عبادت در اسلام

فهرست کتاب

بیت‌المال از آن امت است

بیت‌المال از آن امت است

اموال زکات، پس از جمع‌آوری به کجا می‌روند؟

این اموال به «بیت‌المال» می‌روند که همان خزینۀ عمومی درآمدهای دولت اسلامی از قبیل زکات، فیء غنائم، خراج و غیره می‌باشد و اگر زکات در محل جداگانه‌ای قرار می‌گیرد و با اموال عمومی دیگر مخلوط نمی‌شود، برای اینست که حق فقرا محفوظ و مطمئن بماند و نیازهای مصرفی و ضروریات دیگر، بر آن پیشی نگیرند و این یک رسم معمول و مورد تصریح تمامی فقهاء می‌باشد.

بعضی از دشمنان اسلام پنداشته‌اند که خلفای مسلمین حق دارند و می‌توانند از بیت‌المال، هر چه بخواهند و در هر جهتی میل داشته باشند، خرج کنند، مثل این که خزینۀ شخصی آنهاست، و تصور نموده‌اند که اسلام هیچ اصل و قاعده‌ای در این باره ندارد. اما حقیقت این است که بیت‌المال به همۀ مسلمانان تعلق دارد و خلیفه یا زمامدار، نقش یک خزینه‌دار امین را برعهده دارد و غیر از حقوقی که برایش تعیین گردیده است، حق دیگری ندارد.

این، شیوۀ درستکاران هدایت یافته‌ای است که پیامبر صبه ما دستور پیروی از شیوۀ آنان و پافشاری در راهشان را داده است.

این ابوبکر صدیق است که وقتی برای خلافت بیعت گرفت، به سوی بازار حرکت کرد تا طبق معمول داد و ستد کند و خرج خود و خانواده‌اش را درآورد. عمر به او برخورد و پرسید: کجا می‌روی؟ گفت: به بازار. عمر گفت: تو که زمامدار مسلمین شده‌ای، دربازار چکار داری؟ گفت: پس خانواده‌ام را از کجا سیر کنم؟ عمر گفت: برو پیش ابوعبیده، که امین بیت‌المال است تا برایت حقوقی تعیین کند! ابوبکر نزد ابوعبیده رفت و او به خلیفه گفت: برای تو به اندازۀ خرج یک نفر مهاجر که نه بالاتر باشد و نه پایین‌تر، به علاوۀ لباس تابستان و زمستان، مقرر می‌کنم. هر گاه یکی از لباسها را پاره کردی بیاور تحویل بده و یکی دیگر بگیر!

و این عمر است که می‌گوید: «می‌خواهید بگویم که، چه مقدار از مال خدا را برای خود حلال می‌دانم؟ دو دست لباس، یکی برای تابستان و یکی برای زمستان، و یک مرکب برای انجام حج و عمره و خرج خانواده‌ام در حد مخارج یک خانواده قریش که نه فقیرترین و نه غنی‌ترین آنهاست. بعد از این، من یکی از مسلمانان هستم و هر چه به آنان برسد، به من هم می‌رسد».

باز هم از او نقل شده است که گفت: من با این دارایی، همچون سرپرست یتیم هستم. اگر چیزی داشته باشم، خودداری می‌کنم و اگر نیازمند باشم، در حد صحیح و مجاز از آن می‌خورم.

همچنین عمر، کسی را نزد عبدالرحمن بن عوف روانه کرد تا چهارصد درهم قرض بگیرد. عبدالرحمن گفت: تو با آن که بیت‌المال را در دست داری، از من قرض می‌خواهی؟ چرا از بیت‌المال برنمی‌داری تا دوباره برگردانی؟ عمر گفت: می‌ترسم مقام من باعث شود که تو و دوستانت بگویید: این مقدار را به امیرالمؤمنین ببخشید. آن وقت در روز قیامت از من بازخواست شود (برداشته شود) اما اکنون از تو که می‌دانم چقدر خسیس هستی، قرض می‌کنم که اگر بمیرم، می‌آیی و از میراثم می‌گیری!

این علی است که شخصی به دیدارش می‌آید و می‌بیند که فقط یک قطیفۀ پاره و کهنه بر تن دارد و از شدت سرما می‌لرزد. می‌گوید: یا امیرالمؤمنین، خداوند تبارک و تعالی در این مال، برای تو و خانواده‌ات هم سهمی قرار داده است، چرا با چنین وضعی به سر می‌بری؟ در پاسخ فرمود: به خدا، من از مال شما (بیت المال) چیزی بر نخواهم داشت» [۱۸۸].

با این همه، چه کسی می‌تواند تصور نماید که زکات، در بیت‌المال جمع می‌شود تا خلفاء و فرمانروایان، بر طبق میل و هوس خود مصرف نمایند؟!

اصلاً رهنمود اسلام دربارۀ زکات این است که در همان نقاطی که جمع‌آوری می‌شود، توزیع گردد. چنانکه سنت، بر این مطلب تصریح نموده است: «تُؤْخَذُ مِنْ أَغْنِيَائِهِمْ وَتُرَدُّ عَلَى فُقَرَائِهِمْ» [۱۸۹].

از عمران بن حصین روایت شده است که مأمور گرفتن صدقه شد و هنگامی که بازگشت، به او گفتند: اموال کجاست؟ گفت: «مگر ما را برای آوردن مال فرستاده بودید؟ ما آن را همانطور و از همان جایی (کسانی) که زمان رسول خداصمی‌گرفتیم، گرفتیم و در همان جا و مواردی که آنوقت قرار می‌دادیم، قرار دادیم» [۱۹۰].

فقط در صورتی که مقداری از زکات، از احتیاج اهل منطقه زیادی بیاید، انتقال آن به نقطۀ دیگری که درآنجا کسی نیازمند باشد و یا انتقالش به بیت‌المال مرکزی مجاز است.

ابوعبید می‌گوید: معاذ، یک سوم زکات را از یمن به سوی عمر فرستاد. عمر این کار را نپسدید به او گفت: من تو را برای مالیات ستانی و یا جزیه گرفتن نفرستاده‌ام، بلکه برای این فرستاده‌ام که از مردم ثروتمند بگیری و به فقیران بدهی. معاذ پاسخ داد: اگر کسی را می‌یافتم که بگیرد، چیزی به سوی تو نمی‌فرستادم [۱۹۱].

بنابراین، سیاست اسلام این نیست که اموال، از روستاها و مناطق مختلف گرفته شود و به مصرف پایتختهای بزرگ برسد، بلکه زکات می‌باید در همان جایی که گرد آورده می‌شود، مصرف شود و این چیزی است که عدالت و روش صحیح برنامه‌ریزی و توزیع بدان حکم می‌کند و شخص فقیر در هر منطقه‌ای می‌فهمد که در این اموالی که ملاحظه می‌کند، سهمی دارد و بدان علاقه‌مند می‌شود. و این دلایلی است که باعث آگاهی مردم در عصر ما از نظام «ادارۀ محلی» و بهره‌برداری از مزایای آن گردیده است.

[۱۸۸] این قبیل نمونه‌ها راجع به موضوع خلفا نسبت به بیت‌المال را ابوعبید، در کتاب «الأموال» ص ۲۶۶ به بعد نقل کرده است. [۱۸۹] روایت از مسلم و بخاری: «از ثروتمندان منطقه گرفته می‌شود و به فقیرانش داده می‌شود». [۱۹۰] روایت از ابوداود. [۱۹۱] کتاب (الأموال) ابوعبید.