انفاق مستحب
همۀ آنچه برشمردیم، به انفاق واجب مربوط بود. ولی دامنۀ انفاق علاوه بر اینها، هرکار خیر مورد تمایل و رغبت دلهای مؤمن و هر تلاش در جهت فایدهرسانی را در برمیگیرد. اسلام، بگونهای این کارها را تشویق نموده است که قلب و احساس افراد بخشنده را میگشاید و اشخاص بخیل را نیز به دادن وامیدارد، زیرا خداوند تعالی صدقه را با دست خویش قبول میکند و همانطور که ما یک هسته را پرورش میدهیم و آن را به تپۀ خرمایی به اندازۀ کوه احد تبدیل میکنیم؛ آن را پرورش و رشد میدهد و این چیزی است که رسول خداصبرای ما تصویر نموده و قرآن همچنین مجسم نموده است:
﴿مَّثَلُ ٱلَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمۡوَٰلَهُمۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنۢبَتَتۡ سَبۡعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنۢبُلَةٖ مِّاْئَةُ حَبَّةٖۗ وَٱللَّهُ يُضَٰعِفُ لِمَن يَشَآءُۚ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِيمٌ ٢٦١﴾[البقرة: ۲۶۱].
«کسانی که اموال خویش را در راه خدا انفاق میکنند، همانند دانهای هستند که هفت سنبل میرویاند و در هر سنبلی صد دانه بوجود میآید. خداوند برای هر کس بخواهد چند برابر میکند که او گشایندۀ داناست».
یکی دیگر از ترغیبات قرآن:
﴿مَّن ذَا ٱلَّذِي يُقۡرِضُ ٱللَّهَ قَرۡضًا حَسَنٗا فَيُضَٰعِفَهُۥ لَهُۥ وَلَهُۥٓ أَجۡرٞ كَرِيمٞ ١١﴾[الحدید: ۱۱].
«کیست که به خدا قرض نیکو دهد و او برایش چندبرابر کند و پاداش بزرگوارانهای بدهد؟».
همچنین از عایشه لروایت شده است که، «گوسفندی را سربریدند و قسمتی از آن را صدقه دادند، پیامبرصمیفرمود: از آن چیزی باقی ماند؟ پاسخ داد: فقط شانهاش مانده است. پیامبرصمیفرمود: همهاش باقی مانده است غیر از شانهاش!!» [۲۰۸]و نیز فرموده است: «انسان میگوید: مال من، مال من، در حالی که از مال او فقط سه چیز به خودش تعلق دارد: ۱- آنچه که میخورد و از بین میرود. ۲- پوشیدنیها که سرانجام کهنه میشوند ۳- آنچه که انفاق میکنند و نزد خدا برای خویش ذخیره میسازد. غیر از اینها، هر چه باشد، از دستش میرود و برای مردم میماند» [۲۰۹].
از ابن مسعود نقل شده است که رسولخداصگفت: کدامیک از شما، مال وارث را از مال خود بیشتر دوست میدارید؟ گفتند: یا رسولاللهصهمۀ ما مال خود را بیشتر دوست میداریم: فرمود: پس بدانید که مال شما چیزی است که پیش از خود فرستادهاید و آنچه باقی بگذارید، مال وارثتان است» [۲۱۰].
به خاطر این سفارشات و دستورات بود که مسلمانان اولیه، اموال مورد نیاز و علاقۀ خود را میبخشیدند و دستهایشان سرشار از خیر و نیکی بود و پرداخت زکات و سایر حقوق مالی، نمیتوانست تشنگی آنان به نیکی و تقرب را برطرف نماید و با میل و ارادۀ خویش زیادتر از آن میدادند تا خشنودی و نعمت خدا را به دست آورند، زیرا که نعمتهای او بهتر و پایدارترند.
برای ما همین بس که از امام لیث بن سعد یاد کنیم که هرچه داشت، صدقه میداد و یکسال اموالش را در دست خود نگاه نمیداشت و گفتهاند که، درآمد سالیانهاش هشتاد هزار دینار بود.
همینطور عبدالله بن جعفر که هرگز فقیری را از در خانهاش رد نکرد و چون علتش را پرسیدند پاسخ داد: خداوند، راجع به من رفتار (و شیوهای) دارد و من هم در برابر بندگانش عادتی پیدا کردهام. رسم او برآنست که به من موهبت نماید، من هم عادت کردهام که به بندگانش کمک نمایم و میترسم که اگر از این عادت خود دست بکشم، او نیز روش خود را نسبت به من تغییر دهد!
[۲۰۸] روایت از مسلم. [۲۰۹] ترمذی روایت کرده و گفته است که، حسن و صحیح میباشد. [۲۱۰] روایت از بخاری و نسائی.