د) عبادت حق خداوند است
عبادت، گذشته از همۀ این حرفها، حق آفریدگار نسبت به خلق خود میباشد:
در این باره، بخاری و مسلم از معاذبن جبلسنقل کردهاند که گفت: «روی الاغی به ترک پیامبرصسوار شده بودم. آن حضرت فرمود: ای معاذ، آیا میدانی که حق خداوند به گردن بندگانش چیست؟ گفتم: خدا و رسول بهتر میدانند. فرمود: «حق خدا بر بندگان اینست که در پرستش و بندگی برای او شریکی نگیرند» [۶۹].
شگفتی ندارد که انحصار عبادت به خداوند سبحان، حق بر گردن ما باشد، بلکه خلاف آن شگفتآور است... عجیب اینست که چیزی یا کسی را به جای خدا پرستش کنیم و این حق را به غیر اهلش بدهیم، یا این که خود را مستقل از خدا انگاشته و از پرستش او شانه خالی کنیم.
ما قبلاً چیز قابل ذکری نبودیم، بوجود آمدیم و از ظلمت عدم به روشنایی هستی وارد شدیم و پس از آن به نوعی نیک سرشت مبدل شده با بهترین تعادل و توازن و زیباترین ترکیب، آفریده شدیم و موجودات پیرامون ما، در خدمت رشد و حیات ما درآمده و زمین، فرش و جایگاهمان قرار داده شد و آسمان، سقف و سرپناه، و خورشید، روشنایی و گرمابخش و ستارگان، راهنما و زینت بالای سرمان، و دریاها، گذرگاه کشتیهای روزی آورنده و فایده بخش و باران آب آشامیدنی پاک ما و چارپایان ما گردید.
این همه را چه کسی پدیدآورده و نظام بخشیده است؟ ما که خود را نیافریده و چیزهای اطراف خویش (حتی یک ذره) را ایجاد نکردهایم... و هیچ بشر و جن و ملکی ادعای سازندگی وگردانندگی همۀ این پدیدهها را نکرده است... پس آن صاحب دانش بیکران و حکمت بالغه و نیروی مسلط و ارادۀ فعالی که هستی دقیق را پدید آورده، نظام بخشیده، استوار نموده و به صورتی مطلوب درآورده است، کیست؟ ... چه کسی انسان را آفریده و آنچه در آسمانها و زمین وجود دارد را تحت تسخیر او قرار داده و نعمتهای باطنیاش را بر او تمام نموده است؟
خداوند، کسی است که فطرتهای پاکیزه به ربوبیت او گواهی داده و اندیشههای تابناک، به وجود و کمال و یگانگی او اعتراف میکنند.
﴿قُل لِّمَنِ ٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِيهَآ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٨٤ سَيَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ٨٥ قُلۡ مَن رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ ٱلسَّبۡعِ وَرَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡعَظِيمِ ٨٦ سَيَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ أَفَلَا تَتَّقُونَ ٨٧ قُلۡ مَنۢ بِيَدِهِۦ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيۡءٖ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيۡهِ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٨٨ سَيَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ فَأَنَّىٰ تُسۡحَرُونَ ٨٩﴾[المؤمنون: ۸۴- ۸۹].
«بگو: زمین و کسانی که در آن وجود دارند از آن کیست؟ اگر میدانید بگویید! خواهند گفت: از آن خدا. بگو چرا متذکر نمیشوید؟ بگو پروردگار آسمانهای هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ کیست؟ خواهند گفت: اینها از آن خداست؟ بگو: پس چرا تقوا پیشه نمیکنید؟ بگو: چه کسی ملکوت هر چیزی را در دست دارد و پناه میدهد اما از دست او پناه (و گریزگاهی) نیست، اگر میدانید؟ خواهند گفت: از آن خداست، بگو پس به کجا افسون شده، بیاختیار جذب میگردید؟».
﴿ قُلۡ مَن يَرۡزُقُكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ أَمَّن يَمۡلِكُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَمَن يُخۡرِجُ ٱلۡحَيَّ مِنَ ٱلۡمَيِّتِ وَيُخۡرِجُ ٱلۡمَيِّتَ مِنَ ٱلۡحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ ٱلۡأَمۡرَۚ فَسَيَقُولُونَ ٱللَّهُۚ فَقُلۡ أَفَلَا تَتَّقُونَ ٣١ فَذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمُ ٱلۡحَقُّۖ فَمَاذَا بَعۡدَ ٱلۡحَقِّ إِلَّا ٱلضَّلَٰلُۖ فَأَنَّىٰ تُصۡرَفُونَ ٣٢﴾[یونس: ۳۱- ۳۲].
«بگو: چه کسی از آسمان و زمین به شما روزی میدهد و یا چه کسی اختیار گوشها و چشمها را دارد و چه کسی زنده را از مرده، و مرده را از زنده بوجود میآورد و کارها را تدبیر میکند؟ خواهند گفت: خدا، بگو: پس چرا تقوا نمیورزید؟ این خداوند، پروردگار حقیقی شماست و پس از حق، جز گمراهی نیست، پس به کجا برگردانیده و کشانده میشوید؟».
و جای تعجب نیست که حق عبادت و استعانت و در خواست و تضرع و تسلیم و انقیاد، از آن آفریدگار نعمت بخش بوده باشد:
﴿سَبِّحِ ٱسۡمَ رَبِّكَ ٱلۡأَعۡلَى ١ ٱلَّذِي خَلَقَ فَسَوَّىٰ ٢ وَٱلَّذِي قَدَّرَ فَهَدَىٰ ٣ وَٱلَّذِيٓ أَخۡرَجَ ٱلۡمَرۡعَىٰ ٤ فَجَعَلَهُۥ غُثَآءً أَحۡوَىٰ ٥﴾[الأعلی: ۱- ۵].
«پروردگار بلند مرتبۀ خود را تسبیح گوی، که آفرید و سر راست نمود و اندازه گرفت و هدایت نمود و گیاهان را در آورد و سپس آن را خشک و سیاه گردانید».
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱعۡبُدُواْ رَبَّكُمُ ٱلَّذِي خَلَقَكُمۡ وَٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ ٢١ ٱلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ٱلۡأَرۡضَ فِرَٰشٗا وَٱلسَّمَآءَ بِنَآءٗ وَأَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَخۡرَجَ بِهِۦ مِنَ ٱلثَّمَرَٰتِ رِزۡقٗا لَّكُمۡۖ فَلَا تَجۡعَلُواْ لِلَّهِ أَندَادٗا وَأَنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٢٢﴾[البقرة: ۲۱- ۲۲].
«ای مردم، پروردگار خودتان را که شما و پیشینیان شما را آفرید بپرستید تا به تقوا دست یابید، کسى که زمین را [مانند] بساطى و آسمان را [مانند] سقفى برایتان قرار داد. و از آسمان آبى باراند، سپس بدان از [انواع] فرآوردهها براى روزى شما بر آورد. پس در حالى که مىدانید براى خداوند همتایانى مقرّر مکنید».
بنابراین، عبادت، حق پروردگار است که بر عهدۀ بنده نهاده شده است، حق خالق بر مخلوق و حق بخشندۀ نعمت برگیرندۀ احسان و بخشش.
بیتردید، یکی از نشانههای ناسپاسی انسان نسبت به پروردگار و ستم به نفس خود این است که برای مخلوقات سپاس بگذارد ولی خالق را شکر نکند و مدیون احساس آدمیان باشد ولی خود را در بند احسان خداوندی که در تمام مراحل حیات و رشد او از نطفه تا دیگر گونههای انسانی وجودش را فرا گرفته است، احساس نکند. این سخن خدای متعال را بخوانید که میگوید:
﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَأَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَخۡرَجَ بِهِۦ مِنَ ٱلثَّمَرَٰتِ رِزۡقٗا لَّكُمۡۖ وَسَخَّرَ لَكُمُ ٱلۡفُلۡكَ لِتَجۡرِيَ فِي ٱلۡبَحۡرِ بِأَمۡرِهِۦۖ وَسَخَّرَ لَكُمُ ٱلۡأَنۡهَٰرَ ٣٢ وَسَخَّرَ لَكُمُ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ دَآئِبَيۡنِۖ وَسَخَّرَ لَكُمُ ٱلَّيۡلَ وَٱلنَّهَارَ ٣٣ وَءَاتَىٰكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلۡتُمُوهُۚ وَإِن تَعُدُّواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ لَا تُحۡصُوهَآۗ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَظَلُومٞ كَفَّارٞ ٣٤﴾[ابراهیم: ۳۲- ۳۴].
«خداوند، کسی است که آسمانها و زمین را آفرید و آبی از آسمان فرود آورده به وسیلۀ آن، از میوهها و محصولات برای شما روزی قرار داد و کشتیها را در اختیارتان گذاشته، تا به خواست خودش در دریا حرکت کنند. همچنین رودها را تحت فرمان شما در آورد و خورشید و ماه را که به طور مداوم میگردند، برای شما تسخیر نمود و شب و روز را به خدمت شما گماشت و هر آنچه از او درخواست نمودید، به شما عطا کرد و چنانچه بخواهید نعمتهای خدا را بشمارید قادر نخواهید بود. به راستی که انسان ستمگر و کفران پیشه است».
ظلم و ناسپاسی انسان، چیزی است که خداوند در حدیث قدسی از آن اظهار شگفتی نموده است:
«حکایت من و جن و انس، حکایت بزرگ و عجیبی است: من میآفرینم ولی غیر من پرستیده میشود! من روزی میدهم، ولی غیر من شکر میشود! از من برای بندگان، خیر میبارد ولی از آنها به سوی من شر برمیخیزد! با این که از آنها بینیازم و با نعمتهای خود به آنان اظهار محبت میکنم. ولی آنها که به من از هر چیزی نیازمندترند، با گناه ومعصیت با من روبرو میشوند!!» [۷۰].
پس، تنها آفریدگار بخشنده، شایستۀ عبادت بوده و هیچ چیز دیگری شایستۀ عبادت و خضوع انسان نمیباشد، زیرا که آنها نیز همچون خود او، مخلوق و روزی خورنده و پرورش یابنده هستند به همین لحاظ است که ابن تیمیه میگوید: عبادت نوعی از خضوع است که جز برای بخشندۀ بالاترین نعمتها مانند حیات، فهم، گوش و چشم در خور کسی نمیباشد... برای این که ناچیزترین مقدار عبادت هم برای کسی غیر از بخشندۀ بالاترین انواع نعمت (خدا) است، بدین سبب کسی جز الله زیبندۀ عبادت نیست.
بر اساس توضیحات گذشته، معلوم میشود که عبادت مورد نظر اسلام، جستجوی هدفها و سرانجامهاست، نه طلب و سایل و ابزارها، یعنی قبل از هر چیز، امتثال فرمان خدا و به جای آوردن حق او میباشد و از این جهت است که عبادت، بیش از هر چیز دیگری در این زندگی مطلوب است.
[۶۹] كُنْتُ رَدِيفَ النَّبِىِّصفَقَالَ لِى: «يَا مُعَاذُ! أَتَدْرِى مَا حَقُّ اللَّهِ عَلَى الْعِبَادِ؟» قُلْتُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ. قَالَ: «حَقُّ اللهِ أَنْ يَعْبُدُوهُ وَلا يُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا». [۷۰] إني والجن والإنس في نبأ عظيم، أخلق ويعبد غيري، وأرزق ويشكر غيري، خیری إلی العباد نازل وشرهم إلی صاعقة أتحبب إلیهم بنعمی وأنا الغنی عنهم فیتعرضون إلی بالمعاصی وهم أفقر شيء إلی.