گواهی نویسندگان بیگانه
زکات در اسلام چنین وضعی دارد و اینها قسمتی از اهداف و اسرار آن بود. بنابراین جای شگفتی نیست اگر ببینیم که بسیاری از نویسندگان و محققان غربی آن را میستایند و از اسلام به خاطر برنامهریزی ممتاز آن، تمجید میکنند.
«لئودورویچ» میگوید: «در اسلام، راه حل دو مشکلی که دنیا را به خود مشغول داشتهاند، پیشبینی شده است: یکی این سخن قرآن که میگوید:
﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِخۡوَةٞ﴾[الحجرات: ۱۰].
«مؤمنان برادر همدیگر اند».
و زیباترین اساس اشتراکیت میباشد. و دومی مقرر کردن «زکات بر هر صاحب مالی» [۲۰۳].
مؤلف کتاب «الإسلام والنظام العالمي الجدید» از قول مارکس [غیر از کارل مارکس اشتراکی] راجع به زکات چنین نقل میکند: این مالیات، یک تکلیف دینی است که پرداختنش بر همگان واجب است و علاوه بر این ویژگی دینی، یک نظام کلی اجتماعی بوده و منبعی است که دولت اسلامی محمدی، از طریق آن امکان کمک به نیازمندان را فراهم میآورد و براساس یک روش محکم و استوار و نه شیوهای استبدادی و اجباری و نه سطحی و موقتی، پیریزی شده است.
اسلام، اولین بنیانگذار این نظام در سراسر تاریخ بشر بوده است. مالیات زکاتی که از طبقات مالک و تاجر و ثروتمند گرفته میشود تا به وسیلۀ دولت، برای افراد نیازمند و درمانده مصرف شود، حصارهای عامل جدایی و فاصلۀ گروههای تشکیل دهندۀ جامعه و دولت واحد از یکدیگر را منهدم ساخته و مردم را در یک چهارچوب اجتماعی عادلانه متحد نموده است و بنابراین نظام اسلامی ثابت میکند که بر پایۀ امتیازات و تبعیضات نفرتانگیز استوار نمیباشد.
همچنین از قول «ماسیفیون» خاورشناس معروف نقل میکند که: «دین اسلام کفایت لازم برای تلاش در جهت عملی ساختن اندیشۀ مساوات را دارد. یکی از راه زکات و دیگری از راه مبارزه با وامهای بهرهدار و مالیاتهای غیرمستقیم که بر ضررویات اولیۀ مردم بسته میشوند، در عین حال مالکیت فردی و سرمایهداری تجاری را میپذیرد و بدینترتیب بار دیگر موضعی متوسط در میان نظریات سرمایهداری و برنامههای اشتراکی اتخاذ میکند».
[۲۰۳] از کتاب «الإسلام والحضارة الغریبة» تألیف کردعلی.