کارها به نیتها بستگی دارند
آنچه دربارۀ نماز، روزه و صدقه گفتیم، دربارۀ حج، تلاوت قرآن، جهاد، هجرت در راه دین و هر عمل شرعی که از سوی خداوند مقرر گردیده است نیز صدق میکند.
یکی از مسلمانان زمان پیامبرصبه خاطر زنی باسم ام قیس که دوستش میداشت، از مکه به مدینه هجرت نمود و آشنایانش او را مهاجر ام قیس نامیدند و پیامبر در این مورد گفتار جامعی ایراد فرمود که، بعضی از محدثان آن را یک چهارم یا یک سوم، یا نصف اسلام خواندهاند [۱۰۵]، و امام بخاری صحیح خود را با آن آغاز کرده و بدین قرار است:
«إِنَّمَا الأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ وَإِنَّمَا لِكُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى فَمَنْ كَانَتْ هِجْرَتُهُ إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ فَهِجْرَتُهُ إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَمَنْ كَانَتْ هِجْرَتُهُ لِدُنْيَا يُصِيبُهَا أَوِ امْرَأَةٍ يَتَزَوَّجُهَا فَهِجْرَتُهُ إِلَى مَا هَاجَرَ إِلَيْهِ».
«کارها به نیتها بستگی دارند و هر کس صاحب چیزی است که قصدش نموده است کسی که به سوی خدا و رسول هجرت کند، هجرتش در جهت خدا و رسول خواهد بود و آن که برای بهرهای دنیوی و یا ازدواج با زنی هجرت کند، هجرتش در همان جهت ارزش خواهد داشت».
شگفت اینست که بعضی از خاورشناسان در صحت این حدیث که علمای اسلام به صورت ویژهای قبولش کردهاند، به ادعای این که از نوع آحاد (حدیث منفرد) است، تردید نمودهاند [۱۰۶].
این خاورشناس فراموش کرده است که ارزش و پایگاه «نیت» در اسلام، تنها به این حدیث متکی نبوده [۱۰۷]و بر تصریحات و احادیث فراوانی استوار است که روی هم، یقین قطعی نسبت به این که اعمال وابسته به انگیزهها میباشند، و این که هر کسی بهرهمند از چیزی میشود که نیت کرده باشد، به دست میدهند و اگر برای نمونه، کتابی همچون «الترغیب والترهیب» حافظ منذری را به دست بگیریم میبینیم که درباره ارزش و اهمیت نیت صحیح، یازده حدیث و در مورد ترغیب به اخلاص، سیزده حدیث و دربارۀ برحذر داشتن از خودنمایی، بیش از سی حدیث روایت کرده است. این مجموعه از احادیث و نظایر آن باضافۀ آیاتی که در قرآن آمدهاند، سند یقین به ارزش نیت در اسلام میباشند.
[۱۰۵] حافظ در «الفتح» گفته است: در سخنان ائمه، این حیث بطور متواتر مورد تمجید و قدرشناسی قرار گرفته است. ابوعبدالله میگوید: در احادیث پیامبرص، حدیثی جامعتر، غنیتر و مفیدتر از این حدیث وجود ندارد و عبدالرحمن بن مهدی شافعی ـ بنابر سخنی که البوطی از او نقل نموده ـ و احمد بن حنبل، علی بن المدینی، ابوداود، ترمذی، دارقطنی، حمزه و کتانی اتفاق دارند که این، یک سوم اسلام را تشکیل میدهد و بعضی گفتهاند یک چهارم آن را. ابن مهدی گفته است: در سی شاخۀ علم وارد میشود و نیز گفته است: شایسته است که این حدیث در سرآغاز هر بابی قرار گیرد و شافعی گفته است: در شصت باب دخیل و مطرح است. [۱۰۶] به نظر میرسد که این خاورشناس از سخن علمای سنت بهرهبرداری (همراه با زیادهروی) کرده باشد که میگویند: روایت این حدیث از قول پیامبرصجز از طریق عمرسصحیح نیست (ضعیف است) و از طریق عمرسنیز فقط روایت علقمه بن وقاص اللینی و از طریق او، به روایت محمدبن ابراهیم التمیمی و از او، به روایت یحیی بن سعید الأنصاری، صحیح است و از یحیی هم حدود دویست روایت یا بیشتر وجود دارد و بعضیها تا حدود هفتصد روایت شمردهاند چنانکه در «الفتح» آمده است. [۱۰۷] ابن حجر در «الفتح» میگوید: «در بیان معنی این حدیث، روایات متعددی وارد شده است که به مطلق نیت مربوط میشوند، مانند حدیث عایشه و ام سلمه که مسلم نقل کرده «يُبْعَثُونَ عَلَى نِيَّاتِهِمْ»و حدیث ابن عباس «وَلَكِنْ جِهَادٌ وَنِيَّةٌ»و حدیث ابوموسی «مَنْ قَاتَلَ لِتَكُونَ كَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا فَهُوَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»: که این هم مورد اتفاق است و حدیث ابن مسعود «رب قتيل بين الصفين الله أعلم بنيته»که احمد روایت کرده است و حدیث عباده «مَنْ غَزَا وَهُوَ لاَ يَنْوِى فِى غَزَاتِهِ إِلاَّ عِقَالاً فَلَهُ مَا نَوَى»که نسائی نقلش نموده و غیره که بیان همهء نمونهها دشوار و طولانی میشود».