «برای هر درودی از مردم برای من، در هر روز که خورشید برمیآید، صدقهای است. میان دو نفر به عدالت رفتار کردن، صدقه است، کمک به کسی در بار کردن و یا حمل محمولهاش صدقهای است، سخن پاک و درست صدقهای است، هر قدمی که برای نماز برداشته شود صدقه است و برداشتن هر سنگ یا خاشاکی از جلو راه، صدقهای به شمار میرود» [۳۷].
نظیر حدیث فوق را ابن عباس از رسول خداصروایت نموده است که میگفت: «بر هر عضوی از انسان روزانه، نمازی واجب است. یکی از میان مردم گفت: این دشوارترین چیزی است که تاکنون به ما خبر دادهای! پیامبرصفرمود: امر به معروف و نهی از منکر نوعی نماز است، حمل بار فرد ضعیفی نماز است، برطرف کردن کثافت از میان راه نماز است و هر گامی به سوی نماز برمیداری، خود نمازی محسوب میگردد» [۳۸].
روایت بریده نیز از همین قبیل است: «انسان یک ستون فقرات و سیصد مفصل دارد. بنابراین باید برای هر مفصلی صدقهای بدهد. گفتند: یا رسولالله چه کسی قدرت چنین کاری را دارد؟ منظور پیامبر را صدقۀ مالی پنداشته بودند پیامبرصگفت: کثافتی را از مسجد بزدای و یا چیزی را از سر راه بردار...» [۳۹].
پیامبرصدر احادیث متعددی، لبخند به روی برادر همکیش و شنواندن مطلبی را به شخص ناشنوا و راهنمایی شخص نابینا و هدایت فرد سرگردان و رساندن درخواست کنندهای به چیز مورد نیازش و شتافتن به یاری ستمدیدۀ دادخواه و برداشتن و حمل بار یک آدم ناتوان و هر عملی را که بر این محور میچرخد، عبادتی پسندیده و صدقهای نیکو تلقی نموده است.
بدینسان، فرد مسلمان در جامعۀ خویش، چشمهای سرشار از خیر و رحمت بوده، پیوسته سود و برکت میرساند عامل و فراخوانندۀ به خیر و بخشنده و راهنمای به نیکی بوده، در نتیجه همانطور که پیامبر گرامی خواسته است: کلید خیر و قفل شر میباشد [۴۰].
محدودۀ خیر رسانی و سودبخشی فرد مسلمان، به انسانها اختصاص ندارد بلکه دامنهاش وسیعتر بوده و هر موجود زنده، حتی پرنده و جانور را نیز در برمیگیرد. پس هراحسانی که نسبت به یک موجود زنده انجام داده یا رنجی را از آن دور سازد، عبادتی است که آدمی را به خدا نزدیک و شایستۀ رضای او میسازد.
پیامبرصجریان مردی را برای یارانش حکایت میکند که سگی را که از شدت تشنگی خاک نمناک را میبلعید، دیده بود و رگ ترحمش جنبیده و نتوانسته بود سگ را با آن عطش سوزان رها کند، بنابراین آن را به طرف چاه آبی برده و با کفش خود به سگ مزبور آب داده و سیرابش نموده بود. پس خداوند پاس عمل او را داشته و از گناهانش درگذشت. یاران پیامبر چون این حکایت را شنیدند، با شگفتی گفتند: یا رسولالله، آیا در رابطه با جانوران هم برای ما پاداشی وجود دارد؟ پیامبرصگفت: در رابطه با هر جانداری امکان کسب پاداش وجود دارد» [۴۱].
کسانی که به امر عبادت همت گماشتند در فزونی آن کوشا هستند و نیز افرادی که در خدمت به جامعه و نیکی به خلق، اهتمام میورزند، پاسخ انگیزههای درونی خود را به جای این که به عبادت در «صومعهها» بسنده کنند و از کاروان زندگی بگسلند؛ دراین میدان گستردۀ نیکوکاری که انسان و غیرانسان را فرا گرفته است، پیدا میکنند.
[۳۰] این روایت را ابوداود، ترمذی و ابن حبان در صحیح آوردهاند. [۳۱] این زیادی از ترمذی است. [۳۲] ترمذی و ابن ماجه، لفظ از اوست. طبرانی هم با روش خود، از حدیث ابوهریره نقل کرده و راویانش چنانکه در الترغیب آمده است، موثق میباشند. [۳۳] روایت از احمد، راویانش صحیح هستند. البزاز و ابن حبان در صحیح خود، از حدیث جابر نقل نمودهاند و ابن جابر نیز در صحیح خود آورده است. [۳۴] روایت از مسلم. [۳۵] روایت از مسلم. [۳۶] روایت از بیهقی و لفظ حدیث هم از اوست. [۳۷] به روایت بخاری و مسلم. [۳۸] صحیح ابن خزیمه. [۳۹] به روایت احمد (عبارت از اوست) و ابوداود و صحیح ابن خزیمه و ابن حبان. [۴۰] چنانکه در حدیث ابن ماجه آمده است: «طُوبَى لِعَبْدٍ جعله الله مفتاحاً للخیر مغلاقا للشر» [۴۱] روایت از بخاری «فِى كُلِّ كَبِدٍ رَطْبَةٍ (أي فيها حياة) أَجْرٌ»